موضوع : بر رسی
انسان -
قدم چهارم
بنام الله مقتدر
انسان موضوع بحث ماست.
تا اینجا گفته بودیم که انسان شاهکار خالق در تمامی این نظام هستی است و
بخاطر ویژگی هائی که باو اعطاء شده است با همه مخلوقات دیگر فرق اساسی و نمایان
دارد. انسان با داشتن مغز متفکر، زبان گویا
و دست پر صلاحیت توان انجام همه آن کارهائی را دارد که خالق از
او میخواهد. ولی انسان وقتی که خالقش را نمی شناسد موجودی متکبر و خواه خواه و سرکش و متمرد می شود. اگر انسان خالقش را می شناخت و صاحب ایمان میشد
هرگز تبدیل به موجودی متکبر و خودخواه و متمرد نمی شد. برای اینکه این مخلوق مقتدر را بدرستی بشناسیم
لازم میشود که او را از همه طرف مورد بر رسی قرار دهیم تا متوجه حقیقت خود بشود و
بداند که از کجا آمده است و در این دنیا چکار باید بکند و حد اقل از خودش بپرسد که
چرا می میرد و آخر به کجا میرود؟ مشخصات
بنیادین انسان:
شکل ابتدائی این انسان متکبر و سرکش و
متمرد یک نطفه است که بوی بد و غیر قابل تحملی هم دارد.
با مشیت بالغه الهی این نطفه در رحم مادر قرار داده میشود. این نطفه چون
زنده است و این نعمت زندگی را از سوی خالق دارد
بتدریج تغییراتی در او به وجود می آید و پس از چهار ماه همین اندام انسانی
او در شکم مادر در مقیاسی کوچک تکمیل میشود.
در شکم مادر موجودی بس ناتوان است و هیچ قدرتی که بتواند با آن تکبر کند
ندارد! شکم مادر دنیا اول این انسان متکبر
و متمرد و سرکش است. حالا اکر کسی در این
زمان باو بگوید که این دنیای تو دنیای بسیار تنگ
و کوچکی است و سر تو در این دنیا به سقف آسمان چسبیده است و دنیای دیگری هم
هست که خیلی بزرگ است و سقف آسمان آن خیلی
بلند است و در آنجا ماه و خورشید و فلک
هست . باد و آب و خاک و آتش هست، کوه و
دریا هست این حقایق به عقلش نمی گنجد و
میگوید دروغ به این بزرگی! همه اش داری
خرافات میگی! دنیا فقط همین است که من دارم
در آن زندگی میکنم. ولی آنچه باو گفته میشود همه حقیقت دارند و خرافات نیستند اما این اوست که متوجه نمیشود و قبول نمی کند. این
موجود وقتی که به زور و با مشیت خالق از
شکم مادر به شکم این زمین و آسمان منتقل میشود
همه ان حقایقی را که خرافات تصور میکرد راست از آب در میایند و او انها را
خواهد دید و پس از دیدن قبول خواهد کرد. بزرگترین نگرانی انسان مسئله رزق و تامین
شکم اوست. در شکم مادر رزق او توسط یک
روده از خون مادر تامین میشود و زنده می
ماند و خودش در بدست آوردن این رزق هیچ توان و نقشی ندارد. خالق بود که در شکم
مادر به او رزق میرساند. پس از تولد و ورود
به این دنیا مادی برای زنده ماندن هنوز
هیچ توانی ندارد و با فضل الهی که محبت او
را در دل پدر و مادرش انداخته است زنده می ماند و رشد میکند و به بلوغ و کمال و
جمال میرسد و میشود یک موجود توانمند و مختار در عمل. حالا هم میتواند عمل نیک، مثبت و مفید انجام دهد
و هم عمل بد، منفی و مضّر. تا اینجا حقیقت
و اصالت این موجود متکبرو متمرد و سرکش به
وضوح روشن شد. برای اینکه این پست ها طولانی و خسته کننده نشود این پست را که قدم
چهارم مان در شناسائی انسان بود در هینجا تمام میکنم و در پست بعدی به شناسائی
بیشتر این موجود عجیب و غریب می پردازیم. تا آن وقت الله مقتدر یاور و نگهدار تان
باد. آمین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر