۱۳۹۳ اسفند ۳, یکشنبه

قسمت بیست چهارم از " کتاب نامه ها " - محمد آرمیان بلوچ




قسمت بیست چهارم  از " کتاب نامه ها " -  محمد آرمیان


بنام خدای عادل

مورخه:-11/3/1382

ریاست محترم دادگستری شهرستان ایرانشهر
السلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
موضوع:- دفاع و دادخواهی (عطف به احضاریه مورخه 10/3/82 – پرونده شماره ع/298-82 )

            پس از تقدیم مراتب احترام، عطف به احضاریه مورخه 10/3/82 توجه آن دادگاه محترم را ذیلاٌ به اظهارات خود معطوف میدارم و تقاضای رسیدگی به امری را دارم که مسئله اساسی نه تنها بنده بلکه تمامی افراد این جامعه شدیداٌ مظلوم ومحکوم ومحتاج عدالت است. در جامعه مفلوکی نظیر جامعه ما مطرح کردن حقایق باین شیوه هنوز مرسوم نیست فلذا باب طبع هم نیست ولی حق است یک مسلمان که حاکمیت خدا را قبول دارد امر حق را در هر حال باید بپذیرد و بیان کند تا خدا راضی شود مهم نیست که مردم یا قاضی راضی میشوند یا نمی شوند البته یک قاضی با تقوا و مسلمان قضاوتش  را برای رضای خدا صادر و اعمال میکند و تحت تاثیر این و آن و یا جهات نا مربرط دیگر قرار نمیگیرد اگر بگیرد ظلم در جامعه رایج میشود.

            بنده به آن دادگاه محترم احضار شده ام تا به شکایت فرد یا افرادی پاسخ بدهم که اول خود مورد شکایت بنده بوده و هستند و دادگاه هنوز ما را رو در روی هم قرار نداده است. چون نظام ما یک نظام اسلامی است و رهبر محترم نظام هم مرتباٌ دستور اجرای عدالت اسلامی را در جامعه صادر میکند و فرمانش هم باید برای همه مطاع باشد بنده خود را مجاز بصراحت لهجه و بی پرده حرف زدن میدانم تا امر عدالت در جامعه مصیبت زده ما تحقق پیدا کند چون عدالت امروز بزرگترین نیاز جامعه ماست و در عین حال بزرگترین نیاز نظام هم هست تا بوسیله آن بتواند خود را بر قرار نگه دارد و دادگاه ها فعلاٌ تنها مرجع مردم برای رفع ظلم دولتی و غیر دولتی از سر خود هستند.  ما مردم سخت مرعوب شده از دست همین عده ای که هنوز هم تحت نام مستعار در جامعه عمل میکنند وغالباٌ کارشان بگیر و ببند و تهدید و ترساندن و ایجاد اختلاف و نا امنی در میان مردم است از نظر حقوقی سخت در مضیقه هستیم و نیاز به یک دستگاه قضائی سالم داریم تا بی دلیل در ترس و وحشت و نا امنی ذهنی زندگی نکنیم و مطمئن گردیم که در این نظام که اسلامی است حق و انصافی هم وجود دارد. پس بنده از آن دادگاه محترم تقاضای دیگری جز اجرای عدالت ندارم اگر قاضی پرونده تحت تاثیر اینها قرار نگیرد و بحق حکم صادر کند هم به نظام کمک کرده است و هم به مظلومین جامعه، مظلومینی که هنوز از اسم اطلاعات و دادگاه و نیروی انتظامی میترسند! وحشت افکنی تا به این حد!؟ کجاست انصاف، کجاست عدل علی!؟ کجاست تقوا وترس از خدا!؟

            دادگاه محترم ، در رابطه با این احضاریه بنده دقیقاٌ نمیدانم که شاکی یک نفر است یا چند نفر هستند و انگشت بر چه مواردی گذاشته اند که خلاف واقع است. اگر اعتراض آقایان اینست که بنده در شکایتم از کلمات تند و درشتی استفاده کرده ام و آنها سزاوار چنین الفاظی نبوده اند بنده جوابم اینست که برای افراد مجهول الهویه ای که برای بنی نوع آدم بی جهت باعث اینهمه شر و زحمت هستند استفاده از کلماتی که اعمال آنها را تفسیر و توصیف میکند در اسلام جایز است. مثلاٌ اگر شیطان بیاید و در دادگاه الهی شکایت بکند که من از دست اولاد آدم شاکی هستم چون هر جا که اسمم را میگیرند کلمات لعین و رجیم را برایم بکار می برند و من به این عمل اینها اعتراض و برای شان تقاضای مجازات دارم آیا خداوند شکایت و اعتراض شیطان را وارد و معتبر میداند؟ البته که نه چون میداند که شیطان بخاطر اعمالی که انجام میدهد سزاوار و مستحق این کلمات است و لذا خداوند عادل اولاٌ آدم را بخاطر شکایت شیطان مجازات نمی کند و استفاده از کلمات تند را برای شیطان بخاطر اعمالی که انجام میدهد مجاز کرده است و خود خداوند هم از این کلمات تند برای شیطان استفاده میکند. مسئله بنده با این آقایان دقیقاٌ اینطور مسئله ای است. حالا اگر شکایت اینست که بنده با شکایتم برای فرد مجهول الهویه ای مثل بهرامی و تعدادی دیگر که مصائب و مشکلات فراوانی برای کل جامعه و بخصوص برای خانواده بنده بوجود آورده اند و ما را بخاک سیاه نشانده و تمام راههای شرافتمندانه زندگی کردن را به روی مان بسته اند از کلماتی نظیر خبیث الفطرت و یا زبانباز وفریبکار استفاده کرده ام بخدا فقط بخاطر این بوده است که کلمات قوی تری که بیشتر مناسب حال اینها باشد در آن لحظه نیافته ام. بنده آگاهی کافی دارم که شکایتم با کلمات تندش از اینها که هنوز اسم حقیقی و هویت شان برای مان مشخص نیست و ضرر و زحمت فراوان بما داده اند وارد دایره مجازات نمیشود. وانگهی تا کسی خبث طینت نداشته باشد وجدانش کجا اجازه میدهد که با سوء استفاده از قدرت نظام دست به اذیت و آزار مردم بزند مردمی که قانوناٌ حق حیات راحت و بدون آزار دارند. صدها نفر از مردم این استان بجان هم افتاده وهمدیگر را کشته و نابود کرده اند و یا دارند میکنند فقط تحت تاثیر سیاست هائی است که همین آقایان دارند اعمال میکنند و این حقیقت را امروز یک چوپان بیابان هم میداند نه تنها مردم شهر نشین وآگاه!! خوب جرم و گناه ما مردم این استان چیست که تا قیامت باید با یک چنین سیاست های شیطانی وآنهم بصورت سیستماتیک روبرو باشیم به دادمان برسید آخر؟ بهر حال همه این ماجرا فعلاٌ بخاطر دستگیری نه سنجیده و غیر ضروری منصور برادر زاده ام بپا شده است که باو تامین داده ومطمئن کرده بودند  و در چنین حالتی دو باره دستگیر کرده اند یعنی بد عمل کرده اند ولی حالا که خود قضیه درست کرده اند چه خوبست که این قضیه روال قانونی خود را طی نماید تا بلکه بقیه حقوق پایمال شده ما توسط این آقایان از طریق دادگاهها و مراجع ذیصلاح دیگر تا حدی بازسازی و ابقاء شود. من شکایات مفصل دیگری هم از این آقایان دارم که اگر بطور کدخدا منشی حل نشد آنرا حتماٌ وارد مجرای قانون خواهم کرد. ضمناٌ بنده برای حفاظت خودم از سوی این آقایان نیازمند حمایت دستگاه قضائی هستم و از آن دادگاه محترم تقاضای اقدامات لازم در این مورد را دارم.

احیاء باد عدل علی در نظام مقدس جمهوری اسلامی، زنده باد وجدان، مستدام باد سایه رهبر حاکم عادل بر سرملت مظلوم، نیست و نابود باد ظلم وعاملان  و حامیان آن.

درون را باید دید نه برون را و حال را باید دید نه فال را.

با تقدیم احترامات لازمه،

محمد آرمیان – ایرانشهر
آدرس تلفاکس:- 2225128-0547



تا اینجا به وبلاگ نهضت عدالت، فیسبوک و تویتر ارسال شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر