۱۳۹۳ بهمن ۲۲, چهارشنبه

اولین نامه به یکی از مسئولین اداره اطلاعات که در نقش رابط بوده است



بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خدا، آنکه بعقیده من نبض تمامی کائنات در قبضه اوست  و قسم بذات مقتدرش که همه ما و شما خواهی نخواهی بپایان خط زندگی خود خواهیم رسید اما پس از کمی صبر. برنده نهائی همان هائی خواهند بود که خدا و وجدان  شان را فریب نداده باشند.

و من تمام سعی ام در زندگی این بوده است جناب حمید که بخاطر جیفه دنیا خدا و وجدان را فریب ندهم  و در این کارم موفق هم بوده ام و گواه بر این ادعایم  در آینده همه انسانهای با وجدان خواهند بود و انشاء الله  خود خدا هم به صداقت مان گواهی خواهد داد،  و آنان که باور ندارند بگذار نداشته باشند/-


مورخه : 14 مرداد 1380
برابر با 5/ اوت / 2001
جناب آقای حاجی حمید
یکی از مسئولین اداره اطلاعات – تلفن: 2416727 -541 – زاهدان (فامیل تان را بمن نگفتید و این اسم حقیقیتان هم نیست اشکالی ندارد )

سلام بر شما و همه صالحین و عدالتخواهان نظام جمهوری اسلامی ایران.

            عطف به مکالمه تلفنی ساعت پنج بعد ظهر امروز یکشنبه 14 مرداد ماه 80 و قول نوشتن نامه ای بشما. الان مشغول نوشتن همین نامه هستم تا بد قولی نکرده باشم و در تمام عمرم این اولین نامه ای است که برای اطلاعات مینویسم و خبر دارم که نامه های جعلی زیادی برای بدنام کردن من در پرونده ام گذاشته اند ولی بخدا قسم که این اولین نامه من است که بنابر تقاضای شما مینویسم و بدنام کردن انسانهای صادقی که همه چیز خود را فدا کرده و برای بهبود وضع محرومین و مظلومین جامعه خود فعالیت میکنند کار پسندیده ای نیست. من نمی دانم که دست اندرکاران اداره اطلاعات این کار ناپسندیده را چگونه بخود پسندیده اند. بهرحال هر کسی مسئول اعمال خویش است چون خداوند فرموده است که لا تزروازرة وزر اخری –

            الان بپردازم به اصل مطلب. من در اوایل انقلاب یکی از طرفداران جدی نظام جمهوری اسلامی و از دوستان نزدیک جناب خامنه ای بودم و دلم میخواست که با بکار گرفتن اهرمهای قدرت نظام اسلامی بوجود آمده در کشور، بیعدالتی را در بلوچستان همیشه ظلم زده ریشه کن کنم وباعث خوشنامی و استحکام این نظام شوم که اسم اسلامی برروی خود گذاشته بود ولی متاسفانه همه این تمنیات نیک بنده نسبت به نظام با خاک یکسان شد چون آنچنان آدمکهای فرصت طلب و شروری در درون نظام نفوذ کردند که گوششان بدهکار هیچ حرف منطقی نبود و اینها هم تمام افراد شرور و بی وجدان منطقه را جذب کرده وبکار گرفتند و انسانهای با وجدان را فراری داده و یا خانه نشین نمودند وهمین روند نادرست تا به امروز ادامه داشته است که منتج به بدنامی شدید نظام گشته وما امروز بی تعارف باید بگویم که شاهد این هستیم که صدها نفر از مردم عادی کوچه و خیابان بدون اینکه دیگر بترسند دارند به مسئولین بالای نظام فحش میدهند و براستی که هیچکس متوقع نبود که این نظام با آنهمه طرفدار درابتدا باین زودی به یک چنین وضع غیر مطلوبی بیفتد بلی برادر حمید وقتیکه صالحین یک جامعه کنار گذاشته میشوند واوباشهای خودسر در نظام رخنه کرده وامور را بدست میگیرند این بدنامی وسردرگمی فعلی نتیجه چاره ناپذیر آن خواهد بود چه شما این حقیقت را بپذیرید یا نپذیرید-

شما در مکالمه تلفنی تان با بنده خیلی از بهبود وضع نظام حرف زدید که دیگر بگیروببند های خودسرانه تمام شده و آزادیهای اساسی به مردم داده شده وگفتید که هر کسی میتواند با آزادی کامل حرفش را بزند اگر واقعاٌ اینطور باشد که تبریک میگویم چون هم به نفع مردم است و هم به نفع مسئولین نظام وهم به نفع خود نظام ولی هنوز چنین نیست که شما میگوئید برادر حمید چون من بیاد دارم که همین دو سال پیش در ایرانشهر تعدادی از مامورین اداره اطلاعات با لباس شخصی ودک وپوز بسته به خانه های افراد خانواده من ریختند از زن و مرد و از بچه چهار ساله تا پیرمرد هفتاد ساله را ضرب و شتم کرده ودو روز در اداره اطلاعات سین و جین کردند به بهانه این که برای دستگیری مولابخش درخشان  به آنجا آمده اند. خوب وقتی که اینها مولابخش را در آنجا نیافتند دیگر زن و بچه شش خانواده را چرا دستگیر کرده بردند ودر اداره شما اذیت و آزار کرده و بترس و وحشت انداختند؟ و برادرم را که یک آدم فرهنگی کاملاٌ پاک و کاملا غیر سیاسی است و همیشه مرا نصیحت میکرده است که دست از کار سیاسی بردارم بخاطر اعتراضش به این عمل غیرقانونی و شکایت به استانداری بمدت دو ماه بازداشت کرده و اذیت نمودند وآخر همین طور حرکتهای خودسرانه و غیر قانونی است که مردم را بدبین و با نظام پشت و رو میکند. این فقط در مورد خانواده خودم بود ما هزاران مورد دیگر از زورگوئی  و بی عدالتی ها را با دیگر مردم مظلوم بلوچ در حافظه مان بیاد داریم که ذکر شان در اینجا لزومی ندارد واین را میخواهم بگویم که تا رسیدن بعدالت هنوز احتیاج به اصلاحات زیادی هست که اگر مسئولین نظام منطق شان فقط همین زورگوئی ها و تظاهر به قدرتمندی نباشد میتوانند با بکار گرفتن  روش های انسانی و در نظر داشتن حقوق اساسی فرد در جامعه نظام شان را اصلاح و صحتمند کنند. هر حکومتی آنقدر زور دارد که فرد را در قلمرو خود سرکوب کند  ولی حکومتهای عاقل این کار را نمی کنند چون عاقبت کار را همان  اول در نظر  میگیرند.

            و اما برادر حمید ،  بشما بگویم  که من خودم به تنهائی یک حزب بوده ام و به تنهائی باندازه یک سازمان  بزرگ  کار کرده ام و امروز هزاران نفر با فداکاری های من که برای نجات مردم بلوچ از بدبختی ها انجام شده است  آشنائی کامل دارند  وکارم را ستایش می کنند و بحرفم گوش میدهند  و این علیرغم تمام کوشش هائی است که مسئولین شرور در اداره شما برای بدنام کردن بنده بطور مستمر انجام داده اند و مطمئن هستم که شما خود این حقیقت را خیلی خوب میدانید.  جناب حمید ، بنده که این نامه را دارم خطاب بشما مینویسم هنوز نمیدانم که شما چطور آدمی هستید  و با چه نیتی با من ارتباط بر قرار کرده اید بشما اطلاع میدهم که بنده همان کسی هستم که یکبار  در سال  69 تامین گرفتم و میخواستم زندگی آرامی داشته باشم ولی مامورین اداره اطلاعات در چابهار خیلی سربسرم گذاشتند و نگذاشتند که مثل  یک انسان ساده زندگی کنم و بشکل های گوناگون  آنقدر سربسرم  گذاشته  و روحاٌ اذیتم کردند که من باری دیگر مجبور به ترک  زادگاه شدم و اینبار بطور جدی تصمیم گرفتم که برای تغییر این لاقانونیت و وضع ضد انسانی  موجود  در زادگاهم  همه زندگی ام را مایه بگذارم  وهمین کار را هم کردم.  من از آن پس برای استقرار عدالت و احیای دموکراسی در بلوچستان و برای بیدار کردن مردم بلوچ از خواب غفلت ومتحرک کردن آنها بسوی مثل انسان زیستن زحمت فراوان کشیدم تا با این کار خودم  بخش عظیمی از مردم محروم ایران را از بد بختی  و بینوائی بسعادت و خوشبختی رسانده باشم و اگر مسئولین جمهوری اسلامی ذره ای حق پرست می بودند و حقیقتاٌ خوشبختی مردم ایران را می خواستند یا همین حالا بخواهند  باید از آدمی مثل من قدردانی میکردند که برای آبادی و خوشحالی عقب مانده ترین منطقه این مملکت  فداکاری بی حساب کرده است  ولی متاسفانه باید بگویم  که محاسبه مسئولین نظام با محاسبه بنده فرق میکند  چون تاکنون برای ما ثابت شده است  که مسئولین  نظام  نمی خواهند بلوچستان آباد و مردم بلوچ  خوشحاال شوند  و تا این سیاست غلط و این بی اعتمادی  بزرگ  و بی مورد و در نتیجه  آن  همین تبعیض ها و بی عدالتی های موجود از مردم بلوچ بر طرف نشود ناهنجاری های فعلی همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و بدنامی  نظام و عواقب نا مطلوب  آن هم امری  چاره ناپذیر خواهد بود  و تا آنجائی که  قضیه مربوط به مردم بلوچ   میشود ما آماده آشتی و همکاری با مسئولین  برای حل سالم  این مشکل هستیم برادر حمید، تا به خوشنامی و بقای نظام و خوشبختی مردم  تحت ستم در بلوچستان کمک کرده باشیم. دیگر چه بکنیم ؟

            شما خودتان را در تلفن آدم صادقی معرفی کردید که دوستدار نظام هستید و مایل به کم کردن ناهنجاری های موجود وبهبود اوضاع میباشید واگر درپس این ارتباط هدف ناهنجاری نداشته باشید و راست بگوئید بنظر بنده این فیصله ای خوب و خداپسندانه است ودلالت بر این دارد که مسئولین نظام پس از تجربه زیاد باین نتیجه رسیده اند که حقیقت را باید قبول کرده ومردم شان را به حساب بیارند و ما هم همین را میخواهیم که مردم به حساب بیایند و از حقوق بنیادین برخوردار گردند و از این فلاکت و خفت وخواری بدر آیند و راحت و آسوده و محترم زندگی کنند چون این واقعاٌ زشت است که مردم کشور ثروتمندی مثل ایران فقیر باشند و همه اش از دست عده ای خودخواه و فزون طلب در ترس و وحشت و نگرانی زندگی کنند و از حقوق فردی و اجتماعی محروم باشند. راستش اینست که ما برای ایجاد عدالت و حق تعیین سرنوشت در حد خودمختاری داخلی برای مردم بلوچ داریم فعالیت می کنیم و پس از آمدن دکتر خاتمی امیدوار شدن به عدالت و دمکراسی دست از شعارهای جدائی طلبانه برداشته و تحت نام نهضت عدالت بلوچستان برنامه ای ارائه دادیم که حتما بدست شما هم رسیده است و در این برنامه هیچ چنان اشکالی وجود ندارد که ما بخاطر آن تحت تعقیب قرار بگیریم اگر نظام براستی دست ازروشهای سرکوب گرانه برداشته وبه عدالتخواهی و دمکراتیک کردن کشور معتقد شده باشد من حاضر به بازگشت بوطن خواهم شد و بجای همکاری با مخالفین نظام که آنها هم تا کنون حقی برای مردم بلوچ قائل نبوده اند با خود نظام همکاری خواهیم کرد بشرطیکه مسئولین نظام بما توضیح دهند که از این پس برای بلوچستان چه حقی قایل میشوند. پس از ظهور دکتر خاتمی  و نرمش نظام در برابر خواسته های مردم، ما هم در نحوه فعالیت مان  دست به نرمش زده  و بر روی اسلحه مان در آرم ,,نهضت عدالت بلوچسالت،،  علامت  استفاده ممنوع گذاشتیم و این نشان میدهد که ما آدمهای لجوج و شروری نیستیم  بلکه آدم های آگاه شده ای از حقوق انسانی  خود هستیم  که بخاطر محرومیت از آن، دست به مبارزه و مقاومت زده ایم که اگر نظام جمهوری اسلامی از اعطاء این حقوق حقه بازهم به سیاست زور و سرکوب متوسل شود ما را به زور بسوی جنگهای چریکی و مسلح و همسوئی و همدستی با مخالفین خود مجبورخواهد کرد که در اینصورت ما سرزنش  و ملامت نخواهیم شد. من هر چند که در نوشته ها وشعرهای قبلی ام که متعلق به زمان اختناق وسرکوب است مردم را بر علیه فارس های سرکوبگر تشویق به خشونت کرده ام ولی حالا هرکسی که از کار و از شعرهای انقلابی و آتشین من متاثر شده و پیش من میآید که به آنها اجازه جنگ چریکی ومسلح  بدهیم  من نه تنها که چنین اجازه ای به آنان نمیدهم بلکه منع شان هم میکنم ومخصوصاٌ بعضی ها میگویند که اجازه بدهیم بروند  فارسهای مغازه دار وکارمندان شخصی غیر بومی دولت را ترور کنند تا بلوچستان را ترک کرده و به مناطق  خود بروند  ولی من  این روش را برای بدست آوردن حقوق مردم  بلوچ ممنوع اعلام کرده ام تا حقوق مان را از راه قانونی و مشروع  حاصل  نمائیم ولی بعضی از مسئولین نظام باز هم ما را بشکل مجرمین می بینند  و این ضعفی است که در نظام وجود دارد. درهر حال  تا ما بطور کلی از عادل بودن نظام باری دیگر نا امید  نشویم به مخالفین  نظام  نخواهیم  پیوست و فقط  به مبارزات حق طلبانه خود ادامه  خواهیم داد و این دیگر با مسئولین نظام است  که کی و چه گونه تن به قبول حقیقت داده ومشکل موجود بین ما و خود را حل  نمایند.

            حرف آخرم در اینجا اینست که من از بابت  مبارزاتی که تاکنون  برای بهروزی مردم سخت مظلوم بلوچ  کرده ام نه تنها  که نادم  و پشیمان  نیستم و از بابت آن احساس هیچ  گناهی  نمیکنم بلکه بیش از حد  مسرور و مفتخر هم هستم و بهمین دلیل از این بابت از کسی طلب بخشش  نمیکنم  بلکه  تنها چیزی که هر چند گاهی وجدانم را سخت آزار میدهد تهمت های بی اساس و توهین های ناروائی است که من در بعضی از نشریه ها  به حاج آقا خامنه ای رهبر محترم نظام وارد کرده ام  و هر وقت  که بیاد آنها میافتم در درون خودم یکنوع احساس ندامت میکنم و نه بخاطر ترس از اینکه مامورین ایشان بنده را به قتل میرسانند بلکه بخاطر آرامش وجدانم از ایشان عذر خواهی  میکنم تا از حق خود بگذرد و مرا ببخشد تا من به آسایش  وجدان  و رضای خدا برسم و میدانم  که ایشان  اینقدر کرامت و بزرگواری دارد که از حق  شخصی خودش نسبت به کسی که متوجه خطای اخلاقی اش شده و عذرخواهی  و طلب عفو نموده است  بگذرد  و این خطاکاری هم بخاطر روش غلطی بود که  اداره اطلاعات در قبال  مبارزات ما و خنثی کردن آن در پیش گرفت چون من بخاطر حقوق مردم بلوچ مبارزه میکردم  و اداره اطلاعات شروع به تبلیغاتی کرد که این آرمیان  مامور خود  این اداره  است تا مردم را نسبت به من بد بین  کرده و از پیوستن  بما به ترساند وما هم برای رفع این تهمت مجبور شدیم که برای  بزرگان نظام شروع به تهمت سرائی کنیم تا مردم از بد گمانی  بدرآمده و بدانند که ما نه مامور اطلاعات  بلکه مبارز راستین  و حقیقی هستیم و از پیوستن بما نترسند. این را هم در همینجا  ذکر کنم که ما دیگر از مرگ نمی ترسیم چون مرگ یک حقیقت چاره ناپذیر است وهمه می میرند اما هرکسی در وقت معین خود.  امروز شش ملیارد انسان پشت این کره دارند زندگی می کنند  صد سال  بعد  یکنفر هم از اینها  پشت  این زمین نخواهد بود حتی  بچه ای که همین امروز بدنیا آمده باشد همه می میرند و بجای آن  دیگرانی میآیند وهمین کارهائی را میکنند که ما ها داریم میکنیم و خوشبخت فقط آنهائی خواهند بود که بخاطر این دنیای دون و فانی فریب نخورند ودست به بیعدالتی و جنایت ونامردی نزنند وخوشا بحال آنهائی که حقیقت را فهمیده وبخاطر کم کردن  زحمت انسانهای محروم ومظلوم و برقراری عدالت زندگی شان را صرف میکنند تا پس از مرگ به عافیت و آرامش ابدی برسند. براساس همین عقیده است راهی که ما برای خود انتخاب کرده ایم. خدا کند که سوء تفاهم ها هرچه زودتر رفع شده و امور رو به سوی اصلاح حرکت کند ودعا میکنم جدال هائی که فرصت های خوب نظام را برای شکوفائی تلف میکند هرچه زودتر بپایان خود برسد.

پیروز باد عدالت ودموکراسی- پاینده وآباد باد تمام ایران.

                 با احترام،       محمد آرمیان
                                         دبیر کل
                           ,, نهضت عدالت بلوچستان ،،


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر