قسمت ششم از " کتاب نامه ها "
بسم الله
الرحمن الرحیم
مورخه: 16
شهریور ماه 1380
موضوع:
اطلاع برای کسب تامین
جناب حضرت
مولانا مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی،
رهبر محترم و گرامیقدر اهلسنت ایران –
زاهدان حفطه الله
السلام
علیکم و رحمة الله و برکاته
پس از ادای مراتب ادب و احترام، لازم
دانستم موارد ذیل را باستحضار مبارک آنجناب برسانم :- در ارتباط تلفنی، جنابعالی از بهبود وضع سیاسی
اجتماعی در مملکت و بخصوص در بلوچستان بسیار تعریف کردید و این ترغیب را به بنده
دادید که از این پس به رعایت عدالت در حق مردم همیشه تحت تبعیض بلوچ امیدوار شوم و دعوت کردید که با
خیال راحت به وطن برگردم و با حفظ احترام به نظام و در چهار چوب قوانین موضوعه کشور
به فعالیتهای مفید برای بهبود زندگی جامعه بلوچ در داخل کشور به پردازم. افراد
خانواده ام هم به بنده ترغیب بازگشت به وطن را داده بودند ولی ترغیب جنابعالی از
اهمیت خاصی برخوردار است چون شما در مقام
رهبری جامعه بلوچ و اهلسنت ایران هستید و ترغیب تان در واقع جنبه یک فرمان را دارد
که بنده خود را ملزم به اطاعت از آن میدانم اما جنابعالی خوب میدانید که بنده
چگونه آدمی هستم. منظورم اینست که جنابعالی خوب میدانید که من هرگز یک آدم شرور و
لجوج و منفی و ضد نظام نبوده ام بلکه انسانی بوده ام که از سلامت کامل وجدان
برخوردار بوده و در مقابل بی عدالتی ها بدون چون و چرا کمترین مصلحت پرستی نکرده و
از خود تفاوت نشان داده ام و این چیزی بوده است که در دو دهه گذشته با مزاج بعضی
از مسئولین تنگ نظر و نا آشنا با اصول عدالت سازگار نبوده است و بهمین دلیل بنده
که یکی از قویترین طرفداران نظام بودم توسط اداره اطلاعات پیش از دوران جناب آقای
یونسی که دوران سرکوب و خفقان بود بر خلاف میل باطنی ام به سمت مخالفت با نظام
رانده شدم و همین امر باعث شد که بنده یک تصمیم جدی بگیرم و قضیه بی عدالتی نسبت
به ملت مظلوم و همیشه تحت ستم بلوچ را پیگیری کنم تا هر طور شده امر عدالت در مورد
این مردم احیاء شود و اینکار را علیرغم کار شکنی های گوناگون خودیهای جاهل و
خودپرست و غیر خودیهای دانا وحیله گر با تحمل رنج فراوان و زحمت های کمر شکن و
باورنکردنی انجام دادم و همه این رنجهای توان شکن را به این دلیل تحمل کردم که
مردم بلوچ هرچه زودتر در وطن و زادگاهشان انسان بحساب بیایند و در این عصر تمدن و
روشنائی توسط دیگر هموطنان خود تحت فشار دائمی و تبعیض های قرون وسطائی قرار
نگیرند و من نمیدانم اینکار کجایش ضد نظام بوده است که ما بخاطر آن دور از دسترس
مامورین نظام زندگی کنیم. ما ضد نظام نبودیم بلکه خواستار عدالت و رفع تبعیض بودیم
و این نظام بود که پیش از این ضد عدالت بود و عدالت خواهی را تحمل نمیکرد. پس این
بعضی از مسئولین ناشی و ناآگاه بحقوق انسانی
یک انسان در جامعه بودند که ما عدالتخواهان را فراری داده و در عرض این
بیست سال گذشته با عملکرد های دلبخواه و غیر قانونی باعث اینهمه نارضایتی بین مردم
و بد نامی نظام شدند. حالا که بنیانگذاران نظام متوجه اشکال و حقیقت امر شده اند
ومسئولین بی ایمان و بی فرهنگ وقانون شکن را برطرف کرده و بجای آن انسانهای عادل و
خدا ترسی را بکار گمارده اند و اینها هم
مشغول ظلمزدائی و حمایت از عدالت شده اند این مسئله ای بسیار امیدوار کننده شده
است و خیلی هم به نفع نظام است ولی زندگی ما عدالتخواهان که حامیان حقیقی نظام
هستیم توسط سوء استفاده چی های انقلابی
نما بطور کلی فلج شده چگونه باید باز سازی شود؟ اینکه ما برگردیم و بیائیم آنجا به
نشینیم و کسی کار مان ندارد کافی نیست، اسم این تامین نیست. ما همین حالا هم در
پشت زمین خدا هستیم و زندگی مان دارد آبرومندانه میگذرد ولی میخواهیم
در وطن هم زندگی مان آبرومندانه بگذرد و همین امر هم هست که به عزت و استحکام نظام کمک فراوان میکند. پس تامین
آنست که همه ابعاد زندگی مفلوج مان در داخل کشور بطور کامل بازسازی شود تا ما در
خانه بتوانیم آبرومندانه زندگی کنیم و این حرفی نیست که خارج از دایره حق و عدالت
باشد. نظام اگر واقعا عدالت گرا شده است اینرا در عمل هم باید به اثبات برساند و
نسبت به ماها باید نظری خیلی مهربانتر و عادلانه
تر داشته باشد و اگر چنین کند نه تنها که اصلا ضرری نخواهد کرد بلکه خیلی هم به
نفعش خواهد بود.
جناب مولانا صاحب، در وضعیت فعلی برای تامین اینست توقع ما از
نظام. بنده از شخصی بنام آقای حاجی حمید
در اطلاعات زاهدان پس از ارتباط ایشان با
بنده برای تامین درخواست کرده ام که یک تامین نامه کتبی از نهاد ذیربط و یا از
جناب آقای یونسی مقام محترم وزیر اطلاعات گرفته به جنابعالی بدهد و از طریق شما به خانواده بنده برسد. جنابعالی خوب میدانید که
وضع بنده با دیگرانی که آمدند کاملا فرق میکند آنها کاری نکرده بودند که احتیاج به
تامین داشته باشند ولی من سرتا پای وجودم در تمام این دوران یک فریاد رسا بوده است
برای عدالتخواهی و رفع ظلم از مردم همیشه تحت تبعیض بلوچ و لذا من احتیاج به یک
تامین محکم ئ درست حسابی دارم و متوقع هستم که جنابعالی همه شرایط لازم مربوط به
این قضیه را از کانال درست آن فراهم آورید تا بنده و هواداران "نهضت
عدالت" قادر به گرفتن یک تصمیم مناسب شویم.
با
احترام،
محمد آرمیان
دبیر
کل
نهضت
عدالت بلوچستان ایران
این نامه
نوشته شد ولی بعلت جابجائی هائی که برای مان پیش آمد موفق به ارسال آن نشدیم و بدست مولانا صاحب نرسیده است.
قسمت ششم
کتاب نامه ها، تا اینجا به وبلاگ وتواجهی و فیسبوک و تویتر ارسال شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر