۱۳۹۳ تیر ۲۲, یکشنبه

قسمت دوازدهم از کتاب " بخریب گورناگ " تالیف: محمد آرمیان

قسمت دوازدهم از کتاب:
تخریب گورناگ

ملا كمال

          گورناگ محل تولد حاجي ملا كمال خان است. روستاي كوچكي است در قلب كوههاي آهنوران واقع در بخش سرباز تابع شهرستان ايرانشهر(پهره). روستائي كه تا چندي پيش هيچ اهميتي نداشت و كمتر کسی با اسم آن آشنا بود. ولي اين روستاي گم نام به ناگاه در تاريخ دوازدهم آبانماه 1378 خورشيدي مطابق با سوم نوامبر سال 1999 ميلادي تبديل بيك روستاي قهرمان شد و در روز بعد اسمش از اكثر راديوهاي داخلي و بين المللي به گوش جهانيان رسيد. در همين تاريخ بود كه مردم آشنا به حق و حقوق انساني خود در گورناگ براي اولين بار در تاريخ مبارزات حق طلبانه مردم بلوچستان به سركردگي ملا كمال اقدامي چشمگير از خود نشان دادند و فصلي جديد در تاريخ حق طلبي قوم بلوچ گشودند. حدود چهل و پنج نفر از ورزيده ترين كماندوهاي چكمه پوش و ضد عدالت رژيم را كه به بهانه مبارزه با مواد مخدر به اين روستا يورش برده بودند همه با يك اقدام تدافعي قهرمانانه از سوی اين مردم مصمم به حفظ عزت و کرامت انساني خود از پاي درآمده و به انجام بد فرجام خود رسيدند. ولي بعد چه شد؟ روز بعد تخريب روستای گورناگ بوسيله سردمداران خشونت به تلافي از يك شكست مفتضحانه كه خود مسبب آن بودند به وقوع پيوست. نيروي انتظامي به دستور اطلاعات استان به يورشي ابلهانه و مغرورانه به مردمي ساكت و آرام و بي آزار و پايبند به تمام اصول اخلاقي و انساني  دست زد که  جرم شان تنها بر قرار كردن صلح و امنيت در منطقه خود بود و عدم همكاري با دستگاه اطلاعات براي مخبري و جاسوسي. كاري ناروا و غير انساني كه اداره ضد امنیت  در همه جاي بلوچستان دست به ترويج آن زده  است و خيلي از مردم ناآگاه را به وسيله تهديد يا تطميع به اينكار نجس و کثیف جاسوسي بر عليه يكديگر مشغول كرده است كه مردم شریف  و آگاه گورناگ در دام اين فريب نيفتاده و شرف قومي خود را بخاطر عزت كاذب فردي زير پا نگذاشته اند و همين باعث عصبانيت اداره اطلاعات و طرح يك توطئه بر عليه اين مردم و در نتيجه تخريب گورناگ گرديده است. درست است كه خانه و زندگي اين مردم پاي بند به اصول اخلاقي و انساني توسط مامورين جناح خودكامه و تبهكار حكومت با بيرحمي و بي دردي كامل با خاك يكسان شد ولي مقام و شرف انساني اين مردم مقاوم و اصول گرا يك شبه به عروج خود رسيد. آنها در اين امتحان بزرگ، آزمايش مردانگي خود را دادند و براي هميشه تبديل به مردمي قهرمان و خوشنام شدند، مردمي كه براي حفظ غيرت و مقام انساني خود به دستگاه ظلم با كمال شجاعت و مردانگي جواب سربالا داده و نه تنها كه در مقابل اوامر بي جا و توقعات غير قانوني و ظالمانه اش سر خم نكرده و بله قربان نه گفتند بلكه با جرات تمام به آنها گفتند كه ما شرف داريم و نمي توانيم جاسوسي مردم محروم و مظلوم خودمان را براي شما بكنيم.  جاسوسي و دلالي كردن كار ما نيست برويد و ديگراني را پيدا كنيد كه ارزش شرف را نمي دانند و شكم را بر شرف ترجيح ميدهند. اين مقاومت مردانه مردم گورناگ در مقابل دستگاه ظلم و زير بار نرفتن براي انجام چنين كاري خلاف و نا مردمي آنان را در سطحي قهرمانانه و ممتاز قرار داد. اينها در " نه "  گفتن به رژيم پيشتاز شده و رسمي نو نهادند، رسمي با شكوه و عزت آفرين، رسم شيرمردان تاريخ ساز. اما بايد ديد كه همه اين افتخار آفريني هاي گورناگ خود بخود شكل گرفته است يا اينكه براي رسيدن به اين درجه از آگاهي و قبول فداكاري كوشش هم بكار رفته است؟ و اين طبعا معلوم است كه هيچ چيز مهم و با ارزشي بدون كوشش و بذل جهد بدست نمي آيد و هيچ آهني بدون تحمل گرماي آتش و كوفته شدن تبديل به خنجري برنده نمي گردد و مردم گورناگ هم بدون ياد گرفتن درس شجاعت و مردانگي از مردی پای بند انسانیت همچون ملا كمال خان خود بخود به اين درجه از آگاهي و فداكاري و شجاعت نرسيده اند. بقول شاعر كه ميگويد:

هيچكس از پيش خود چيزي نشد
هيچ  آهن   خنجر  تيزي  نشد
هيچ  حلوائي   نشد   استاد كار
تا كه شاگرد شكر ريزي  نشد

          در گورناگ كوششي مكرر و مستمر در جريان بوده است تا مردم آنجا را پاي بند بعضي از اصول والاي انساني كرده است و حقيقت اينست كه كوششي به اين سبك در جاهاي ديگر بلوچستان يا اصلا نشده و يا كمتر شده است. سرپرست گورناگ شخصي است بنام حاجي ملا كمال خان كه مختصرا به " ملا كمال " معروف است. و اين در آن منطقه ميشود گفت كه انساني استثنائي است. انساني است كاملا ساده و بي ريا و بدون ظاهر سازي هاي متداول و پرداختن به سرو شكل ظاهري خود.  انساني صادق است، دروغ نمي گويد، وعده خلافي نمي كند  و بدون ادعا و منم منم بطور بي وقفه فكر و كار ميكند. در عين سادگي ظاهري حواسش به آنچه كه در اطرافش ميگذرد كاملا جمع است و برخوردار از جبلتي كاملا انساني مي باشد و با اينكه درس زيادي نخوانده است ولي انساني كاملا آگاه است و مهمتر از همه اينكه آدمي دلسوز و دردمند و مسئول و موظف نسبت به مسايل انساني خويش است. اين شخص خودخواهي را در درون خود كشته و جامعه خواهي را پيشه خويش ساخته بهمين جهت تبديل به انساني ممتاز شده است. ملا كمال كه امروز در محيط كوچك خود در نقشي سرپرستانه عمل ميكند در سال 1334 خورشيدي در روستاي گورناگ، روستائي كاملا گم نام و در يك خانواده شريف و محترم به دنيا آمده است و هيچ كسي گمان نمي كرده است كه اين كودك دهاتي در سن 45 سالگي به اسم و رسمي بزرگ برسد و همه مردم بلوچستان او را بشناسند.  ملا كمال در منطقه كوهستاني خود در متحد كردن مردم كرداري بزرگ از خود نشان داده است.  ايشان بزرگترين نقطه ضعف جامعه بلوچ را كه باعث تباهي و بربادي اين قوم شده است قبل از هركسي ديگر كشف كرده و براي از بين بردن اين عيب بزرگ و برباد كننده تنها به فكر كردن اكتفاء نكرده بلكه شب و روز كار هم كرده است تا اين عيب بزرگ را از ميان قومش بردارد.  ايشان با درايت خاص خود اين موضوع را مدت هاست كشف كرده است كه چون مردم بلوچ فقير و گرفتار مشكلات مادي هستند هميشه بر سر مسايل كوچك با هم جنگ و دعوا مي كنند و پس از آن سر و كارشان به پاسگاه و دادگاه و اطلاعات مي افتد تا دعواي خود را فيصله نمايند. اما او ديده است كه مشكل مردم نه تنها كه در اين ادارات بطور عادلانه حل و فصل نمي شود بلكه غالبا پيچيده تر هم مي گردد و متوجه اين حقيقت ناگوار هم بوده است كه اينها اكثرا مجبور مي شوند گاوشان را به فروشند و صرف رفت و آمد و رشوه کنند  تا موفق شوند مرغ شان را از طريق دادگاه پس به گيرند. ملا كمال متوجه اين بدبختي بزرگ مردم بلوچستان بوده است چون او مي گويد كه با همين سيستم قضائي نا عادلانه در بلوچستان كه سياست هاي استراتژيك دولت براي در زنجير نگه داشتن مردم بلوچ است امروز هشتاد در صد مردم طبق پرونده هائي كه در دادگاه ها موجود است عملا زنداني و آدم های محکوم به زندان هستند و آزادي شان با ضمانت صورت گرفته است و بدين ترتيب دولت هشتاد درصد مردم بلوچستان را ضامن يكديگر كرده است تا هيچ كسي بخاطرلحاظ داری از حرمت ضامن خود نه تواند قدمي خلاف برنامه هاي ظالمانه دولت بردارد. ملا كمال به خاطر اينكه مردم بلوچ گرفتار اين زنجيرهاي نامرئي و ظالمانه اين حكومت ضد مردمي نشوند دست به كاري بزرگ و فدا كارانه زده و در صورت به روز اختلاف و جنگ و دعوا بين مردم، خود بدون گرفتن حقوق يا مزدي از طرفين، به مصالحه و رفع اختلاف آنان پرداخته و با يك چنين اقدامي انساني و خدا پسندانه مردم منطقه خود را تا حد زیادی مصون از مصايب غير ضروري و محفوظ از تيغ جلادان حكومت غارتگر ضد مردم نگه داشته است. ملا كمال در انجام اين كار مهم آنقدر حساس و جدي و پاي بند بوده است كه گوئي كار اصلي و وظيفه اش همين بوده و هيچ كار ديگري نداشته است. اگر در اين كار ايشان بدرستي دقت كنيم مي بينيم كه اين بزرگترين كار مفيدي است كه يك نفر آگاه مي تواند در حق مردم محروم و محكوم خود انجام دهد.  او با اين كار خود عملا باعث نجات صدها بلكه هزاران نفر از مردم منطقه خود از افتادن در دام پاسگاه و دادگاه بوده است و به همين خاطر هم به عزتي بزرگ رسيده و همه مردم منطقه به او با ديده احترام مي نگرند و به حرفش گوش ميدهند. مردم تمام مناطق آهوران، سرباز و ايرانشهر نه با ريا بلكه از صميم قلب او را به حيث يك مصلح جامعه و سرپرست حقيقي مردم خود مي بينند و فوق العاده احترام ميگذارند. اداره اطلاعات كه هرگز حاضر نيست فردي را در يك جامعه محكوم شده تا به اين اندازه محبوب و مورد احترام مردم و صاحب عزت ببيند دست به يك توطئه سخت ناجوانمردانه و شرم آور ميزند و براي دستگيري اين رهبر صلح انديش جامعه بلوچ بعنوان اينكه يك قاچاقچي مواد مخدر است با يك نيروي بزرگ نظامي به محل سكونتش روستاي گورناگ حمله ميكند ولي همه اين متجاوزين بطور ناباورانه اي در اين تجاوز آشكار و حمله توطئه گرانه خود هلاك مي شوند و پس از اين رسوائي بزرگ، اطلاعات رژيم ميآيد تمام روستاي گورناگ را با بولدوزر تخريب مينمايد و با اين كار ابلهانه رسوائي را براي خود و نيكنامي و شهرت جهاني را نصيب ملا كمال  و مردم قهرمان گورناگ ميكند چون اين بهانه و توطئه شان كه به يك مركز مواد مخدر حمله كرده اند بلافاصله افشاء ميشود و اصل حقيقت آشكار مي گردد.  پس از تخريب گورناگ و دربدر كردن ملاكمال و مردمش از آنجا صدها نفر از مردم اطراف اين منطقه كوهستاني خود را به ملا كمال خان مي رسانند و آمادگي شان را براي تلافي تخريب روستاي گورناگ و راه انداختن يك جنگ مسلحانه چريكي اعلام مي كنند ولي او از آنان تشكر كرده و جواب شان ميدهد كه او آدم صلح و آشتي است و نه آدم جنگ.  اگر حكومت خود باز هم او را تعقيب كرده و جنگ ديگري به او تحميل كند كه بطور قاطع و جدي از خود و مردمش دفاع خواهد كرد ولي خود او تا آنجائي كه امكان دارد دست به جنگ نمي زند و معتقد به اينست كه در جنگ حتما تعدادي از انسانهاي بيگناه كشته مي شوند و او چنين چيزي نمي خواهد چون براي انسان و خونش احترام قايل است. به همين دليل مردم بلوچستان امروز ملا كمال را انساني آگاه و روشنفكر و مبارز و حامي حقوق بشر و به خصوص حامي حقوق مظلوم ترين بشر روي زمين يعني انسان بلوچ ميداند كه امروز در درون مرزهاي ايران توسط فارس ها و زابلي هاي مسلط بر سرنوشتش با او مثل حيوان رفتار ميشود و حتي از حيوان هم بدتر و ملا كمال به فكر نجات مردمش از اين وضعيت غيرانساني است.

          پس از تخريب گورناگ در يك ديدار با ملا كمال خان روي مسايل منطقه و وضعيت پيش آمده با هم حرف زديم.  از ملا كمال پرسيدم كه دولت خانه و زندگي همه را در گورناگ خراب و تمام مناطق اطراف  كوهستاني را بمباران و مين گذاري كرد و فعلا  شما همه دربدر هستيد حالا مي خواهيد چه کار كنيد؟ گفت هيچي نشسته ايم و نظر بسوي خداوند بزرگ و كارساز داريم هرچه او به خواهد همان مي شود.  گفتم همين طور ساكت مي نشينيد و نگاه تان را بطرف آسمان مي دوزيد و منتظر لشكر خدا و فرشتگان آسمان مي مانيد تا بيايند و مسئله شما را حل كنند؟ خنديد و گفت نه ما ضمن اينكه نظر به كمك خداوند داريم ولي بيكار هم نخواهيم نشست و مسئله را از راه هاي قانوني و مسالمت آميز پيگيري خواهيم كرد. بعضي از علماء برايم پيغام فرستاده اند كه به مردم بگويم كه دست به نا امن كرده منطقه و جاده ها نزنند و با سر كار آمدن نماينده هاي اصلاح طلب و طرفدار عدالت اجتماعي در مجلس ششم اين مسئله بطور قانوني حل خواهد شد و همه خسارات وارده به مردم دربدر شده گورناگ داده خواهد شد.  البته من مي دانم كه اين يك وعده توخالي است و تا به عمل برسد وقت مي برد و حدود دويست خانوار از مردم ما نه سر پناهي براي اطراق دارند و نه غذائي براي خوردن. اينها انسان هستند احتياج به غذا دارند مار نيستند كه خاك به خورند.  اين مسئله اي است كه احتياج به حل فوري دارد و تا درست شدن خانه ها در جاي اصلي شان، استانداري بايد براي اين مردم دربدر شده فكر چادر و غذا به كند وگرنه من مجبور مي شوم به سازمان ملل متحد مراجعه به كنم و براي اين مردم سرپناه و غذائي بدست آورم، در غير اين صورت منطقه با حوادث پيش بيني نشده اي روبرو خواهد شد چون شكم گرسنه صدها بچه احتياج به غذا خواهد داشت و تنها با لالائي و وعداه هاي من و يا علماي ما سير نمي شود و اداره اطلاعات هنوز هم دارد مردم منطقه را تعقيب و تهديد و زنداني و شكنجه ميكند كه يا از فاميل هاي من هستند و يا كه با من هم دردي و هم كاري دارند. تا اداره اطلاعات اين روش بگير و به بند و تعقيب و تهديد و حركت هاي غير انساني اش را ترك نكند و با همين روش جان مردم را بلب به رساند هيچ شكي نيست كه نا رضايتي مردم به سرعت بالا و بالاتر خواهد رفت و كل منطقه را متشنج خواهد كرد و اين ديگر تقصيرش به گردن من نه خواهد بود و از من هم نه خواهند كه كنترلش كنم چون از توان من خارج خواهد شد. اينها تا حالا كارشان را با ديكتاتوري و زورگوئي و قلدري پيش برده اند و فكر مي كنند كه با همين روش سركوب گرانه تا قيامت مي توانند مملكت را اداره كنند. اين فكر غلطي است اگر واقعا مي خواهند بر مردم حكومت كنند مي بايد رفتار و سياست هاي ديكتاتوري خود را عوض كنند و با احترام و محبت با مردم رفتار كنند و به مردم بيكار بلوچ كار بدهند، حق اظهار نظر و آزادي بيان بدهند، آزادي مذهب بدهند، غذا و پوشاك و مسكن بدهند نه اينكه مسكن هائي را كه مردم در طول پنجاه سال با زحمت هاي شبانه روزي خود درست كرده اند بيايند خراب كنند كه زور دارند اين نمي شود. اينها اگر مملكت را در امن و امان مي خواهند بايد عدالت را رعايت كنند و تمام حقوقي را كه سازمان ملل متحد براي مردم و ملتها تعيين كرده است به ما مردم بلوچ بدهند و بگذارند كه ما هم مثل انسان هاي ديگر با عزت و احترام زندگي كنيم. آن وقت همه جرو بحث ها و نفرت ها خود بخود تمام مي شود و اگر بگويند كه نه ما به شما هيچ حقي نمي دهيم و شما بدون كمترين حقي همين خفت و خواري و بدبختي را قبول كنيد و ساكت و خاموش و بي سر و صدا باشيد، اين نمي شود. از چنين زندگي محكوم و حقيرانه اي همان مرگ با عزت بهتر است.  من كاري به ديگران ندارم ولي خودم اين طور مي خواهم، مي خواهم با عزت زندگي كنم و با عزت به ميرم. اينها حرف هاي ملا كمال خان است، حرف هائي منطقي، پر معني و هدفدار. حرف هائي كه مي تواند روشني بخش راه مردم بلوچ بسوي خوشبختي و نجات باشد و اينكه مردم تا چه اندازه مي توانند خود را با اين حرف هاي سرنوشت ساز تطبيق دهند چيزي است كه آينده آن را نشان خواهد داد. خصلت مهم و قابل توجه ديگري كه در اين شخص هست اينست كه او اهل منطق است و اگر متوجه اشتباه خود بشود آن را قبول ميكند و براي به كرسي نشاندن حرف خود اصلا اصرار و پا فشاري نمي كند و اين خصلتي بسيار با ارزش است كه او را از رفتن به راههاي غلط و نا درست باز مي دارد و در عين حال آدمي شجاع و نه ترس است و در جائي كه لازم باشد اين خصلتش را بدون ترديد بكار مي گيرد  مزاجش با زورگوئي و قلدري اصلا سازگار نيست. اين شخص با بكار گرفتن همين خصلت هاي بزرگ انساني اش توانسته است بر مردم محيط خود تاثير مثبت و رهبرانه ای داشته باشد و علاوه بر همه اين ها انساني فراخ دل و سخاوت مند است و خانه اش يك روز هم بدون مهمان نيست و مهمانانش هم همه آنهائي هستند كه به او قلبا مهرومحبت ورزيده و ارادت خالصانه اي دارند و براي ابراز ارادت حقيقي پيش او مي روند و نه به عنوان مگسان گرد شيريني. او اين نصيحت مشفقانه و برادرانه را غالبا بهر كسي مي كند كه از جنگ و دعوا و اختلافات جزئي به پرهيزند و اگر دعوائي هم پيش آمد حتما آنرا با كدخدامنشي حل كنند و خود را اسير دست دزدان اداره نشين و قانون بدست نه كنند.

          گمان فراوان مي رود كه همه علماي آگاه و دلسوز و روشن فكران صاحب هدف جامعه بلوچ، براي بدست آوردن يك سكوي سياسي متحد با اعتماد كامل به ملا كمال نمايندگي خواهند داد تا با همت و فراغتي كه براي اينكار دارد مسايل سياسي ملي و مذهبي منطقه آنان را تا رسيدن به هدف پي گيري نمايند.

*********

۱ نظر:

  1. با سلام
    جناب آرمیان بلوچستان مثال ملاکمال های زیادی را به کمال رسانده
    لطفا همه را شناسایی و مطرح کنید
    با تشکر

    پاسخحذف