قسمت
بیست ششم از " کتاب نامه ها
" -
محمد آرمیان.
بنام خداوند عادل و مهربان
مورخه
18/3/ 82
جناب شیخ
الاسلام حضرت مولانا عبدالحمید صاحب
و علماء
عظام اهلسنت استان سیستان و بلوچستان
حفظهم
الله و دامت برکاتهم
السلام
علیکم و رحمة الله وبرکاته
موضوع :
درخواست متوجه کردن مقام معظم رهبری و سران محترم سه قوه توسط علماء به آنچه که در بلوچستان گذشته و
دارد میگذرد و رفع ظلم از ما مردم بیدفاع بلوچ.
پس از تقدیم مراتب ادب و احترام، به
استحضار آن منبرداران محترم و وارثان نبی اکرم صلی الله علیه وسلم میرسانم که
اقدامی کنند و این جامعه مفلوج و مفلوک خود را از این وضعیت بسیار غم انگیز و قابل
ترحم بدر آورند و اجازه ندهند عده ای بتمام معنی خود سر و بی تقوا و قانون شکن در
اداره اطلاعات هر چه که دلشان بخواهد بکنند.
آخر اینها از کدام آسمانی نازل شده اند هر کار درست و نادرستی که دلشان
بخواهد انجام میدهند و هیچ مرجع و قانونی جلودار شان نیست!؟ آخر چرا جامعه ما این همه بی دفاع شده و مجبور
به تحمل هرگونه ظلم و ستمی شده است و هیچ کسی هیچ حرفی نمیزند؟ مگر ما شهروند این
مملکت نیستیم، مگر ما حق زندگی کردن شرافتمندانه
نداریم و در محیط زیست مان نباید قانونی باشد که از ما حمایت کند که همه اش
بازیچه دست مشتی توطئه گر ضد بشر نباشیم؟
اداره اطلاعات بنده را که حرف از حقوق ابتدائی و انسانی جامعه بلوچ زده ام
و حالا هم دارم میزنم باز بنحوی مورد اذیت و اآزار خود قرار داده و مشغول است که بنده را از بین ببرد و
خانواده ام را مورد اذیت و ازار قرار دهد اخر چرا؟ مگر این یک نظام اسلامی نیست؟
مگر اسلام حق دفاع از حقوق ابتدائی و حقوق انسانی را به شهر وندان سیطره خود
نمیدهد؟ و مگر مقام معظم رهبری مرتبا دستور عدل و احسان و خدمت بمردم نمیدهد چرا
در این استان همه اش برعکس عمل میشود؟ چرا روش اداره اطلاعات با ما هنوز هم روشی
نادرست و تهدید آمیز است؟ یکی از دلایلش اینست که اینها علماء و منبرداران ما را با شیوه ای خاص در فریب و
ترس و امید کاذب نگه داشته اند و طوری شده است که اینها از حقوق جامعه خود یک ذره
هم دفاع نمی کنند و همه این حقایق را که
بعضی از مسئولین نظام در این استان حقوق این مردم بدبخت را بشکل های مختلف دارند پایمال میکنند بخوبی
میدانند و این یک حقیقت بسیار روشن است که علماء و منبرداران این جامعه عملا بطور
کامل خنثی شده و هیچ دفاعی از حقوق مردم شان نمیکنند و فقط در اندیشه حقظ همین موقعیت حقیر و ناچیز
خود هستند و بخاطر همین سکوت علمای ما است که اینها در حق ما مردم اینهمه بیعدالتی
میکنند. اینهمه ظلمی که بطور روزمره در
جامعه ما میشود بدون چون و چرا مقداری از تقصیرش به گردن علماء و منبرداران ماست
چون چشم و گوششان را بر همه این رویدادها بسته و یک کلمه هم اعتراض نکرده و یکذره
هم از حقوق مردم شان دفاع نمیکنند خیلی خیلی جای تعجب است. سرنوشت ما بدست عده ای
گرگ خونخوار افتاده است و خون ما مردم بلوچ را راحت تر از آب دارند می نوشند و هر
چه دلشان بخواهد میکنند ولی حتی یک کلمه هم در مقابل اینهمه جنایاتی که در حق ما
میکنند بعنوان اعتراض نمی شنوند و ما چقدر ساده لوح و خوش باور هستیم که با چنین
وضعیت نا امید کنند ای باز هم امید به بهبود اوضاع داریم. اینها بخدا نه مطیع
اسلامند و نه به فرمان رهبر گوش میدهند بلکه عده ای فریبکار و خود محور و خودسرند که
تمام توان خود را برای بلعیدن حقوق ما دارند بکار میگیرند نه رهبر خبر دارد و نه
معاونینش در آن بالا، برای اینکه هیچکسی این زحمت را بخود نمیدهد تا این وضعیت
کثیف و سخیف و ضد اسلامی را باطلاع آنها برساند و پیگیری نماید. من هنگام گفتگو با
یکی از مسئولین پرونده ام در اداره اطلاعات
باو گفتم که اگر وضعم را بدرستی رسیدگی نکنید به بالا شکایت میکنم بدون
کمترین معطلی و تردیدی بمن جواب داد که بهر جا که دلت میخواهد شکایت کن چون شکایتت
بر میگردد پیش خودمما و گفت که تو اگر
هزار تا راست بگوئی یک دروغ من همه را خنثی میکند حواست جمع باشد و من در دلم گفتم
که اینست حال حکومت اسلامی ما و راستی چرا
باید چنین وضعیتی بوجود بیاید و تا کی ادامه پیدا کند؟؟
جناب شیخ الاسلام گرامی، اداره اطلاعات
زاهدان برادر زاده ام منصور آرمیان را که
در حال تامین آن اداره بوده است باز بمنظور تحت فشار قرار دادن خانواده ما جهت آوردن
مولابخش درخشان که پسر خاله ام می باشد،
بر خلاف تمام موازین اخلاقی و اسلامی در تاریخ نهم اردیبهشت ماه دستگیر
کرده و راهی زندان نموده اند و من به این اقدام غیر قانونی و غیر اخلاقی آنها
اعتراض کرده و به دادگاه انقلاب اسلامی ایرانشهر که از نحوه برخورد با این پرونده معلوم میشود هماهنگ و همداستان با این
آقایان قانون شکن است شکایت کرده ام تا بی
دلیل ما را اذیت و آزار نکنند و رونوشت این شکایت را برای همه علماء و تمام مراجع
ذیصلاح مملکتی ارسال کرده ام و یا میکنم تا بلکه جان ما مردم بیدفاع از این نوع
اقدامات خودسرانه و ضد بشری نجات پیدا کند. حالا که من رونوشت نامه ام را بمراجع
ذیصلاح و علماء کرام فرستاده ام تا نتوانند جرم و ظلم خود را ماست مالی کنند اداره اطلاعات به یکی یکی از علمائ ما زنگ زده
و میپرسد که آرمیان رونوشت این نامه را برای شما فرستاده است جواب میدهند بلی
به آنها میگوید که با این آرمیان همکاری
نکنید این یک آدم تندرو رو و ضد انقلاب است
و شاید بعضی از این علماء باو جواب بدهند که بله قربان حرف شما درست است ما
میدانیم که تندرو است خوب چنین جوابی نشانی
نا توانی یک عالم دین است. تندرو یعنی چه؟ تندرو به آنهائی میگویند که رهبر را
نمیخواهند، تندرو به آنهائی میگویند که نظام را نمیخواهند، تندروبه آنهائی میگویند
که رئیس جمهور را نمیخواهند، تندرو به آنهائی میگویند که قانون اساسی
و مجلس شورای اسلامی را نمی خواهند بنده همه اینها را میخواهم فقط ظلم و
بیعدالتی و تبعیض و تحقیر و قانون شکنی را نمیخواهم. من میگویم که این مسئولین موجود در استان بحق و
عدالت و انصاف با ما رفتار کنند و پای شان را بر گرده ما آنقدر فشار ندهند که یک
کلمه حرف حق از دهان مان در نیاید این کجایش تندروی است؟
بهر حال بنده برای تغییر این وضع ظلم
آمیز که برای من و خانواده ام و در واقع برای تمام این جامعه بی دفاع بوجود آورده
اند شکایاتی به مقامات و مراجع قضائی کرده ام و برای اینکه این آقایان خود سر
نتوانند با اعمال زور و تزویر حقوق ما و
جامعه مان را بیشتر از این پایمال کنند از علماء کرام تقاضا دازم که ترس بیدلیل را
کنار بگذارند و به کمک حق وعدالت به شتابند و تا حل شدن تمام قضایای جاری از
دفاعیات بنده اگر حق است دفاع بفرمایند و
بطور مستمر و پیگیر در جریان قضیه باشند و با اقدامات موثر و جدی خود و بخاطر رضای
خداوند متعال و بنفع حق و عدالت و بر علیه ظلم و خیانت و جنایت، مساعی خود را تا آخرین
وسع خود بکار گیرند و ترتیبی اتخاذ فرمایند که مقام معظم رهبری و سران سه قوه در جریان ستمهائی که بر ما مردم بلوچ و اهلسنت
شده است و دارد میشود قرار گیرند بطوری که یک دروغ اینها نتواند هزار تا راست ما
را خنثی کند. رونوشت بعضی از شکایات بنده جهت استحضار به پیوست تقدیم خدمت میگردد.
واجرکم عند الله ......
با تقدیم
شایسته ترین احترامات،
محمد
آرمیان
آدرس
تلفاکس:- 2225128-0547
رونوشت
برای همه علماء کرام ارسال میگردد.
توضیح:
این نامه را بنده به عنوان مشورت به تعدادی از
علماء و دوستان خود نشان دادم تا نظر شان
را در یافت کنم اکثریتی از آنها تاکیدا گفتند که ارسال چنین نامه ای به شیخ
الاسلام مناسب نیست از ارسال آن صرف نظر کنید و بنده هم مشورت شان را قبول
کردم و به هیچ یک از علماء و حضرت شیخ
الاسلام ارسال نکردم ولی آنرا در بایگانی خود نگه داشتم.
تا اینجا
به وبلاگ وتواجهی، فیسبوک و تویتر ارسال شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر