قسمت سیزدهم
کتاب
تخریب گورناگ و قسمت آخر
چه بايد كرد؟
مردم بلوچ براي رسيدن به عزت اجتماعي ، حقوق بنيادي و
نهايتا به سعادت و خوشبختي چه بايد بكنند؟ براي پاسخ به اين سئوال مطالب ذيل عرضه
ميشود :
مردم سخت محروم و مظلوم و متشتت بلوچ
براي اين كه به حقوق كامل ملي مذهبي شان برسند لازم است كه همه بر روي يك سكوي
سياسي، منسجم و متحد شوند. بدون اتحاد و
هم آهنگي و هم سوئي مردم، ممكن نيست يك كار سياسي بزرگ كه نتايجي مثبت براي آنان
بهمراه داشته باشد انجام گيرد. چنين
اتحادي هرگز شكل نه خواهد گرفت تا همه مردم نه دانند كه چه مي خواهند يا به خواهند! فعلا چنين بنظر ميرسد كه هيچ كسي نمي داند كه
براي به حركت درآوردن جامعه متوقف شده خود چه بخواهد و دست به چه اقداماتي بزند
چون هيچ كس در فكر چنين چيزي نيست و همه به دنبال اهداف فردي هستند و هر حركتي كه
مي كنند فقط در محور يكسري خواسته ها و منافع شخصي دور مي زند و غالبا همه در فكر
اين هستند كه چطور و با چه زد و بند هائي به مقدار هرچه بيشتر پول برسند تا جائي كه
بعضي ها براي رسيدن به پول دست به خيانت هم مي زنند، خيانت هائي بزرگ نظير جاسوسي
و مخبري بر عليه خودي هاي مبارز و حتي ترور آنها كه بعد اين پول را تبديل به خانه،
ماشين و غيره كنند و به ديگران نشان بدهند و به گويند كه مثلا موفق شده اند. اين طرز فكري غلط و منفي و تباه كننده است كه
براي فلج كردن يك جامعه كافي است. اذهان همه مردم بلوچ تقريبا به دور همين دايره
منافع شخصي دور مي زند. همه هركار و اقدامي را فقط براي شخص خود و يا خانواده شان
انجام مي دهند. اين روش خوبي براي درست كردن يك زندگي موفق نيست چون همين روش است
كه امروز آدم بلوچ را در محيط زيستش منفرد و بدون پشتوانه حقوقي و ضمانت قانوني
كرده است. اين روش زندگي انسجام جامعه را در هم مي شكند بطوري كه همدردي نه در كل
جامعه بلكه در بين افراد يك خانواده هم از
بين مي رود تا جائي كه پدر با فرزند، برادر با برادر و پسر عموها و پسرخاله ها هم
نمي توانند در صورت لزوم با يكديگر همدردي كنند و هم دردي ها فقط در رابطه با
منافع شخصي و صد درصد خودخواهانه انجام مي پذيرد و نه بر اساس منافع جامعه و حس
بشر دوستانه. در چنين جامعه خودخواه و پول
پرستي اگر كسي سرو وضعش خوب باشد و اميد نفعي از او برود با فردی به خاطر منافع شخصي هم دردي و هم كاري
صورت مي گيرد. اگر در كسي اميد نفعي نباشد
و او در بعضي شرايط نياز شديد به همدردي و
تعاون ديگران داشته باشد كسي با او همدردي و همكاري نمي كند و نتيجه اين مي شود كه
در جامعه اي فقير نظير جامعه بلوچستان فقط تعداد كمي از آدم هاي پولدار و صاحب
اميد با يكديگر هم دردي و هم كاري مي كنند و بقيه مردم جامعه از نعمت هم دردي
يكديگر محروم گشته و به صورت انسان هائي متنفر، ناراضي و گريزان از يكديگر
درميآيند و در نتيجه آن جامعه اي متشتت و متفرق از هم بوجود ميآيد كه اگر مردم
چنين جامعه اي اين عيب بزرگ خود را يعني فقط
بفكر خود بودن را در خود از يين نه برند و بفكر اجتماعي شدن نيفتند هرگز به
حقوق انساني، عدالت اجتماعي و عزت ملي نه خواهند رسيد. براي بر طرف كردن اين عيب مهلك خودخواهي تنها يك
راه وجود دارد و آن اينكه براي اين مردم بي برنامه و بي هدف يك برنامه استراتجيك
ملي جهت رسيدن به خوشبختي داده شود و واحد هاي اجرائي اين برنامه متشكل از علماء و
روشن فكران، معلمين و دانش پژوهان در مركز هر شهرستان و هر بخش و هر روستا تشكيل
شود. همه اين برنامه كه هدفش ترقي و تعالي جامعه بي حركت و متوقف شده است بايد
پروسه وار در يك مجراي قانوني حركت كند بدين معني كه هيچ يك از برنامه هاي مرحله
اي در دست اقدام به هيچ عنوان مخفي و پنهان از نظارت نهادهاي اطلاعاتي و انتظامي
حكومت نباشد بلكه هر تصميم پيش از اقدام روي كاغذ پياده شود و يك نسخه آن مثلا به
فرمانداري و اداره اطلاعات ارسال گردد و چون هيچ موضوعي كه مخالف با قانون يا
عدالت و يا امنيت ملي باشد در آن برنامه وجود ندارد امید است که به مانعي برخورد نه کند و اگر هم بكند از آن حتما عبور خواهد كرد و به
راهش ادامه خواهد داد و اين به شرطي است كه يك حكومت دمكراتيك و مردمی بر سركار
باشد چون در جامعه اي كه عدالت محترم شمرده مي شود حق با قانون و طرفداران آن
خواهد بود و نه با عناصر ضد قانون و حاميان آن و اميد است كه با پيروزي اصلاح
طلبان شرايط براي اجراي چنين برنامه هاي مترقيانه ای فراهم شود.
اگر براي به اجرا در آوردن يك چنين
برنامه جامع ملي همه مردم آن جامعه نه تنها براي بذل وقت و مال بلكه براي دادن جان هم آمادگي كامل
پيدا كنند هيچ دليلي باقي نمي ماند كه مردم چنين جامعه اي به سعادت و عزت فردي و
اجتماعي نه رسند و بسوي ترقي و تعالي جهش نه كنند. اگر اين برنامه جامعي كه در
اينجا ارائه مي شود توسط مردم بلوچ با فداكاري و مخلصانه اجراء گردد و از روي سكوي
نهضت عدالت، پرش بزرگ بسوي هدف يا روشن تر به گویم بسوي خود گرداني انجام شود با نتايج مثبت و
پرباري كه از آن بدست ميآيد همه تنگنا هاي مالي، فشارهاي روحي، نارضايتي ها،
حسدها، كينه ها، نفرت ها و بگومگو هاي دشمنانه اي كه در زمان فقر و بي برنامگي زندگي
تمام مردم جامعه را در هم پيچيده است به پايان خود خواهد رسيد و همه مردم آزادانه
و طبق مبل خود سرگرم انجام كاري مفيد در يك برنامه جامع بسوي آينده اي بهتر و
شكوفا خواهند شد. در اينصورت هيچ كسي وقتي نه خواهد داشت كه آن را صرف بگو مگوهاي
بي فايده و تنفر انگيز كند چون همه اين عادات منفي رشد كرده در وجود انسان ها،
زائيده فقر در يك جامعه بي برنامه است.
پيشنهاد بنده اينست كه مردم محروم و ستم
زده بلوچستان همه بدون كمترين ترديدي عدالت خواه بشوند يعني فقط عدالت به خواهند و
نه چيز ديگر. عدالت چيزي است كه هر انساني
به آن نياز دارد و تمام مصايبي كه انسان امروزی گرفتار آنست به خاطر بي عدالتي و فزون طلبي است.
انسان هاي فزون طلب در هر جامعه اي موجود هستند كه هرگز به حق و سهم خود قانع نمي شوند
و براي رسيدن به بيش از حق خود دست بهر كار ناروا و غير قانوني هم مي زنند و بدين ترتيب
آسايش و امنيت جامعه را مختل مي نمايند.
مردم چامعه به منظور اجراي عدالت و سالم نگه داشتن محيط زيست خود لازم است
در مقابل عناصر فزون طلب ايستادگي نمايند و بدون ملاحظه، رفتار غلط شان را به آنان
توضيح دهند و سد راه فزون طلبي غير قانوني شان گردند و اين موضوع براي سالم نگه داشتن
جامعه خيلي مهم و اقدام به آن امري ضروري است تا جائي كه از وظايف هر يك از افراد
جامعه بشمار ميآيد چون تنها عوامل حكومت ظالم نيستند كه پا بر روي عدالت مي گذارند
بلكه افرادي غيرحكومتي هم در پايمال كردن عدالت نقش به سزائي دارند. جلوي اينگونه
افراد به هر ترتيب ممكن بايد ايستاد و
آنان را قانع به حق شان كرد. در ميدان سياست، عدالت خواهي تنها حربه برنده و پيش رونده
اي است كه نمي شود به آن حمله كرد، ايراد گرفت و يا محكوم نمود. چون هر كسي كه
مخالف عدالت خواهي شود خودش به عنوان يك ظالم شناخته خواهد شد كه مبارزه با چنين
شخص ضد عدالتي خود شكل قانوني پيدا خواهد كرد و جريان ضد عدالت چه به وسيله فرد
باشد ويا بوسيله يك سيستم، در برابر عدالت و عدالت خواهان محكوم به شكست خواهد شد.
پس عدالت خواهي كار مبارزه را در صحنه سياست آسان تر خواهد كرد و نه تنها در سطح
منطقه بلكه در سطح جهان هم انسان هاي با وجدان از يك جريان عدالت خواهانه حمايت
خواهند كرد همان طوري كه تمام دنياي بيدار و با وجدان از نهضت عدالت خواهانه دكتر
محمد خاتمي و دوم خرداد دارند حمايت جدي و آشكار مي كنند چون در عدالت خواهي هيچ
ضرري متوجه انسان هاي ديگر نخواهد شد بلكه بوسيله آن جلو ضررهائي كه توسط جناح هاي
فزون طلب و بي عدالت به جامعه وارد مي شود گرفته خواهد شد. پس ا جراي عدالت در
جامعه كاري بسيار ضروري و براي هر انسان با وجداني يك فريضه به حساب ميآيد. اي
مردم تحت ستم بلوچستان بيائيد خودخواهی و خود پرستی را کنا ر بگذاریم و عدالت خواه
شويم و با اين موضع گيري درست سياسي، مشكلات جامعه خود را به حد اقل به رسانيم و
بدون اينكه ضرري متوجه ديگران كنيم جلو ضرر را از سوي ديگران نسبت به خود به گيريم.
با منافعي كه با اجراي عدالت حاصل مي شود بسنده كنيم و خوشبختي را در همين بدانيم
چون اگر بحق خود و يا به عدالت بسنده نه كنیم مجبور خواهيم شد فزون طلبي كنيم و در
اين صورت با به چنگ آوردن مقدار بيشتري از ثروت كه طبعا حق ديگران است سعادت
ديگران را پايمال كرده ايم و اگر همين روش غارت گرانه ادامه پيدا كند ديگراني در
جامعه پيدا مي شوند كه از ما زور بيشتري دارند و حقه بازي بيشتري بلد هستند در اين
صورت حق ما به وسيله اينها پايمال ميگردد و در مجموع نتيجه اين مي شود كه مردم يك
جامعه همه در حال تجاوز به حقوق يكديگر بوده و در پريشان كردن یکديگر كوششي مسابقه
وار خواهند كرد و در چنين جامعه اي امكان انسجام و اتحاد از بين خواهد رفت و
نهايتا جماعتي فزون طلب و زورگو بر كل جامعه مسلط می گردند و حقوق مليون ها نفر از
توده هاي مردم را به راحتي بالا مي كشند و به اين كار خود آنقدر ادامه مي دهند كه
در نتیجه آن يك ملت، به تمام معنی فلج و
خوار و بي مقدار مي گردد. همين حالت كشنده و زجرآوري كه سردمداران جناح خشونت و
انحصار طلب با فزون طلبي هاي خود به تمام ملت ايران تحميل كرده اند و به اين آساني
ها هم مثل اين كه حاضر به اجراي عدالت نيستند و بي پروا مي روند تا اين كشوررا
تبديل بيك آتشفشان كنند و غافل از اين حقيقت هستند كه قانون عقوبت خدا اين آتشفشان
را خيلي زود تبديل به گردبادي از آتش خواهد كرد و قبل از هر كسي ديگر خود اين خود
خواهان زورگو و هرآنچه را كه جمع كرده اند
درهم پيچيده و هم چون خاشاكي در كام خود فروخواهد بلعيد.
ملت بلوچ براي دفع ضرر از خود و جلب
منافع شرعي و قانوني اش احتياج به قبول عدالت و اجراي عدالت در جامعه بلوچستان
دارد تا براي رسيدن به تمام حقوق انساني خود آزادي هاي لازم را با گذشتن از مجراي
قانون بدست آورد. وقتي كه ملت بلوچ به آزادي بيان و حق اظهار نظر رسيد از حكومت
فقط عدالت به خواهد و نه چيز ديگر. و حكومت اصلاح طلب آينده اگر حقيقتا آن طوری
که می گوید يك حكومت عادل و دموكراتيك باشد تمام آن
مطالباتي را كه تحت عنوان عدالت قرار مي گيرند به مردم بلوچستان اعطاء خواهد نمود
و بنده به جناب دكتر خاتمي و همه اصلاح طلبان و عدالت خواهاني كه در مجلس ششم جمع
مي شوند پيشنهاد ذيل را عرضه مي دارم كه اگر با نظري باز و خداپسندانه به آن
نگريسته شود تمام مصيبت ها و جنجال هاي داخلي ايران براي هميشه به پايان خود خواهد
رسيد و اين نيك نامي نصيب اين جماعت طرفدار عدالت و نهضت دوم خرداد خواهد شد و در
طول تمام حيات سياسي ايران كاري بي سابقه خواهد بود و اينست پيشنهاد:
1) هيچ شكي نيست كه اجراي
عدالت در كشور مورد تقاضاي همه مردم ايران است و شكل عملي آن اينست كه مركز قبل از
هر چيز ديگر مردم بلوچ، مردم آذري، مردم كرد، مردم تركمن و مردم عرب را در درون
مرزهاي ايران به عنوان واحد هاي قومي به رسميت بشناسد چون خداوند كريم در قرآن
مجيد و سازمان ملل متحد در مانيفست حقوق بشر خود اين امر را قبلا به رسميت شناخته
اند و همين باقي مانده است كه از طرف حكومت مركزي ايران هم به رسميت شناخته شوند.
2) اجراي مفاد بند 1
تنها در صورتي شكل عملي به خود خواهد گرفت كه كشور بزرگ ايران مانند امريكا،
كانادا، آلمان و دهها كشور اروپائي ديگر به
صورت فدرال و ايالتي اداره شود و بر اساس همين انديشه لازم است كه نه تنها مناطق
اقليت قومي فوق الذكر بلكه معتقد به اين هستم كه همه استان هاي كشور نام ايالت
بخود به گيرند مانند : ايالت تهران، ايالت آذربايجان، ايالت اصفهان، ايالت خراسان،
ايالت كرمان، ايالت بلوچستان، ايالت هرمزگان، ايالت كردستان، ايالت خوزستان، ايالت
تركمن صحرا و ايالت لرستان و غيره... و نام كشور هم از جمهوري اسلامي ايران به
کشور ايالات متحده ايران ( United
States of Iran ) تبديل گردد.
3) در كشور ايالات
متحده ايران، غير از پول، پرچم و ارتش كه كنترل آنها از وظايف فدرال و مركز است
ديگر تمام امور هر ايالت بر اساس آداب و رسوم و روايات تاريخي و فرهنگي كه منطبق
با فطرت خود مردم آن ايالت است اداره گردد. براي اينكار هر ايالت يك مجلس ايالتي و
يك كابينه ايالتي خواهد داشت كه اعضاي آن از مردم بومي همان ايالت انتخاب خواهند
شد.
حكومت هر ايالت خود گردان براي تامين
سعادت و خوشبختي مردم در قلمرو خود به همه آن مواردي كه تحت عنوان عدالت قرار مي گيرند
شكل قانوني خواهد داد كه در مورد ايالت بلوچستان بشرح ذيل خواهد بود:
الف) ايالت بلوچستان
در صورت برخوردارشدن از مواهب عدالت از سوي مركز براي هميشه جزء لاينفكي از سرزمين
بزرگ ايران است كه قلمرو آن در درون مرزهاي ايران تمام مناطق بلوچ نشين را شامل مي
گردد . صيانت ارضي و يكپارچگي آن توسط خود مردم عدالت خواه بلوچستان تضمين ميگردد.
ب)
ملت بلوچ مانند ساير ملل ايران و جهان، داراي حقوقي
مشروع است در حفظ اصالت، فرهنگ، زبان، لباس، خصوصيات اجتماعي، اخلاقي ، روايات
تاريخي، سرزمين و ثروت هاي خدادادي خود و نيز درحق حاكميت بر كليه مقدرات سياسي
اداري خود و رد ذلت و محكوميت و غلامي و
حق مبارزه مستمر با فقر و جهل و بيماري و عقب ماندگي.
ت)
مذهب نه تنها در ايالت خودمختار بلوچستان بلكه در تمام
كشور بايد آزاد باشد تا پيروان هر مذهبي با آزادي كامل بهر شكلي كه اعتقاد دارند
خدا را پرستش نمايند همان طوري كه خداوند در قرآن كريم فرموده است كه " لا
اكراه في الدين" يعني در انتخاب دين هيچ جبري نيست. پس در اين مورد تقاضاي
عدالت اينست كه همين حكم خداوند در تمام ايالات متحده ايران لازم الاجراء گردد تا
مال و جان و وقت مردم ايران زمين در جنگ هاي بيهوده و غير ضروري مذهبي تلف نشود و
مردم بلوچستان كه طبعا سني حنفي هستند برا اساس مذهب خود تحت هدايات علماي شان با
آزادي كامل خدا را به ترتيبي عبادت كنند كه مذهب شان به آنان تعليم ميدهد و همين طور
مذاهب ديگر در بين پيروان خود. تغيير مذهب تنها به وسيله اقناع عقل امكان پذير است
ونه با جبر.
ث)
زبان يك عطيه الهي است كه براي شناسائي اقوام بهر قومي
عنايت شده است تا تشخص قومي خود را برقرار نگه دارد. پس زبان بلوچي زبان رسمي
ايالت خود مختار بلوچستان خواهد بود. توحيد و گسترش آن در سرتاسر بلوچستان و آماده
كردن آن براي پذيرش نيازهاي روز، سرلوحه برنامه حكومت ايالت بلوچستان مي گردد. زبان فارسي كما في السابق زبان الزامي و رسمي
حكومت فدرال در سرتاسر كشور خواهد بود كه مكاتبات رسمي با مركز با همين زبان اجراء
خواهد شد و زبان عربي هم براي پيروي از فرمان صريح الهي و فهم قرآن و سنت نبوي در
ايالت بلوچستان الزامي خواهد بود.
ج)
در ايالت خودمختار بلوچستان صلاحيت هاي سه گانه: مقننه ،
اجرائي و قضائي در دست توده مردم است و مجلس شوراي انتخابي به نيابت از طرف مردم
حل وفصل اين سلطه را به عهده مي گيرد. توزيع مسئوليت هاي قضائي و اجرائي (روساي
دادگاه ها، فرمانداران و بخشداران و مسئولين نيروي انتظامي و اطلاعاتی) از صلاحيت هاي
اين مجلس است.
ح)
در ايالت خود مختاربلوچستان كلياتي كه مسئولان ايالت در
زمينه حفظ و تكميل و بهبود جامعه مراعات ميكنند شامل : دين، عقل، ناموس و جان و
مال مردم است و آنچه كه به سود افراد جامعه است و براي آنان بايد تامين گردد شامل:
مسكن، پوشاك، آموزش ، بهداشت و ازدواج مي باشد. اما روابط اجتماعي ميان آحاد مردم
بايد بر اساس امر به معروف و نهي از منكر و نيكي در رفتار و هم كاري و هم ياري در
امور خير و حفظ ارزش هاي والاي انساني و عادات نيك و مبارزه با عادات جاهلي و غلط
و درمان مشكلات اخلاقي استوار باشد.
خ)
خانواده:
خانواده سالم سنگ بنيادين جامعه
صالح را تشكيل ميدهد لذا در ايالت خودمختار بلوچستان بايد از خانواده و تحكيم
روابط ميان افراد آن حمايت شود و ازدواج و
نيازمندي هاي آن تا ميزان پنجاه درصد به عهده حكومت خواهد بود.
د)
در ايالت خودمختار بلوچستان زن ومرد در كليه حقوق و
واجبات قانوني و در كوشش براي سازندگي جامعه و هدايت آن مساوي هستند و تمايز بين
آن دو كه بر مبناي شرعي استوار است ناشي از ويژگي هاي آفرينش و وظايف اجتماعي آنان
است.
ذ)
مرحله كودكي از نظرآمادگي و سازندگي يك مرحله بسيار مهم
بشمار رفته و مستلزم پرستاري توام با محبت، آموزش و پرورش صحيح و جلوگيري از عوامل
سرگرداني و انحراف مي باشد. اين امر تاكيدا مورد توجه حكومت خودمختار ايالت
بلوچستان خواهد بود.
ر)
آزادي يك حق همكاني بشمار ميرود و كليه افراد در زمينه
تعبير و انديشه و ابراز عقايد و تاليف و انتشار و تشكيل دادن گروه هاي صنفي،
كارگري و احزاب سياسي و انجمن زنان به شرط عدم تعارض با احكام دين مبين اسلام در
بلوچستان خودمختار از آزادي كامل برخوردار خواهند بود.
ز)
دادرسي نيز حقي است همگاني و در رابطه با آن براي هيچ
منصب و مقامي مصونيت وجود نداشته و در اجراي عدالت هيج گونه تمايزي ميان هم ميهنان
به خاطر دين، رنگ پوست، طايفه، نژاد، مذهب و يا زبان وجود نخواهد داشت و همه از
دادرسي يكسان و عادلانه برخوردار خواهند بود.
س)
دانش حقي است همگاني و آگاهي بر علوم دين و علوم دنيا،
طبق حديث نبوي بر كليه مسلمانان زن و مرد فرض عين ميباشد : "طلب العلم فريضة
علي كل مسلم و مسلمة " لذا در بلوچستان خودمختار بي سوادي به طور كامل ريشه
كن شده و مخصوصا به تعليم زنان سخت محروم و عقب مانده بلوچ توجه مضاعف مبذول گردد
و به تمام مراحل تعليم و تربيت توجه كافي شود و نيز به تحقيقات علمي و هدايت
استعدادها و بكار گيري قابليت ها و ايجاد دستگاه هاي مورد نياز در جميع زمينه هاي
پژوهشي و تحقيقاتي.
ش)
فعاليت در كليه زميئه هاي اقتصادي و انتفاعي و سرمايه
گذاري از حقوق عمومي بشمار ميرود و در ايالت خودمختار بلوچستان تحت قوانين موضوعه
ايالت بدون كمترين تبعيضي حق فعاليت خواهند داشت.
قبل
از رسيدن به برنامه هاي داخلي ايالت خودمختار بلوچستان لازم است مردم بلوچ بر روي
يك سكوي سياسي جمع شوند و اين خواسته كلي خود را به طور دسته جمعي و قاطع و بوسيله
نمايندگان خود در مجلس پيش روي حكومت مركزي بگذارند و براي به تصويب رساندن آن از هيچ فداكاري و
كوشش قانوني فروگذار نكنند و نمايندگان خود را موظف به پيگيري مستمر آن نمايند.
اين برنامه زماني موفق خواهد شد كه مردم شروع به آماده كردن يكديگر در درك اين
برنامه سعادت آفرين كنند و در پيشبرد آن از هر گونه تفرقه و تشتت و خودخواهي و
اختلاف راي پرهيز كرده و تبديل به انسان هائي عدالت خواه شوند و همه نه براي منافع
شخصي بلكه براي اجراي عدالت و سعادت جامعه فعاليت و فداكاري نمايند. براي پیشبرد این هدف لازم است افراد آگاه و دلسوز و واجد شرايط در
مركز شهرستان ها واحد هاي متعدد فعاليت سياسي خود را بطور آشكار و قانوني تشكيل دهند. هر شهر را بر اساس بزرگي و گسترش
آن منطقه بندي و واحد هاي نهضت عدالت را در هر منطقه تشكيل دهند و يك شماره روي آن
بگذارند و مسئولان حكومت را هم در جريان بگذارند و در چهار چوب حقوق اساسي و مشروع
و قانوني خود به فعاليت به پردازند. بدون ترديد موانعي از سوي عناصر ضد قانون و ضد
حقوق بشر بر سر راه آنان ايجاد خواهد شد ولي روزي مي رسد كه عناصر ضد قانون هم به پايان
اقتدار خود خواهند رسيد و مقاومت بدون وقفه اين جماعت عدالت خواه و حامي حقوق بشر
سرانجام به اهداف والا و بشر دوستانه خود خواهد رسيد و محيطي بهتر از اين كه هست
براي زندگي كردن فراهم خواهد گرديد. در
اینجا موفقیت و سر بلندی ملت بلوچ و همه عدالت خواهان مملکت را از خداوند متعال خواستارم. به پایان آمد این دفتر ولی مظلومیت ملت بلوچ هم چنان
باقیست!
پايان كتاب
تخريب
گورناگ
تاليف:
محمد آرميان ( معروف به
عبدالواحد)