بنام الله مقتدر
قسمت نهم:
تحلیلی از عملکرد رهبری در امور اداری اهلسنت
بلوچستان
با عرض سلام و تقدیم مراتب ادب و احترام خالصانه به محضر رهبر گرامیقدر مان حضرت شیخ الاسلام
مولانا عبدالحمید حفظه الله و دیگر رهبران دینی و تمام حامیان حق و عدالت، دنباله مبحث عملکرد رهبری در نظام اداری اهلسنت
در بلوچستان را ادامه میدهم و از الله مقتدر و متعال خواستارم آنچه را که بنفع ملت
بلوچ و اهلسنت ایران و رهبران ملت تحت ستم بلوچ در بلوچستان مظلوم است بر ذهنم جاری
بفرماید تا در اینجا مطرح کنم به این نیت که سبب تغییری مثبت در روند عملکرد رهبری و نجات
ملت مسلمان بلوچ از این وضع بسیار ذلت
آمیز و اسف انگیز گردد.
سعی بنده در این مبحث بر این است که حتی الامکان از ملاحظه کاری غیر ضروری و خود سانسوری به
پرهیزم و هر آنچه را که به نفع ملت گفتنی است در اینجا بگویم چون بطور جدی مسئله حیات و ممات ملت ما مطرح
است و بهمین دلیل باید همه جوانب این قضیه
بطور شفاف و صریح بیان گردد تا
ملتی را که بخاطر غفلت دیرینه و حال رهبران خود به دهانه
مرگ رسیده است از مرگ حتمی نجات دهیم و
این ممکن نخواهد بود اگر همه مان برای یک تغییر جدی و پر هزینه آماده نشویم و باز همه این تغییر در گرو عملکرد رهبرعزیز
مان است که با چه نوع تدابیری این امر حیاتی خیلی مهم را تدبیر و رهبری کند.
بلوچ یک ملت است و بلوچستان یک سر زمین است که بطورطبیعی زیستگاه این ملت بوده و هست و بگواهی تاریخ بیش از پنجهزار سال است که آباء
و اجداد این ملت در این سرزمین زندگی کرده
اند که در فراز و نشیب تاریخ در مقابل تجاوز دشمنان عملکرد بسیار شجاعانه ای از
خود به یادگار گذاشته اند و اکنون باید بر
رسی شود که چه عواملی مسبب این همه زبونی
و ناتوانی و سر بزیری این ملت شجاع شده است که دین و سر زمینش، عزت و کرامت و امنیتش
دستخوش تطاول مزدوران و عوامل یک حکومت ضد
عدالت شده است و هیچ اقدام مثبت و موثری
از سوی رهبری این جامعه مشاهده نمیشود تا جلوی این خودسری های زورگویانه گرفته شود
و عدالت و امنیت در این سرزمین بر قرار گردد.
وقتی که عوامل ضعف کنونی این ملت را
ردیابی میکنیم علت اصلی آن را در عملکرد رهبران این ملت در این هشتاد سال
گذشته می بینیم. سرداران که روسای طوایف و رهبران سیاسی زیر مجموع های خود به حساب می
آمده اند می بینیم که بطور دربست مطیع و
حلقه بگوش حکومت مرکزی بوده اند و نه تنها هیچ کاری برای بالندگی و سر بلندی مردم
شان نکرده اند بلکه بخاطر درست کردن یک
زندگی مرفه و متکبرانه برای خود جز خیانت
به مردم شان هیچ نقطه مثبتی در کارنامه شان دیده نمی شود . این جماعت متکبر بخاطر
عیش و عافیت خود بی پروا از خیانت در حق ملت خود بوده اند و حلقه بگوشی دشمن را
افتخار بزرگی برای خود می دانسته اند و با نمایش این حلقه بگوشی ونمایش اقتدار
حکومت اجنبی مردم خود را در رعب و وحشت
نگه داشته اند تا کسی جرات سر جنباندن نداشته باشد و اینها در غارت کردن مردم زیر
دست خود خودمختار و بدون مزاحم باشند. این
رهزنان که عنوان سرداری و رهبری جامعه خود را داشته اند با استفاده از حمایت دولت از یک طرف و با همکاری
طبقه مفت خور دیگری بنام امیر در اطراف خود که لقب کدخدائی کداخدائی
داشته اند از طرف دیگر، با رفتاری قهرآمیز
و ضد انسانی مردم را تبدیل به نوکران خود کرده و از آنان بهره کشی ظالمانه کرده اند و به هیچ کسی اجازه سربلند کردن نداده اند تا
بدین وسیله حمایت و جیره حکومت مرکزی شان
قطع نشود. این جماعت طبق ضرب المثل معروف : " هم از توبره خورده اند و هم از
آخور" و بدون کمترین تردیدی عاملین اصلی سر
کوب و عقب ماندگی مردم خود بوده اند و بجز از کارنامه ای خیلی سیاه
چیز دیگری در پرونده شان دیده نمی شود که موجب افتخار و قابل ذکر باشد و متاسفانه می بینیم که فرزندان همین جماعت مفت
خور و متکبر امروز هم با همان شیوه پدارن خود بطور دربست در خدمت همین رژیم ضد
بلوچ قرار دارند و مشغول کار جاسوسی و
مخبری و هموار کردن راه دشمن بر علیه ملت خود هستند تا بدین گونه عنوان سرداری شان را
حفظ کنند ولی نمیدانند که شرایط خیلی تغییر کرده و آن شرایط سابق نیست و بخش عظیمی ازاین ملت تحت ستم اینک به آگاهی
های لازم رسیده و مشغول مبارزه با عوامل ظلم هستند و اگر اینها ساده لوحانه به
همین روش خائنانه خود ادامه دهند دیری نخواهد گذشت که در زیر قدم های کوبنده
مبارزین جان بر کف این ملت به پا خاسته له لورده و نابود خواهند شد و این حقیقتی است
که نمونه آنرا بتکرار درگذر تاریخ می بینیم و بهتر است که اینها از هم اکنون تغییر مثبتی در زندگی خود بوجود
آورند و اگر جرات پیوستن به مبارزین را ندارند حد اقل دست از این روش خائنانه بردارند و جاده صاف کن دشمن نباشند. همین مقدار برای نشان دادن عملکرد رهبران سیاسی
ملت بلوچ کافی است که جز خیانت مطلق چیز دیگری در کارنامه شان دیده نمی شود که ما به آن اشاره کنیم و به افتخار شان شعاری بدهیم و کفی بزنیم و اینها باید خیلی شکرگزار باشند که ما با ذکر نام و
مشخصات فردی به زیر و رو کردن کارنامه شان نه پرداخته
و فقط به نگاهی کلی بر عملکرد این جماعت به اصطلاح رهبران سیاسی خود بسنده کرده ایم تا حفظ آبرو شده باشد. پس در بُعد رهبران سیاسی
جامعه مان حرفی بیشتری نیست که بزنیم و
ملت بلوچ پس از رسیدن به آگاهی های لازم این
جماعت را بعنوان دشمنان اصلی خود خواهند دانست و بدون تردید در تاریخ پر از ظلم خود به
ثبت خواهند رساند.
این پست را برای اینکه طولانی نشود
در همین جا تمام میکنم و در پست های آینده به
عملکرد رهبری فعلی جامعه مان خواهیم پرداخت تا مشارکت فعالی برای ایجاد یک
تغیر مثبت داشته باشیم و به رضای الهی
برسیم. در قرآن و در احادیث متعددی آمده است آنهائی که از خوشی های زندگی خود صرف نظر می
کنند و به نجات فرودستان بی دفاع جامعه
خود می پردازند به رضای الهی خواهند رسید
و ما در فرصت این زندگی کوتاه مان
به دنبال همین هدف هستیم و بس که به رضای الهی برسیم،
خوانندگان گرامی، احترامات خالصانه ام را باری
دیگر تقدیم حضورتان میکنم امید میدارم که به پذیرید.
محمد آرمیان
دبیر کل -
نهضت عدالت بلوچستان ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر