۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

بر رسی انسان - قدم پنجم

موضوع:  بر رسی انسان - قدم  پنجم
بقلم: محمد آرمیان
بنام الله مقتدر
          گفتیم که انسان شاهکار الله مقتدر است. الله مقتدر بوسیله همین مخلوق مختار در عمل مورد شناسائی قرار میگیرد و عظمت و جلال و جبروت و پادشاهی اش در این دنیای ماده مبرهن و آشکار میگردد.  الله متعال حی و قیوم است یعنی همیشه زنده و پاینده است و هرگز نمی میرد و بر ذره ذره  این عالم هستی  نظارت دقیق و کامل دارد و هیچ ذره ای از نظرش پنهان نمی ماند   و هر چه بخواهد میکند. ماشاء الله کان ما لم یشاء لم یکن. یعنی هر چه را که بخواهد بوجود می آید و هر چه را که نخواهد به وجود نمی آید و خواسته است که انسان با همین مشخصات که با همه مخلوقات دیگر فرق دارد به وجود آید و می بینیم که وجود دارد و مختار در عمل است و با صلاحیت های فوق العاده ای که دارد می تواند در این جهان ماده دخل و تصرف کند یعنی به سازد و تخریب نماید. نیکی یا بدی کند، تواضع یا تکبر، دشمنی یا دوستی نماید و بالاخره عبادت خالقش را بکند یا عبادت شیطان را در انجام همه این اعمال مختار است و فقط برای اندک مدتی که در این دنیای ماده  مشغول عمل است مختار است و مرگش که در دفتر الهی مقدر و مکتوب است دقیقا در لحظه مقرر اتفاق می افتد و دست او از این دنیا کوتاه میشود و هیچیک از مایملک این دنیا را نمی تواند با خود ببرد و تنها چیزی که بهمراه او میرود عمل اوست  که در دفتر اعمالش به ثبت رسیده است ولی متاسفانه می بینیم که  انسان امروزی چنان غرق در مادیات شده است که حقیقت به این بزرگی و آشکار را از یاد برده  است و مرگ را برای همه باور دارد بجز از خودش  که برنامه های عریض و طویل در تخیل دارد و میخواهد بزرگ شود و خودی بنمایاند و به دیگران بگوید که من شما بهترم. میخواهد نواب و سردار و حاکم و رهبر و پاشاه  و مقتدر و برجسته شود و همنوعان خود را با قوه قهریه  به خدمت و عبادت خود وادارد و از خدمت و عبادت خالق باز دارد. این موجود مختار در عمل که خالق صلاحیت های فوق العاده ای باو داده است وقتی که بقدرت میرسد مغرور میشود و این غرور عقل او را از کار می اندازد و فراموش میکند که پس از مدتی بسیار کوتاه مرگ به سراغش  خواهد آمد  و او را از این قدرت پوشالی خلع ید خواهد کرد. این موجود دو پا و توانا در عمل  چون حقیقت مرگ را فراموش میکند میخواهد برای همیشه زنده بماند و برای حفظ این قدرتی که به آن رسیده است  دست به هر جرم و جنایت و قتل و غارت و دوز و کلکی میزند و دنیا را برای هنموعان خود تبدیل به جهنم می نماید تا زنده بماند و بر مردم خدائی کند و قدرت لایزال و مستدام  خالقش را مغرورانه و متکبرانه نادیده می گیرد، چه غلط و اشتباه بزرگی! چه حماقت بزرگی که نمیداند با این رفتار خود چه جهنم ابدی و پر عذابی برای خود درست کرده است.
          خالق مقتدر و همیشه زنده و پاینده که پادشاه همه اعصار است  این مخلوق مختار در عمل را به وسیله  رسل و پیامبران خود آگاه و راهنمائی کرده است که چگونه زندگی کند تا در دو جهان خوشبخت و سعادتمند شود ولی این موجود خود پرست تحت تلقینات شیطان گوشش بدهکار فرامین و رهنمود های خالق مقتدر خود نیست و همه اش در این فکر است که بزرگ و مستکبر شود و بر روی این زمین بجای خدا خدائی کند و از طرف خودش قوانین و فرامین صادر کند و مردم را با جبر تحت کنترل  و سیطره خود در آورد تا مردم  بجای پادشاهی الهی پادشاهی او را به رسمیت به شناسند و به عبادت و اطاعت او به پردازند. نمونه های آن را در پیش روی خود داریم که سر نوشت شان  چقدر عبرت انگیزبوده  است.
          سبحان الله که این خالق مقتدر چه مجالی به این نطفه داده است که به جای اطاعت از احکام متعالش  خود احکام صادر میکند و به خدائی می پردازد. در اینجاست که بهشت و دوزخ معنی پیدا میکنند و این همین انسان مختار در عمل است که  با اطاعت از فرامین و احکام خالق به بهشت میرود و با پیروی از شیطان و تنفیذ احکام شیطانی خود بر روی زمین در آخر کار به جهنم میرود.  برای اینکه این پست به درازا نکشد و خسته کنند نشود آن را در همین جا تمام میکنم و در پست های آینده باز  شما را به سراغ همین موجود عجیب و غریب خواهم برد. تا آن وقت الله مقتدر یاور و نگهدارتان باد. آمین         

بر رسی انسان - قدم چهارم

موضوع : بر رسی انسان  -  قدم چهارم
بنام الله مقتدر
          انسان موضوع بحث  ماست.  تا اینجا گفته بودیم که انسان شاهکار خالق در تمامی این نظام هستی است و بخاطر ویژگی هائی که باو اعطاء شده است با همه مخلوقات دیگر فرق اساسی و نمایان دارد. انسان با داشتن مغز متفکر، زبان گویا  و دست  پر صلاحیت  توان انجام همه آن کارهائی را دارد که خالق از او میخواهد. ولی انسان وقتی که خالقش را نمی شناسد موجودی متکبر و خواه خواه  و سرکش و متمرد می شود.  اگر انسان خالقش را می شناخت و صاحب ایمان میشد هرگز تبدیل به موجودی متکبر و خودخواه و متمرد نمی شد.  برای اینکه این مخلوق مقتدر را بدرستی بشناسیم لازم میشود که او را از همه طرف مورد بر رسی قرار دهیم تا متوجه حقیقت خود بشود و بداند که از کجا آمده است و در این دنیا چکار باید بکند و حد اقل از خودش بپرسد که  چرا می میرد و آخر به کجا میرود؟ مشخصات بنیادین  انسان:

          شکل ابتدائی این انسان متکبر و سرکش و متمرد یک نطفه است که بوی بد و غیر قابل تحملی هم  دارد.  با مشیت بالغه الهی این نطفه در رحم مادر قرار داده میشود. این نطفه چون زنده است و این نعمت زندگی را از سوی خالق دارد  بتدریج تغییراتی در او به وجود می آید و پس از چهار ماه همین اندام انسانی او در شکم مادر در مقیاسی کوچک تکمیل میشود.  در شکم مادر موجودی بس ناتوان است و هیچ قدرتی که بتواند با آن تکبر کند ندارد!  شکم مادر دنیا اول این انسان متکبر و متمرد و سرکش است.  حالا اکر کسی در این زمان باو بگوید که این دنیای تو دنیای بسیار تنگ  و کوچکی است و سر تو در این دنیا به سقف آسمان چسبیده است و دنیای دیگری هم هست که خیلی بزرگ است و سقف آسمان آن  خیلی بلند است و در آنجا  ماه و خورشید و فلک هست . باد و آب و خاک و  آتش هست، کوه و دریا هست  این حقایق به عقلش نمی گنجد و میگوید دروغ به این بزرگی! همه اش  داری خرافات میگی!  دنیا فقط همین است که من دارم در آن زندگی میکنم. ولی آنچه باو گفته میشود همه حقیقت دارند  و خرافات نیستند اما  این اوست که متوجه نمیشود و قبول نمی کند. این موجود وقتی که  به زور و با مشیت خالق از شکم مادر به شکم این زمین و آسمان منتقل میشود  همه ان حقایقی را که خرافات تصور میکرد راست از آب در میایند و او انها را خواهد دید و پس از دیدن قبول خواهد کرد. بزرگترین نگرانی انسان مسئله رزق و تامین شکم اوست.  در شکم مادر رزق او توسط یک روده از خون مادر تامین میشود  و زنده می ماند و خودش در بدست آوردن این رزق هیچ توان و نقشی ندارد. خالق بود که در شکم مادر  به او رزق میرساند. پس از تولد و ورود  به این دنیا مادی برای زنده ماندن هنوز هیچ توانی ندارد و با فضل الهی که  محبت او را در دل پدر و مادرش انداخته است زنده می ماند و رشد میکند و به بلوغ و کمال و جمال میرسد و میشود یک موجود توانمند و مختار در عمل.  حالا هم میتواند عمل نیک، مثبت و مفید انجام دهد و هم عمل بد، منفی و مضّر.  تا اینجا حقیقت و اصالت  این موجود متکبرو متمرد و سرکش به وضوح روشن شد. برای اینکه این پست ها طولانی و خسته کننده نشود این پست را که قدم چهارم مان در شناسائی انسان بود در هینجا تمام میکنم و در پست بعدی به شناسائی بیشتر این موجود عجیب و غریب می پردازیم. تا آن وقت الله مقتدر یاور و نگهدار تان باد. آمین

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

بررسی انسان - قدم سوم

بر رسی انسان - قدم سوم بقلم محمد آرمیان
بنام الله مقتدر
          تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که انسان شاهکار و مخلوق ممتاز خالق  است. خداوند انسان را آفرید و باو صلاحیت های ویژه ای داد تا  بفهمد  که این عالم هستی  یک هستی عبث و بی معنی و بی صاحب نیست.  انسان اگر  با بکار گرفتن  عقل خدادادی  خود  با تفکر درنظام  طبیعت و مشاهده اینهمه مخلوقات شگفت انگیز اندکی بخود زحمت دهد  به این نتیجه خواهد رسید  که  این  نظام هستی مخیر العقول با نظم فوق العاده ای که در آن دیده میشود نمی تواند بطور تصادفی بوجود آمده باشد و یا بدون یک  سازنده و اداره کننده  باشد. لذا پس از نفکر به  وجود یک خالق بی نهایت مقتدر و با عظمت  پی میبرد و تنها  او را لایق و شایسته تعظیم و اطاعت میداند و سعی در فهمیدن احکامش میکند و بدین ترتیب ارتباطش  با خالق بر قرار میگردد و با رهنمود های سعادت بخش او  زندگی میکند. اما اکر همین انسان صاحب عقل که مختار در عمل است این عالم وجود را مورد تفکر و تعقل قرار ندهد و به  تمام این حقایق موجود که  آشکار و انکار ناپذیر است  سطحی و حیوان گونه بنگرد و از آن چیزی نفهمد  در این صورت  از سطح انسانی هبوط کرده و به سطح حیوانات تنزل پیدا میکند  چون وجود خالقش را بدرستی درک نکرده است  لذا  اعمالی که از او صادر میشود اعمالی شیطانی و ضد انسانی و مضّر خواهد بود. باید به پذیریم که انسان از خودش هیچی ندارد و هر آنچه دارد از سوی خالق دارد پس اگر خالقش را بدرستی درک نکند و تابع احکامش نگردد هر عملش خودسرانه، مضّر و مخرّب خواهد بود. با این تمهید کوتاه  در اینجا به این نتیجه میرسیم که انسان ها در دو دسته قرار میگیرند:
1)    دسته ای که با تفکر و تعقل در عالم هستی به وجود خالق خود پی برده و میبرند  و از احکام مفید و سودمندش اطاعت میکنند و با اجراء احکام او دنیا را آباد و آزاد و خوشحال و پر ازسعادت می نمایند و این همان چیزی است که هر انسانی شب و روز در تلاش است که به آن برسد.
2)    دسته دیگری آنهائی هستند  که  در عالم هستی تفکر و تعقل نکرده اند و نمی کنند  و به وجود خالق مقتدر خود عمیقا و بدرستی  پی نمی برند  و لاجرم  تحت تاثیر وساوس نفس خود  و تحریکات شیطان عمل میکنند و دنیا را با رفتار خود پر از فساد و جرم و جنایت و رنج و مصیبت می کنند و کرده اند و قدرت در دنیای امروز بدست همین عده افتاده است که شاهد رفتار ضد انسانی شان هستیم.

            سبحان الله، با کردارهای متضاد (خیر و شرّ)  همین انسان است  که پادشاهی و نقش خدا بطور برجسته ای نمایان میگردد و با  رهنمودی این چنین دقیق اظهار وجود میفرماید و میگوید : وَهَدَینَاهُ النَّجدَینَ یعنی ما دو راه به انسان نشان دادیم  و مختار گذاشتیم  که با میل خود در یکی از این دو راه حرکت کند تا بسر منزل نهائی خود برسد. از این دو راه که خالق مشخص کرده است  یکی راه  رحمان  و صراط مستقیم است که به بهشت و نعمت های جاودانه اش منتهی میشود و دیگری راه  شیطان و راه انحراف است که به جهنم و عذاب ابدی  منتهی میگردد. حالا این انسان مختاردر عمل  است که با میل خودش در یکی از این دو راه حرکت کند تا به  اقامتگاه نهائی و ابدی خود برسد.  انسان که مختار در عمل است  رها نیست بلکه  مامورین خالق رفتار او را با دقت زیر نظر دارند و ذره ذره آن را ثبت میکنند  و در روز حساب و کتاب باو نشان خواهند داد و این انسان است که با عمل خود یا بخود ظلم کرده است و یا نیکی و احسان.   در قدم بعدی و یا  پُست آینده مقدار بیشتری به بر رسی انسان خواهیم پرداخت. تا آنوقت الله متعال حافظ و نگهدارتان باد. 

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

بر رسی انسان قدم دوم

بر رسی انسان  - قدم  دوم
بنام الله مقتدر
بقلم : محمد آرمیان
          در قدم اول گفتیم که انسان شاهکار خلقت  خالق مقتدر است. برای اینکه بدانیم چطور شاهکار خالق است لازم میشود امتیازاتی را که انسان بر دیگر مخلوقات دارد مورد بر رسی قرار دهیم تا به این حقیقت پی ببریم:
1)     در نظام طبیعت یا در این دنیای مادی و گذرا  که مزرعه آخرت است  انسان تنها مخلوقی است که  در مغز خود عقل دارد  که با ان  میتواند تفکر، تخیل و تعقل کند و مخلوقات دیگر چنین مغزی را که مجهز به عقل باشد ندارند  و  این عقل را خالق به انسان  داده است که با او کار دارد تا  با استفاده از آن  به ذات  مقتدرش که  پنهان از نظرهاست  پی ببرد و او را بعنوان پادشاه حقیقی و مالک این عالم هستی بداند و از احکامش اطاعت نماید. این امتیاز ویژه را هیج یک از مخلوقات دیگر ندارند و به همین دلیل مسئولیتی هم ندارند.
2)    اکثر مخلوقات زنده مانند انسان در دهان خود  زبان دارند ولی زبان آنها صامت است و زبان انسان گویا. چرا این امتیاز به انسان داده شده است و به دیگر خیوانات داده نشده است؟ برای اینکه خالق با انسان کار دارد. باو زبان گویا داده است تا انچه را  که تخیل و تفکر و تعقل میکند برای دیگران بیان کند و در باره این مخلوقات شگفت انکیز و خالق مقتدر شان حرف بزند و حقایق نظام هستی را برای خودش و برای دییگران  واضح نماید و سر انجام معتقد شود که این کائنات لایتناهی  یک خالق مقتدر دارد و ملکوت همه این مخلوقات در قبضه قدرت اوست و بداند که  همین ذات مقتدر همیشه زنده و پاینده است که شایسته پرستش و اطاعت است و لا غیر.  مسئولیت هائی را که زبان گویای انسان  دارد در قدم های بعدی بر رسی خواهیم کرد.
3)    دست انعطاف پذیر انسان از سوی خالق  یک عطیه بزرگ و امتیاز ویژه است که باو داده شده است که با دست همه حیوانات دیگر فرق دارد. مُچ دست حیوانات دیگر کرخت  و بصورت سُم است  و هیچ انعطافی ندارد ولی مُچ دست انسان بصورت پنجه است،  باز و بسته میشود و میتواند اشیاء را بگیرد و بلند کند و در آنها دخل و تصرف نماید. همه تحولات و اختراعاتی که در این دنیای مادی بوجود آمده است  کار همین دست است که از مغز صاحب عقل خود اطاعت کرده است.

          در اینجا یک نتیجه گذرا از مطالب این پُست میگیریم و آن اینست که انسان با داشتن مغز متعقل و متفکر، زبان گویا  و دست پر صلاحیت از همه مخلوقات دیگر مقتدر تر است و این اقتدار را خالق باو داده است، به دلیل اینکه با او کار دارد. در پست آینده وظایفی را که خالق بر این سه امتیاز ویژه انسان مترتب کرده است کنکاش خواهیم کرد. اگر ما  به عنوان یک انسان که شاهکار خالق است در مورد مطلب همین پُست تفکر کنیم با حقایق زیادی آشنا خواهیم شد که ما را بسوی خوشبختی راهنمائی خواهد کرد. تا پست آینده  خدا نگهدارتان باد. آمین  

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

بررسی انسان - قدم اول

بنام الله مقتدر
بر رسی انسان قدم به قدم تا نتیجه گیری
قدم اول:
انسان شاهکارخالق مقتدر
          همه مخلوقاتی که در این دنیای ماده  وجود دارند نابود خواهند شد بجز از انسان که تنها موجود ماندگار است که هرگز نابود نمی شود و فقط از دنیائی به دنیائی دیگر منتقل می گردد. همه مخلوقات تابع امر خالق هستند و نمی توانند تمرد و سر پیچی از حکم کنند و انسان تنها مخلوق مختار در عمل است که  می تواند از احکام خالق تمرد کند در اینصورت تبدیل به پست ترین مخلوقات میشود و اگر به احکام الهی عمل نماید تبدیل به اشرف مخلوقات می گردد. برای فهم این اظهار نظر چند مثال:
1)     آتش یکی از مخلوقات الله مقتدر است حکم خالق اینست که بسوزاند و میسوزاند نمیتواند از این وظیفه تمرد کند مگر در مواقع خاصی و به امر خود خالق. ( مثلا در مورد حضرت ابراهیم)
2)    آب یکی از مخلوقات الله مقتدر است وظیفه دارد که رفع عطش کند و کره زمین را خنک و مستعد برای حیات نگهدارد. فقط همین کار را می تواند بکند و نمی تواند از حکم خالق تمرد نماید و مثلا در وظیفه آتش دخالت نماید.
3)    خورشید وظیفه دارد نور بیفشاند و بحکم خالق خود میلیون ها سال است که نور افشانی میکند و اندکی هم از نورش کم نشده و از جا و مدار اصلی خود خارج نشده است و نمی تواند بشود.
4)    میلیارد ها ستاره به امر خالق خود ملیونها سال است که  در فلک  و در مدار خود میچرخند و با یکدیگر تصادف نمی کنند و مشغول انجام امر الهی هستند.
5)    ماه ملیون ها سال است که بامر خالق خود در مدار تعیین شده خود میچرخد و تمرد  از حکم  نمی کند و بهمین ترتیب همه مخلوقات در چهار چوب وظیفه ای که به آن امر شده اند عمل میکنند به جز از انسان که مختار است به احکام خالق خود عمل بکند  یا نکند. سعدی علیه الرحمه این موضوع را در دو بند شعر خود چقدر عالی و جامع بیان کرده است:
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی بکف آری و به غفلت  نخوری
همه از بهر تو سر گشته و فرانبُردار
شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری
 فعلا همین مقدار را بخاطر بسپاریم  تا در قدم بعدی یا پست بعدی انسان را باز هم مورد بر رسی قرار خواهیم. الله متعال به همه مان توفیق تفکر و عمل به احکام عطا بفرماید. آمین