۱۳۹۳ تیر ۱۵, یکشنبه

قسمت اول از کتاب تخریب گورناگ - تالیف: محمد آرمیان



كتاب

 تخريب گورناگ
اشتباه يا توطئه

تحليلي از فضاي سياسي ايران
و
سياستهاي مركز در بلوچستان

مؤلف : محمد آرميان
چاپ اول: ارديبهشت ماه سال 1379
مطابق با آوريل سال 2000 ميلادي
چاپ دوم : آماده براي نشر در اينترنت
اول سپتامبر 2008  ميلادي
توضيح :
اين كتاب در چاپ اول مشتمل بر 305 صفحه بود ولي در اين ويرستاري جديد بعلت تغيير فونت و برشهائي كه بمنظور اصلاح اشتباهات قبلي انجام شده است مشتمل بر 255 صفحه است. پس شما انشاء الله  تا پايان اين كتاب 255 صفحه را بصورت قسط وار مطالعه خواهيد فرمود.

توجه :
 اين كتاب بعلت حقايق برهنه اي كه در آن مطرح شده است از سوي رژيم جمهوري اسلامي ايران بشدت ممنوع، كنترل و جمع آوري شد و خيلي كم بدست مردم رسيد.  اينك با انجام  تصحيحات،  اصلاحات و ترميمات لازمي كه در آن انجام شده است مجددا براي نشر در اينترنت آماده است.  و شكل چاپي اين نسخه جديد هم اگر امكان مالي آن فراهم گردد انشاء الله انجام خواهد شد . در حال حاضر اين كتاب  به صورت قسمت قسمت در وبلاگ "وتواجهي - watwajahi"  متعلق به اينجانب محمد آرميان منتشر خواهد شد. ضمنا سعي كامل شده است كه از جمله پردازيهاي استعاره اي و آرايشي كه بمنظور زيبا سازي جملات توسط بعضي از نويسندگان غالبا بكار گرفته ميشود خود داري شود و بيش از هر چيز ديگر اين اصل مد نظر بوده است كه مطالب تا جائيكه ممكن است آسان و همه كس فهم باشد چون هدف ارائه حقايق بوده است و نه  جمله پردازي و اظهار فضل،  لذا اميد است كه تا حد زيادي مورد استفاده همگان قرار گيرد.  از نظرات خوانندگان محترم استقبال و قدرداني خواهد شد. يا حق!




قسمت اول از كتاب

تخريب گورناگ
***

بسم الله الرحمن الرحيم

"ناله را هرچند ميخواهم كه پنهان سر دهم
سينه ميگويد كه من تنگ آمدم فرياد كن"
اين كتاب ناله اي بود كه تبديل به فرياد شد:
فرياد روستاي  گورناگ منهدم شده
فرياد عدالت پايمال گشته
فرياد دموكراسي هميشه زخم خورده در بلوچستان
فرياد همه مردم مظلوم بلوچ
فرياد رهائي از ظلم در ظلم آباد جمهوري اسلامي
*********
زالو هاي مقدس!

          مردم اگر با تقدسهاي جعلي و بي محتوا و دروغين موجود در جامعه خود مبارزه نكنند جامعه شان تبديل به مردابي ايستاده خواهد شد كه در آن زالوهاي مقدسي بوجود ميايند كه فقط با خون انسان تغذيه و رشد ميكنند و اين زالوهاي مقدس فقط با ويتامين تعظيم و احترام چاق و فربه ميگردند آنقدر چاق كه اگر خون همه ملت را به مكند باز كفاف شان نميكند و براي زنده ماندن بازهم احتياج به خون بيشتري خواهند داشت از جامعه شان! آنهائيكه داراي تقوا هستند خود مشخصند و محترم و احترام شان در هر حال برقرار است ولي زالوها هم نمايان هستند و هركسي آنان را مي بيند و مبارزه با اينها يك فريضه است  تا اسلام نيمه جان از سنگيني تقدس شان بطور كامل بي جان نشود.
********

در گلستان بلوچستان
 بر سر هر شاخي  جغدي را نشسته مي بينم خدا آخر و عاقبت اين گلستان پر جغد را به خير كناد- آمين
*******


اي مردم !
اي فرزندان آدم!
بيائيد عدالتخواه شويم!

          انسان امروزي غرق در مصيبتهاست بخاطر اينكه بي عدالت و خودخواه و فزون طلب شده است آنچه را كه براي خود ميخواهد براي ديگران نميخواهد. خودش را بهتر و افضلتر از ديگران ميداند. براي خود هر حقي قايل است و براي ديگران هيچ و همين طرز فكر ريشه همه مصيبتهائي است كه انسان امروزي به آن دچار است. براي اينكه از مصيبتها بدر آئيم بيائيد مردانه و سر سختانه با بي عدالتي در تمام اشكالش مبارزه كنيم. امروز بزركترين بي عدالتي ها در زير ماسك تقدسهاي دروغين انجام ميشود و عده اي زرنگ و فزون طلب و خدا نترس،  تقدس اسلام را بخود اختصاص داده اند و فقط با اسلام اسلام كردن و درست كردن يك شكل ظاهري اسلامي بي تقوا و بي محتوا دست بهر بي عدالتي ميزنند. بيائيد اين ماسكهاي تقدسي را كه عده اي شياد خودپرست بر چهره مكروه خود كشيده اند بي ملاحظه پاره كنيم وگرنه سنكيني تقدس دروغين شان پشت ملت را براي هميشه خم و جامعه را با رايج كردن بدعت هاي غير اسلامي تباه خواهد كرد. هيچكسي مقدس نيست جز انبياء ، كتب آسماني و خدا-  عمامه و عبا و ريش و تسبيح هرچند كه بعنوان ستنهائي از پيغمبر اكرم (ص) محترم هستند ولي هيچ تقدسي ندارند چون انسانهاي بي تقوا هم ميتوانند خود را با اين ابزار مجهز كنند و زير پوشش همينها دست بهر بي عدالتي بزنند و پدر ملت را دربياورند و باز هم كسي جرات اعتراض به بي عدالتي هاي شان را نداشته باشد چون عمامه بسر دارند و ريش بر چهره و تسبيح در دست و لباس سفيد اطوكرده و عطر زده بر تن . اي مظلومين تحت ستم! بيائيد همانطوريكه اينها با بكار گرفتن ابزار تزويرمقدس، عزت را فقط بخود اختصاص داده و عزت همگان را زير پا و ناديده گرفته اند دليرانه مخاطب قرار داده و از ادامه خود پرستي و بي عدالتي و فزون طلبي باز داريم كه امروز ملت فقط چوب تقدس همين خود خواهان را دارد ميخورد. مقدسين قلابي و بي تقواي امروز ظلم و جنايت و خيانت شان نسبت به انسانيت كمتر از ديكتاتورهاي نا مقدس ديروز نيست.  ميگويند كه ماهي از سر مي گندد و نه از دم. بيائيد اين سر هاي گنديده را اگر قابل علاج است معالجه كنيم و گرنه دور بيندازيم تا كل جامعه از گند تقدس دروغين اينها نه گندد.  اي مردم بيائيد دست از خودخواهي برداشته و عدالتخواه شويم تا انسانيت به آسايش حقيقي و امنيت برسد.

**********
اين اثر تقديم ميشود به:

          1-  تقديم به پدر آگاهم صوفي درمحمد آرميان ساكن ايرانشهر جنب مسجد جامع فاروقي، كسي كه در تمام زندگي اش انساني رك و صريح بود و بخاطر منفعت طلبي شخصي هرگز دچار منافقت نشد تا حق را بخاطر منافع شخصي زير پا بگذارد. او با اينكه وابسته به طبقه امير در جامعه طبقاتي بلوچستان بود ولي مثل اميران ديگر هرگز اجازه نداد كه دل و دماغش پر از كبر و غرور و خود بيني جاهلانه شود و بهمين علت از همان اوان جواني ارتباطش را با همه اهل غرور طبقه خود و بالاتر كه سردارها باشند قطع كرد و همزيستي و دوستي با مردم ساده و آزاده را بر دوستي با خويشان خود خواه و نفس پرست ترجيح داد . او انساني درس خوانده نبود ولي بخاطر خداترسي و تقوائي كه در زندگي اختيار كرده بود باطنش شفاف و به آگاهي هاي لازم رسيده بود بطوريكه براي سد باب مظالمي كه هر چند گاهي يكبار در جامعه محيط زيستش نمودار ميگشت او پيش از همه بحركت درميآمد و ديگران را هم براي مقابله بسيج و تهييچ و تحريك ميكرد. ذهنا بتمام معني انساني انقلابي بود ولي بخاطر نداشتن تحصيلات لازم قادر به تشكيل يك تشكل نشد هرچند كه دلش خيلي ميخواست. چون در زمان جواني او شرايط طوري بود كه نه تنها او بلكه تحصيل كرده هاي دانشگاهي و علماي نامدار هم بخاطر جو خفقان و سياست رايج سركوب قادر به ايجاد يك تشكل سياسي نبودند كه هيچ بلكه از اظهار نظر در باره ابتدائي ترين حقوق انساني پايمال شده در جامعه خود ميترسيدند ولي او با وجود خفقان شديد در هر حال اعتراضش را بحكومت وقت و يا هركس ديگري كه مصدر ظلم بود ميكرد.  مردم ساده و بي خبر از قوانين بلوچ اكثرا با بهانه ها و تهمت هاي جزئي و بي اساس توسط مامورين خودسر و رشوه خور دستگير و به دادگاه فرستاده ميشدند كه غالبا بدون داشتن يك ضامن معتبر راهي زندان ميشدند و او متوجه اين بي انصافي در حق مردم بلوچ شده بود لذا عملا تبديل به يك ضامن گشته بود. او هميشه در دادگاه ضامن كساني ميشد كه بي كس و كار و يا مسافر بودند و در شهر آشنا و ضامني نداشتتد. او ضامن كساني ميشد كه اصلا آنها را نمي شناخت و هنگام ضامن شدن نام و نشان كسي را هم نمي پرسيد چون اينكار را فقط بخاطر حس نوعدوستي ورضايت خداوند انجام ميداد و نه براي كسب نام و نان و اهميت شخصي و از اين بابت خوب معروف شده بود. او خدمات بزرگي به جامعه بلوچ كرد كه بخاطر خودخواهي و دلمردگي مردم اين جامعه همه ناشناخته ماند. اين مقدار را كه من در باره او در اينجا ذكر ميكنم خيلي كم و نا چيز است. او در واقع استحقاق دارد كه كتابي ضخيم در باره اش نوشته شود ولي چه كسي چنين كتابي را بنويسد؟ جامعه مرده و از خود بيگانه گشته و غرق در خودخواهي و بيگانه پرستي و تهي گشته از اصالت، كجا چشم و روي آنرا دارد كه براي اعزاز و قدرداني از مخلصين و مبارزين قوم خود اظهار نظر مثبت بكند. ولي من به عنوان يك فرد كاملا آشنا و نزديك به او، به نزديكي فرزند و پدر وظيفه دارم كه در باره اين انسان بزرگ كه همه عمرش را در تب ديدن خوشبختي ملت از خود بيگانه گشته بلوچ سوخت و ساخت اندكي ذكر كنم. من شخصا همت مردانه، مناعت طبع، تقوا و روح ظفرمندش را سلام و تعظيم ميكنم و اذعان ميدارم كه اين فقط وفقط حرارت ايمان و شجاعت بي نظير او در مقابله با نا برابري هاي جامعه بود كه مرا نا خودآگاه به رفتن در راه مبارزه براي نجات قوم بلوچ از محكوميتي كه به آن دچار شده است سوق داد. من مقلد كردار او شدم و دانسته يا ندانسته به راهي افتادم كه آرزوي او بود و او تنها كسي بود كه از رفتن من به اين راه نه تنها كه چون ديگران هرگز ممانعت و ملامتم نكرد بلكه هميشه با نگاه هاي گرم و تشويق كننده و معني دارش اشاره ميكرد كه فرزندم برو هرچند كه راهي سخت و پر خطر است ولي برو چون راهي كه من ميخواستم همين است. خسته نشو تا زنده هستي برو. من هم رفتم و تا به امروز دارم ميروم و پدر گراميقدرم حالا پير و زمين گير است و ديگر كاري نميتواند بكند. بطور شبانه روزي در مسجدش نشسته و دعا ميكند براي من و براي همه، دعا براي نجات ملت محكوم و از پا نشسته و نا اميد گشته بلوچ. دعا هم آخر كاري بزرگ و مهم است و هرچند بي خرج ولي ديگران اين را هم نميكنند كه شايد به گوش حكومت برسد و مامورين يقه اش را بگيرند كه چرا براي خوشبختي ملت بلوچ دعا كرده اي و از بيم اينكه عافيت چند روزه شان بهم بخورد دعا نكردن را بر دعا كردن ترجيح ميدهند و ملتي تا به اين اندازه خالي شده از ايمان و نا اميد از رحمت خدا تا آية : "ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغييروا ما بانفسهم"  را خوب از بر و به آن عمل نكنند كجا به سعادت و خوشبختي و عزت خواهند رسيد.
          پدر! من ممنون و مديون تو هستم. خدا ترا زنده و فعال در دعا نگهدارد چون غير از دعا كردن ميدانم كه حالا ديگر كاري از دستت ساخته نيست. پدر خوبم، خوب دعا كن. در پايان اين تشكرنامه مختصر، عظمت روح بزرگ و مبارزت را باري ديكر از صميم قلب تعظيم ميكنم پدر. از اينكه در طول عمرم هيچ خدمتي براي تو و براي مادرم كه از اين دنيا رفت و بخاطر دربدري ديدارش هم نصيبم نشد نتوانستم بكنم سخت شرمنده و بدهكارتان هستم و عميقا توقع عفو دارم.

2)   تقديم به همسر و فرزندانم كه در طول بيش از بيست و چند سال زندگي سخت و پر مرارت كه من در مسير اين مبارزه مجبور به تحمل آن بودم بهمراه من سوختند و ساختند. خوشي هائي را كه ديگران در زندگي ديدند آنها هرگز نديدند ولي باز هم لب برنياوردند و تلخي هاي زندگي را بهمراه من صبورانه سر كشيدند و خم به ابرو نياوردند درود بر صبر ايوبي شان و اجرشان با خدا.
3)   تقديم به ملا كمال صلاحزئي قهرمان ملي بلوچستان و ديگر مردم دلير گورناگ در اين مقطع كه در مقابل ظلم و زورگوئي هاي اين ر‍ژيم متعصب ضد سني و ضد بلوچ تا آنجا  استقامت و ايستادگي كردند  كه عوامل خودسر و مغرور و فتنه گر رژيم نهايتا با درست كردن تهمتي بي اساس به روستاي آنها يورش برده و پس از شكست مفتضحانه شان در يك جنگ نابرابر با اين مردم اهل صلح، عصباني شده خانه و زندگي شان را با خاك يكسان كرده و اين مردم ديندار و بيدار و اهل شرف را از زادگاه شان آواره و دربدر كردند  ولي اين اقدام ضد بشري رژيم كه بقصد ايجاد ترس و وحشت در عامه مردم صورت گرفت به اندازه سر سوزني هم در اراده فولادين اين مردم شجاع و مصمم براي رفع ظلم و رسيدن بحقوق ا نساني خود كم نكرده است. درود بر شجاعت و مردانگي بي نظير ملا كمال و مردم قهرمان گورناگ. سلام بر گورناگ منهدم شده كه نقطه آغازي شد براي حركتي جديد جهت احقاق حق و احياي دموكراسي و عدالت در بلوچستان هميشه ظلم ديده و غارت شده.
4)   تقديم به همه آن انسانهائي كه داراي وجداني سالم هستند و به هر حرفي گوش ميدهند سپس حرفهاي خوب و مفيد را پذيرفته و به آن عمل ميكنند و حرفهاي بد و بيهوده و مضر را بدور ميريزند.
5)   تقديم به همه آنهائيكه بهر نحو ممكن فعالين ملت محكوم و مظلوم بلوچ را در هر جاي دنيا ياري و همكاري ميكنند تا اين ملت در حال اضمحلال در زادگاه و سرزمين خدادادي خود از نابودي نجات يافته و در كنار ديگر مليتهاي ايران زمين بيك زندگي خوشحال و انساني و عادلانه دست پيدا كند
6)   تقديم به نسلهاي  آينده ملت بلوچ، آنهائيكه اين بار مسئوليت سنگين را كه ما با تحمل مشقت بي حساب تا اخرين لحظات عمرمان بر دوش ضعيف خود كشيده و به آنها تحويل ميدهيم مردانه بدوش كشيده و بسر منزل مقصود ميرسانند.

*************

مقدمه :
     چون اكثر  مطالب اين كتاب (در چاپ اول)  با عجله و در مدتي كوتاه و قسمت بيشتر آن مستقيما از ذهن به كمپيوتر منتقل شده و سپس بدون بازنگري و تصحيحات لازم توسط شخصي ديگر به چاپخانه رفته است امكان آن هست كه اشتباهاتي چند از نوع ويراستاري و يا ترتيب مطالب به لحاظ تقدم و تاخر و غيره نظر خواننده را بخود جلب نمايد كه بنده پيشاپيش از خوانندگان عزيز از بابت آن عذرخواهي ميكنم و تذكرات اصلاح طلبانه آنان را به ديده منت خواهم نگريست و چون بخاطر كمي وقت و شرايط خاصي كه من هنگام تاليف اين كتاب در ان قرار داشتم در اين زمان بخصوص كسي را كه مقدمه اي مناسب بر اين كتاب بنويسد در اطراف خود نيافتم لذا خود چند كلمه اي منباب مقدمه بشرفعرض خوانندگان گراميقدر ميرسانم تا باشد اعتراض بي مقدمه بودن كتاب بر طرف شود.
     اين كتاب كوشش مخلصانه و بي ريائي است كه بدون سانسور دولتي و يا خود سانسوري بمنطور دفاع از حقوق هميشه پايمال شده ملت مظلوم بلوچ به رشته تحرير درآمد و مدتها بود كه در فكر نوشتن كتابي در مورد وضعيت المبار مردم در بلوچستان مظلوم بودم ولي مشغوليتهاي ديگري تمام وقتم را پر ميكرد وسبب تاخير در انجام اين مهم ميشد ولي فاجعه تخريب گورناگ آنچنان سوژه اي جاندار وقوي شد كه براي انجام زودتر اينكار تحرك و سرعت لازم را برايم فراهم نمود.
     بدلايل مالي،  حجم كمي براي اين كتاب در نظر گرفته شد ولي باز هم سعي شده است كه حتي الامكان تمام مطالب و حقايق موجود در اوضاع سياسي اجتماعي ايران و در ارتباط با آن تمامي معضلاتي كه ملت تحت ستم بلوچ همواره با آن روبرو بوده است بنحوي در آن گنجانده شود هرچند با اختصار، تا مسئولين حكومت جمهوري اسلامي ايران، ملتهاي بلوچ و غير بلوچ در درون مرزهاي ايران و بخصوص ملت فارس كه نقش پدر خوانده را در رابطه با ملتهاي بلوچ، كرد، آذري ، تركمن و عرب در ايران بازي ميكند متوجه آن حقايقي بشوند كه فعلا از آن غافل هستند و يا تغافل ميكنند، همان حقايقي كه اگر به آنها توجه شود همه مردم ايران به سعادت خواهند رسيد و اگر توجه نشود مردم ايران تا روزيكه اين كره زمين پا برجاست مصيبتهاي شان هم پا برجا خواهد ماند و آدم ايراني از حاكمش گرفته تا محكومش روي سعادت را هرگز بخود نخواهد ديد.
     اين كتاب در قسمتهاي مختلف خود مسئولين حكومت جمهوري اسلامي، ملت فارس و تمامي طبقات ملت بلوچ را بخاطر بعضي نارسائي ها و بي توجهي هائي كه براي جامعه ايراني مضر و در مسير حركتش بسوي سعادت معطل كننده بوده است مخاطب قرار ميدهد و مسئوليت هاي شان را به آنان يادآوري مينمايد وسعي در اين دارد كه آنان را از بي تفاوتي و يا از حركتهاي غير مسئولانه اي كه باعث اتلاف وقت خود و يا جامعه شان شده و يا ميشود خبردار نمايد تا هركسي در جاي خود مسئوليتهاي فردي خويش را بشناسد و بخاطر كم كردن بدبختي هاي مردم ايران وظيفه خاص خود را با نيتي خيرخواهانه آنهم بخاطر كسب رضايت خداوند و آرامش وجدانش انجام دهد.   
     حادترين مسئله اي كه امروز مردم ايران با آن روبرو هستند مسئله خودپرستي و طمع بيش از حد براي جمع مال است  بمنظور نشان دادن خود بزرگي كه بزرگترين بيماري انسان امروز است. اين خصلت براي تباه كردن يك ملت و يا يك جامعه كافي است لذا ارزش آنرا دارد كه فرد فرد مردم ايران براي بيرون ريختن اين فكر منفي و مهلك از دل و دماغ شان سعي بليغ و جدي مبذول فرمايند تا نفرتهاي خانمان سوزي را كه بخاطر همين ذهنيت نادرست و جاهلي در زمينه هاي قومي و مذهبي كه در بين مردم ايرانزمين بوجود آمده و تا حد خطرناكي رشد كرده است از جامعه ايراني زايل و محو گردد تا در سايه اين سعي مثبت همه مردم ايران در نهايت صفا و صميميت و رعايت حقوق ملي و مذهبي يكديگر بتوانند با آرامش خيال در كنار هم زندگي كنند و اين تعليمي است كه اسلام براي پاك نگهداشتن محيط زيست انسان از مفاسد اخلاقي به تمام اقوام عالم داده است و چقدر خوبست كه مسئولين صاحب قدرت و بنيانگذار رژيم كه اسم نظام شان را نظام اسلامي گذاشته اند در پياده كردن اين ضروري ترين حكم اسلامي كه خوشبختي مردم ايران را در گرو خود دارد پيشگام شوند و بخاطر خودخواهي دست به كشتار اصلاح طلبان و عدالتخواهان نزنند.
     اگر حمل بر خود ستائي نگردد اين كتاب در نوع خود كتابي منفرد و منحصر بفرد است چون نظير آن در جامعه خفقان زده اي مثل بلوچستان و يا حتي تمام ايران قابل ارائه نبوده و شايد هنوز هم گردش آن در دست مردم با محدوديت هائي روبرو شود به دليل اينكه از صراحت لهجه اي تيز، تيزتر از لبه شمشير برخوردار است چون هر مطلب را بدون ملاحظه كاري هاي متداول اظهار كرده و هيچ نوع سانسوري در آن بكار گرفته نشده است و به احتمال قوي انفجاري عظيم در جامعه مرده و بي حس و بي تفاوت بلوچ بوجود خواهد آورد، انفجاري از آگاهي و شجاعت در اذهان همگان و هيچ شكي نيست كه اين ملت مايوس و نااميد واز پا نشسته را براي رسيدن بحقوق انساني اش خيلي زود بحركت در خواهد آورد.
     اين كتاب قبل از آنكه براي ملت بلوچ مفيد باشد مفاد آن براي ملت فارس خيلي بيشتر خواهد بود البته به اين شرط  كه افراد قوم فارس با ذهني باز و بدون تعصب وارد اين كتاب شوند و با نيتي نيك به عمق مطالب آن بروند و صداقت لازم را براي حل راستين معضلات ايرانزمين در خود بوجود آورند و هر كسي بطور انفرادي مصمم گردد تا بصورت يك پيشتاز عمل كند و در نهضتي كه طرح آن به منظور شكستن سد تعصبات جاهلانه و تباه كننده كه در اين كتاب مطرح شده و براي نجات ايرانزمين حياتي ترين نقش را دارد سهم خود را ايفاء نمايد و اگر نهضت عدالت يعني جنبش پاكسازي تعصب در ايران از سوي مردم هميشه تحت ستم و جنجال زده اين كشور عملي مثبت تلقي شود در اينصورت چه خوب خواهد بود كه هر كس قبل از كسي ديگرشروع به پاكسازي ذهن خود نمايد. درون خود را از لعنت مهلك تعصب نژادي پاك كند و تنها با چنين نيتي پاك و كوششي مخلصانه است كه غلطك متوقف شده ايران قادر به كوبيدن سنگلاخهاي تعصبي خواهد شد كه از دير باز جلو حركتش را بسوي سعادت گرفته است.
     اگر تمنيات نيك بنده براي نجات ايرانزمين از مصائب و بدبختي هاي مزمني كه در طول تاريخ با آن دست به گريبان بوده است مورد قبول مردم شريف ايران و بارگاه احديت واقع شود بخود اجازه خواهم داد كه بگويم اين كتاب خود مقدمه اي خواهد بود براي نجات ملي ، يعني نجات ملتهاي بلوچ ، ترك ، تركمن، كرد، عرب و بيشتر از همه نجات خود ملت فارس از بند تعصبات مهلك و تباه كننده و ايجاد يك رابطه برادرانه بين همه مليتهاي موجود در ايران و از بين رفتن حس تفوق جوئي و تسلط گري بر يكديگر كه علت العلل تمام بدبختي هائي است كه  مردم ايرانزمين تا كنون با آن روبرو بوده اند . پس درود بر برادري و اخوت و مرگ بر سلطه گري و شقاوت و سلام بر احسان و عدالت – سلام بر آزادي و درود بر قلم رهائي بخش.
اين مقدمه كتاب تخريب گورناگ بود از خود مؤلف
محمد آرميان بلوچ

*******************

۱ نظر:

  1. سلام عليكم برادر ارجمند ممنون از مطالب خوبتون چگونه میتوان این کتاب را دانلود کرد میشه راهنمای کنیو ممنون میشم

    پاسخحذف