۱۳۹۳ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

نامه ای به دکتر خاتمی رئیس جهمور ایران



فصل اول
نامه هائی به مسئولین نظام
 از خارج کشور که در رابطه با تامین نوشته شده است



بنام خداوند بزرگ و بنام عدالت

نامه سرگشاده ای به دکتر خاتمی
رئیس جمهور محترم ایران
از: نهضت عدالت بلوچستان ایران
شماره :  1/عدل/ رج

تاریخ : 12/آبانماه/ 1379 خورشیدی
برابر با : سوم/ نوامبر/ 2000 میلادی

جناب آقای دکتر خاتمی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران- تهران
           
            پس از سلام ، ضمن آرزوی موفقیت برای جنابعالی در مساعی خود برای استقرار عدالت اجتماعی واحیای دمکراسی در کشور، لازم شد توجه آنجناب را بموارد ذیل معطوف نمائیم:-
            ما شاهد این حقیقت هستیم که مخالفت جناحی در کشور ما یک امر عادی شده وهر گروهی براساس منافع درون گروهی خود برعلیه گروههای دیگر به مخالفت پرداخته وشروع به تبلیغات منفی وکارشکنی میکند یعنی کاری به خیروشر کشور ومردمش ندارد و هر گروهی برایش مهم اینست که خود بقدرت برسد وآنگاه همان بلائی را سرمردم دربیاورد که قبلی ها درآورده اند واز نظر ما این یک سرطان سیاسی اجتماعی است که وجدان بعضی از سیاست بازان کشور ما را از کار انداخته است ولذا ما خود سعی براین داریم که وجدانمان را از حملات این سرطان خانمانسوز در امان نگهداریم تا مخالفت بیجا وبی اساس برعلیه هیچ کس وهیچ گروهی نکرده وجانب عدالت را رعایت نمائیم تا به روند پیروزی دمکراسی در کشور بسهم خود کمک کرده باشیم این حرف باین معنا است که همه گروهها وجناحها برای ما محترم هستند بشرطیکه نسبت بما مردم بلوچ نظر عدالتخواهانه ای داشته باشند وغیر محترم آن زمانی هستند که پندار وکردارشان نسبت بما منفی وغیرعادلانه باشد.

            جناب رئیس جمهور، ما بنا بر سیاست حق طلبانه وعدالتخواهانه خود از سوی جناح خشونت طلب مسلط بر ارگانهای امنیتی  وانتظامی کشور مدتهاست که تحت تعقیب بوده و هستیم تا دست از فعالیت سیاسی ودفاع از حقوق اساسی مردم همیشه تحت ظلم وتبعیض بلوچ برداریم وهمچون حیوانات زبان بسته سکوت کامل اختیار نمائیم وهر ظلمی را که بر ما روا میرود پذیرا شویم که جدا نمی توانیم چون انسان هستیم وزنده، دفاع از حقوق انسانی خویش حق هر انسان زنده ای است که این حق فعلا با قوه قهریه از ما سلب شده است وعامه مردم ما در مقابل هر ظلمی مجبور به سکوت شده اند وما که به این طور مظالم اعتراض کرده و میکنیم همچنان مجبور هستیم که به زندگی مخفی وسخت خود در داخل وخارج کشور ادامه دهیم تا از گزند بعضی از مامورین بی وجدان رژیم در امان بمانیم. آیا این وضعی را که حکومتگران انحصار طلب بر ما تحمیل کرده اند مخالف با مبانی حقوق بشر واصول دمکراسی وعدالت اجتماعی وشئون انسانی نیست؟ در این دنیای پیشرفته ودر هزاره سوم از تمدن بشری ما مردم بلوچ در زادگاه مان بلوچستان که محیط زیست فطری و طبیعی مان است چرا نباید حق حرف زدن یا دیگر آزادیهای اساسی را داشته باشیم تا اجحافات حکومتی را که بر ما تحمیل میشود بطور آشکار بیان نموده واز خود رفع ظلم وبی عدالتی کنیم؟ آیا شما نمی دانید که محیط زیست خدادادی مان بلوچستان از زمانی که رژیم جمهوری اسلامی بر سر کار آمده است همانند جنگلی بی قانون شده است که در آن مردم بی دفاع بلوچ همیشه تحت تعقیب ومحکوم به سکوت شده اند و مامورین طمعکار رژیم که خون این مردم را به صورت رشوه وحق حساب وجریمه های غیر قانونی می مکند آزاد هستند وتحت حمایت نظام!؟

            جناب دکتر خاتمی! جنابعالی قول دمکراسی وآزادی های اساسی به مردم داده بودید وبه همین دلیل هم منتخب مردم  شدید وقابل ذکر است که نود وپنج درصد از مردم بلوچستان به شما رای دادند وما حقیقتا مایل به این هستیم که بر دمکرات بودن شخص شما شک نکرده و عجولانه بر روند دمکراسی که ظاهرا جناب عالی پرچم دار آن هستید مزاحمت وخدشه ای وارد ننمائیم ولی با کمال تاسف باید عرض کرد با این که نزدیک به چهار سال از ریاست جناب عالی بر دستگاه اجرائی مملکت میگذرد هنوز هم نهادهای امنیتی، انتظامی وقضائی در بلوچستان با مردم رفتار غیر عادلانه ای دارند وسیاست ارعاب وارهاب وتهدید وبگیروببند های خود سرانه و غیرقانونی همچنان ادامه دارد ومردم باز هم درمقابل هر ظلم واجحافی از سوی مامورین امنیتی، انتظامی وقضائی مجبور به سکوت هستند چون به محض زبان گشودن از سوی اداره اطلاعات مورد بگیروببند واذیت وآزار وتهدید قرار میگیرند. به نظر جناب عالی آیا این وضع همین طور باید ادامه پیدا کند وآیا مردم بلوچ باید تا قیامت خود را در کشور خود انسانهای درجه دو و محکومی تصور کنند وامید مثل انسان زیستن را برای همیشه فراموش نمایند ودر مقابل هر ظلم فارسهای حکومتگر مامور خدمت در بلوچستان فقط چشم وبله قربان بگویند وحق هیچ گونه اظهار نظری در جهت مصالح قومی، مذهبی،اقتصادی، فرهنگی وسیاسی خود نداشته باشند واین رفتار تحقیر آمیز را تا ابد بپذیرند؟ این چه وضع مسخره آمیزی است که بر مردم شریف وپرتحمل بلوچ تحمیل گشته است وجناب عالی با این وضعیت ضد انسانی تحمیلی وعمدی بر مردم بلوچ که حامیان شما هستند چرا بر خوردی جدی تر نمی نمائید وبه این تنفر شدیدی که عده ای بی منطق وفزون طلب بین بلوچ وفارس وشیعه وسنی از طریق اعمال تبعیضهای غیرقابل تحمل وغیر منطقی در مملکت مان به وجود آورده اند چرا توجه نمی فرمائید؟

            جناب رئیس جمهور! هیچ شکی نیست که در بلوچستان امنیت قهر آمیز بر قرار است ولی ما مردم بلوچ امنیت همراه با عدالت و رعایت احساسات هموطنانه و برادرانه میخواهیم ونه امنیت با سرنیزه و نشاندادن لوله تفنگ و بگیر و ببند های خود سرانه و ایجاد فضای ترس و تهدید و رفتار اجانب.  سکوت وامنیت فعلی در بلوچستان یک امنیت ظالمانه، اجباری و به مثابه یک آتشفشان سربسته است و اگر این وضع ظالمانه همچنان ادامه پیدا کند  آتشفشان بلوچستان دیر یا زود منفجر خواهد شد و دودش به چشم همه مردم کشور خواهد رفت. لذا تا دیر نشده است با انجام اصلاحات لازم در جهت احترام به مبانی حقوق بشر در حق مردم بلوچ و اجرای عدالت در بلوچستان از انفجار این آبشفشان بظاهر خاموش جلوگیری بفرمائید. ادامه سیاستهای سرکوبگرانه نظام در بلوچستان و روش ترساندن و تهدید مردم دیگر سیاست مناسبی برای اداره این منطقه نیست و ما خواستار تجدید نظر و تغییر کلی در نحوه اداره بلوچستان هستیم وبه نفع کشور خواهد بود که مسئولین نظام لطف فرموده  پیشنهادات ما را مورد توجه قرار دهند.

            جناب رئیس جمهور!  امروز دوازدهم آبانماه و سالگرد تخریب روستای گورناگ در پنجاه کیلومتری  جنوب شهرستان ایرانشهر میباشد. اینک یکسال از تخریب روستای گورناگ توسط حکومتگران خشونت طلب گذشت. دویست خانوار یعنی نزدیک به هزار نفر از زن و مرد و پیر وجوان و کودک دربدر شده این روستا هنوز آواره و سرگردان هستند ومسکن و ملجاء  و پناهگاهی ندارند و جز خودشان هیچکس دیگری نمیداند که چه حالی دارند و با چه مصائب و مشکلاتی زندگی بسر میکنند.  لطفا مقرر فرمائید که مسئولین  استان ترتیبی دهند که از این مردم ظلمزده اگر ممکن است هرچه زودتر دلجوئی لازم بعمل آورده شود وبرای ساختن خانه های شان در جای اصلی و پرداخت خسارتهای وارده اقدامات مفید وشفاف و بشردوستانه و نه اقدامات همراه با منافقت و دسیسه بازی و فریبکارانه انجام شود  چون ما چنین متوجه شده ایم که بعضی از مسئولین استان بجای بازسازی وضع تخریب شده مردم گورناگ مشغول فتنه گری و ایجاد اختلاف و وسیعتر کردن مشکلات این مردم هستند و هیچ صداقتی در رفع مصائب و حل راستین مسائل این مردم ستم رسیده و زجر دیده ندارند، چرا آخر؟ این مسئولین چرا اینقدر از انسانیت فاصله گرفته و وجدان شان را زیر پا گرفته اند، چه شده است انسان ایرانی را؟  چرا آدم ایرانی برسر عقل نمیآید و تا کی میخواهد بر یکدیگر ظلم و زورگوئی و بی مروتی کند؟ چرا روستای گورناگ را بطور کامل خراب و مردمش را دربدر کردند آیا همه مردم گورناگ قاچاقجی  مواد مخدر بوده اند!؟ کجاست انصاف تان ای حکومتگران جمهوری اسلامی ؟؟؟؟؟؟

            جناب رئیس جمهور! حقیقت اینست که مردم گورناگ  تحت سرپرستی شخصی بنام حاجی ملا کمال صلاحزئی متحد شده بودند تا در مقابل هر زورگوئی مامورین دولتی بله قربان نگویند و خواستار رفع تبعیض بین شیعه و سنی و فارس و بلوچ شده بودند و جز اجرای عدالت و رفع زورگوئی و بگیر و ببندهای خودسرانه و غیر قانونی چیز دیگری نمی خواستند ولی ایادی جناح خشونت طلب، این مقدار حق طلبی را هم از مردم بلوچ تحمل نکردند و با این بهانه بی اساس که گورناگ یک مرکز فروش یا حمل مواد مخدر است آنرا بطور کامل با خاک یکسان نموده و مردم آنرا دربدر و بی خانمان کردند تا درس عبرت و تهدیدی باشد برای دیگران که ظلم و زورگوئی و غارت شدن را از سوی مامورین رژیم در هر حال تحمل کرده و بپذیرند و خواستار دمکراسی و اجرای عدالت نشوند، آیا اسلام یک چنین نظام ظالمانه ای است!؟ یک نظام اسلامی خانه های مردم قلمرو حکومتی خود را با بهانه های واهی و بی بنیاد به همین آسانی و بی وجدانی خراب میکند؟ اسلام یعنی قلدری و زورگوئی همراه با منافقت!؟ این نظام در حالیکه نسبت به مردم خودش اینهمه بی رحم است برای کسب شهرت جعلی وبی محتوا ملیون ها دلار از ثروت ملی مملکت را که متعلق به این مردم تحت ظلم  است در سوریه و لبنان و افغانستان و کشورهای افریقائی بطور سخاوت مندانه از جیب خلیفه می بخشد ولی مردم خودش را گرسنه نگه میدارد و خانه های شان را بر سر شان خراب میکند و به تعقیب و تهدید هر آنکسی می پردازد که در مقابل چنین ظلمهائی اعتراض میکند آیا با چنین رفتار ظالمانه ای که دست اندرکاران نظام دارند، باز هم توقع دارند که مردم کشور به این نظام وفادار بمانند!؟  ظلم ظلم است و تحت هر نامی که انجام شود منفور است. ظلم را نظام شاهنشاهی انجام دهد یا نظام جمهوری. جمهوری اش اسلامی باشد یا سکولر، سوسیالیستی باشد یا غیره فرق نمیکند ظلم تحت هر نامی عذاب دهنده است و زیر هر پوششی که  انجام گیرد مردم آنرا تشخیص داده و با آن مخالفت میکنند و ما هم با نظام جمهوری اسلامی فقط بهمین دلیل مخالفت داریم که از همان اول رفتار منافقانه و غیر عادلانه ای با ما اقلیتهای قومی و مذهبی داشته است و همه آن آزادیهای لازم را که انسان برای مثل انسان زیستن به آن نیازمند است از همه ما اقلیتهای قومی و مذهبی سلب کرده است.  با صراحت کامل و بدون تعارف باید عرض کنم که ما خود را در جمهوری اسلامی انسانهای محکومی احساس میکنیم چون در داخل کشور در مورد مسایل مربوط بخود حق حرف زدن نداریم و چون میخواهیم حرف مان را برای احقاق حق و رفع ظلم و تبعیض به زنیم ما را مجبور به فرار کرده و هر جا در حال تعقیب مان هستند تا به قتل برسانند که چرا حرف میزنیم. این چه نظامی است که به مردم کشورش اجازه حرف زدن هم نمیدهد و باز سعی در این دارد که خود را یک نظام عادل معرفی نماید!  جناب! دست اندرکاران رژیم مردم ما را با روشهای گوناگون و اشکال مختلف میترسانند و حقوق انسانی و اساسی مان را به راحتی و بدون کمترین دغدغه ای غارت می نمایند و تهدید بسکوت هم میکنند که در هر حال باید خاموش باشیم و صدایمان درنیاید و همین وضع تحمیل شده ضد انسانی را تحمل نمائیم. آخر این وضع تا کی باید ادامه پیدا کند!؟

            جناب رئیس جمهور!  ما با همین رفتار و سیاست های غیر عادلانه  نظام مخالفت داریم و نه با قد وبالای مسئولین آن. این رفتار منافقانه و ضد انسانی را هر نظام دیگری تحت هر نامی که انجام دهد ما با آن مخالفت خواهیم کرد چون مخالفت ما با ظلمی است که یک نظام میکند و نه با نام آن  و اینطور مخالفتی حق هر انسان زنده ای است که میخواهد مثل انسان زندگی کند. نام نظام خواه اسلامی باشد یا غیر اسلامی برای ما مردم هیچ فرقی نمیکند، مهم اینست که مردم یک کشور دارای یک حکومت عادل و حقیقتا دمکراتیک بشوند که پایبند اصول اخلاقی و انسانی و عدالت وصداقت باشد و مسئولین آن با منافقت و فریبکاری و زورگوئی و سلب آزادیهای اساسی و غارت کردن حقوق عمومی مردم بر کشور حکمرانی نکنند. اما متاسفانه یک سیستم حکومتی دیکتاتوری و نادرست که نام جمهوری اسلامی بر خود گذاشته است فعلا حاکم بر سرنوشت همه ما مردم ایرانزمین شده است که جدا مطلوب نیست بلکه تا زمانی که این نظام اصلاحات لازم و تغییرات ضروری در سیستم اداری خود بوجود نیاورد و اصول دمکراسی و حقوق طبیعی و قانونی همه اقلیتهای قومی و مذهبی را رعایت نکند نه تنها که مقبول نیست بلکه محکوم هم هست.  عدالت حق ماست و ما درهر حال خواستار آن هستیم.

            جناب رئیس جمهور! ما فقط خواستار همه آن حقوقی هستیم که تحت عنوان " عدالت"  قرار میگیرند و جنابعالی هم همه آنها را میدانید چون گفته بودید که ایران مال همه ایرانی هاست . ما بهمین دلیل استدعا داریم که به این وعده خود جامه عمل بپوشانید و با انجام اصلاحات لازم در اداره های اطلاعات و نیروهای انتظامی از مردم بلوچ رفع ستم نموده و امور بلوچستان را حد اکثر بخود این مردم واگذار بفرمائید تا کشکمکش های غیر ضروری قومی – مذهبی به پایان خود برسد و ما در اینصورت از جنابعالی سپاسگذار خواهیم شد وگرنه مجبور خواهیم شد برای پیروزی دمکراسی درایران به فعالیتهای عدالتخواهانه خود در داخل و خارج کشور همچنان ادامه دهیم.

            در پایان جناب رئیس جمهور محترم،  قبل از هر اقدام دیگری آیا دستور رفع تعقیب عدالتخواهان و بازسازی "روستای گورناگ" تابع شهرستان ایرانشهر و پرداخت خسارتهای وارد شده به این مردم  ظلم رسیده را خواهید داد؟

با احترام ،
محمد آرمیان
دبیر کل
"نهضت عدالت بلوچستان ایران"
رونوشت:
1) بنمایندگان بلوچستان در مجلس شورای اسلامی – وهمه سازمانها و شخصیتهای مدافع حقوق بشر در داخل و خارج کشور
نامه فوق  از پالستان ارسال شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر