۱۳۹۴ فروردین ۲۳, یکشنبه

قسمت سوم : تحلیلی از نظام رهبری اهلسنت در بلوچستان ایران



بنام الله مقتدر
قسمت سوم :
تحلیلی از نظام رهبری اهل سنت در بلوچستان

           ضمن ادای احترام به علماء کرام ورثة الانبیاء و سرداران رسمی که  بنحوی مسئولیت رهبری  ملت بلوچ به عهده آنان بوده است دنباله این مبحث را به  ترتیب ذیل  ادامه میدهم:

           د ر هر جامعه ای  رهبر مسئولیت نظارت و کنترل اموری را به عهده دارد که به سعادت مردمش مربوط میشود و کار اصلی رهبر اینست که مردمش را نسبت به مسائل روز و جریانات سوئی که در محیط زندگی آنها بوجود می آید آگاه و آماده برای مقابله نگهدارد تا هر جریان نا خواسته ای را درآغاز و در نطفه  خفه  کند و اجازه  رشد ندهد  و اگر رهبر یک جامعه از این مسئله غافل بماند بخشی از مسئولیت خود را  انجام نداده است و نتیجه این میشود که یک دشمن خارجی فرصت نفوذ و گسترش در شئون مختلف آن جامعه را پیدا کند و بتدریح کنترل بعضی از امور را که متعلق به مردم  آن جامعه و رهبری آنست در دست خود بگیرد.  این حقیقتی است که در بلو.چستان اتفاق افتاده و رهبری جامعه بلوچ اصلا متوجه این بخش از مسئولیت خود نبوده است گوئی که این جامعه اصلا  رهبری نداشته  و هر کس و ناکسی با خیال راحت توانسته است وارد این  جامعه  شود  و در بخش هائی از آن نفوذ  کرده و ریشه بدواند.

          حالا این سئوال پیش می آید که چرا رهبر یا رهبران این جامعه  نسبت به این قضیه خیلی مهم هیچ توجهی نکرده اند و اجازه داده اند که یک دشمن غیر خودی  در خانه انها انقدر نفوذ کند  که  همه مقدرات آنها را در اختیار خود بگیرد و اجازه نفس کشیدن هم  به  کسی ندهد و هرطور که بخواهد در سر زمین این ملت بی صاحب  تاخت و تاز نماید ، بگیرد و به بندد و زندانی و شکنجه و اعدام کند  و در مقابل اینهمه بی عدالتی هیچ صدائی بر نیاید و هیچ عکس العملی صورت نگیرد؟ چرا چنین شده است. چرا مردم جامعه مان همه گنگ و بی صدا شده اند؟

           دلیل واضحش اینست کسانی که بعنوان رهبر در جامعه مطرح شده اند دانش لازم و مفیدی را که برای اداره یک جامعه یا ملت لازم است نداشته اند. چطور یعنی چه!؟  اینطور که  آنها دانش شان فقط منحصر و محدود به علوم دینی بوده  و دانشی را که مربوط  به علم الاجتماع  و اداره یک  ملت است در مدارسی که تحصیل کرده اند به آنها  تدریس نشده است که بیاموزند و در فردا هائی که رهبر میشوند معلوماتی  را که متعلق به رهبری  یک ملت است در پکیج  دانش خود داشته باشند. پس به یک لحاظ تقصیری هم  ندارند یعنی این  بی توجهی شان نسبت به کنترل جریانات سوء در جامعه خود   بر اساس خیانت به ملت نبوده است بلکه  بر اساس فقدان دانش لازم بوده است و این حقیقتی است که بهر حال  اتفاق افتاده  و هر چند که امری غیر قابل انکار است ولی چاره پذیر و قابل جبران  است.  در قسمت بعدی  این مبحث  اشکال عمده ای را که در مدارس دینی  اهلسنت  وجود دارد  و سبب اصلی بد بختی این ملت ، ملت بلوچ بوده است بر رسی خواهیم کرد تا رسیدن به آن قسمت همه شما را به الله مقتدر می سپارم  سالم  و سازنده باشید.

          در پایان ناب ترین احتراماتم را تقدیم تمام خوانندگان گرامی این مبحث میکنم،
محمد آرمیان
نهصت عدالت بلوچستان ایران
دبیر کل 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر