۱۳۹۴ فروردین ۲۴, دوشنبه

قسمت چهارم : نگاهی بر عملگرد رهبری و نظام اداری اهلسنت در بلوچستان


بنام الله مقتدر
قسمت چهارم:

نگاهی برعملکرد  رهبری و نظام اداری  اهلسنت در بلوچستان ایران

        ضمن ادای احترام بهمه  دنباله این مبحث را  در ذیل ادامه میدهم:

        در قسمت قبلی این مبحث  اشاره  به این کردم که قسمت عمده ای از بدبختی ملت بلوچ  ربط تنگاتنگی به  عملکرد مدارس دینی مان دارد چون در این مدارس مسئله ملیت را با عصبیت اشتباه گرفته اند. آنهائی که در این مدارس دینی آموزش دیده اند برای ملیت هیچ ارزشی قایل نیستند، نه  تنها که ارزشی قایل نیستند بلکه  با شدت و همراه با عصبیت خاصی مسئله ملیت را محکوم هم میکنند.  ما حدود سی سال قبل  وقتی که داشتیم تحت  نام بلوچستان مظلوم  نشریه  ماهانه ای صادر میکردیم  من برای تبادل نظر به مدارس دینی کراچی  که طلاب بلوچ ایرانی زیادی در آن تحصیل میکردند گهگاهی سر میزدم   و از آنجمله بودند این مدارس:   دارالعلوم، جامعه فاروقیه ، جامعه حمادیه ، اشرف المدارس و غیره ... هدف بنده از این ملاقات ها با طلاب علوم دینی این بود که آنان را  تا حدی  با مسئله ملیت  آشنا کنم  تا فراموش نکنند که متعلق به یک ملت هستند و در رابطه با ملیت شان دارای حقوقی خدادادی هستند که باید از آن با خبر شوند تا دیگرانی  نیایند و بر حقوق خدادادی آنها چنگ نیندازند و زندگی را بر آنان تنگ نکنند ولی جا انداختن این موضوع  در مغز آنها کار خیلی مشکلی بود چون خیلی سرسری به اینها گفته بودند که در اسلام قومیت نداریم و مسئله اصلی مسئله اسلام است که دینی جهان شمول  می باشد و متعلق بهمه مردم جهان است و قوم  گرائی را نمی پذیرد. در این طرز فکر اشکال خیلی بزرگی وجود دارد که این اهل دین ما متوجه آن نیستند
 .
          بله  ما هم این را قبول داریم  که اسلام  دینی است که تنها متعلق به یک قوم خاص نیست و همه اقوام دنیا باید از نعمت هدایت  و مشرف شدن به  این آئین بر حق آسمانی  بهره مند شوند  و حق ملت بلوچ هم هست که با  حفظ هویت خدادادی خود مثل بقیه ملیت های دیکر  از نعمت اسلام برخوردار باشد  و این منطق اصلا درست نیست که فقط ملت بلوچ  با تمسک به اسلام   هویت خدادادی خود را از دست بدهد  و از مزایائی که خداوند در حفظ هویت یک ملت گذاشته است محروم  شود و کرامت انسانی اش بخاطر داشتن همین باور غلط  توسط ملت دیگری پایمال گردد. خلاصه بیش از دو ده طول کشید تا ما توانستیم مسئله هویت را در ذهن تعدادی از علمای دین جا بیندازیم  و قبول کنند که بله یک ملت بی هویت اسیر ملتهای بی تقوای دیگر میشود و تحت فشار انها هم دین و هم دنیای خود را از دست میدهد.

        آنچه اسلام ممنوع کرده است عصبیت است و نه قومیت. الله متعال در جاهای مختلف قران مجید مسئله قومیت را مطرح فرموده و تاکید فرموده است که توسط یکدیگر لتعارفوا و شناسائی شوند و نه لتهادموا و نابود.  ما می بینیم که قوم بلوچ توسط قوم فارس بطور جدی در معرض انهدام و نابودی قرار گرفته است و این معضل اسفناک فقط به این دلیل گریبان ملت بلوچ را گرفته است که رهبران  این ملت غافل از این مسئله حیاتی بوده اند و نه تنها بخاطر این غفلت خود هیچ دغدغه ای نداشتته اند بلکه بطور بسیار بی رحمانه ای به این حق خدادادی خود ضربه زده اند.  اسلام این عصبیت را قبول نمیکند که یک فرد یا یک ملت بگوید که من بهترینم، ملت من افضل ترین ملت هاست یا خون ملت من از خون همه ملت ها دیگر رنگین تر است و یا اینکه بگوید که ما تافته جدا بافته ای هستیم و برهمه ملت های دیگر امتیاز ازلی داریم به این میگویند عصبیت و اسلام آنرا بشدت محکوم کرده است و ما هم  بعنوان یک مسلمان این طرز تفکر را محکوم کرده و میکنیم و فقط  این را میگوئیم که  ما هم همانند دیگر ملت های جهان  یک ملت هستیم  و بنا به  مشیت  الله علیم و حکیم  بر پشت این کره خاکی بشکل یک ملت ظاهر شده ایم  و همانند دیگر ملت ها حق داریم که در سرزمین و موطن خود ازاد و راحت و بدون دخالت ملت دیگری در امنیت زندگی کنیم اسلام در کجا با این منطق و طرز فکر محالفت کرده است که عالم دین ما  مسئله ملیت را بشدت محکوم میکند بدون اینکه اصل این حقیقت را متوجه شده باشد چون خیلی سطحی میگوید که اسلام یک دین جهان شمول است و نه یک دین ملی.  خیلی خوب ما هم میگوئیم که اسلام یک دین جهان شمول است  و رسالتش اینست که همه ملت ها را در همه جای دنیا از ظلم و ستم و بندگی جباران شیطان پرست نجات بدهد  مگر ملت بلوچ و سر زمینش  در همین جهان قرار ندارد که اسلام جهان شمول برای نجاتش از اینهمه ظلم و زورگوئی و بی عدالتی کاری بکند؟ علمای ما بخاطر متوجه نبودن به این مسئله بسیار حیاتی ندانسته ضربه بسیار مهلکی به هویت خدادادای خود وارد کرده اند و همین برداشت نادرست آنها از اسلام سبب شده است که نسبت به هویت خدادادی خود اینهمه  بی تفاوت باشند و یک  همسایه متجاوز بی تقوا که دشمن دین و سر زمین آنهاست  بر تمام مقدرات و سرنوشت ملت شان  چنگ بیندازد و همان طوری که می بینیم هر غلطی که دلش  میخواهد دارد با این ملت رفتار میکند.  پس رهبر و یا رهبران ما در این قسمت از مسئولیت خود نه تنها که رفتار و موضعگیری شان درست و برای ملت مفید نبوده است بلکه بطور وحشتناکی نادرست و مضر هم بوده است و دلیل این حرفم همین وضعی است که ملت مان امروز گرفتار آن است.

       ما شاهد این حقیقت هستیم که  رهبران مذهبی  ملت بلوچ  بخاطر فقدان دانش مفید سیاسی اجتماعی که سبب این غفلت وحشتناک و طولانی شده است امروز خود را در دست دشمنی مکار و حیله گر و بی منطق و زورگو اسیر می بینند و مانده اند که چه کار بکنند که از این اضطراب و زبونی و ذلت بدر آیند و به امنیت ذهنی برسند. همه این وضع غیر مطلوب بخاطر بها ندادن به اهمیت هویت خدادادی خود بوده است و برای نجات از این بین بست تنها راهش تغییر در رفتار و اهمیت دادن به هویت است. علمای دین با دیدن این وضع اسفبار خیلی لازم است که از این به بعد اهمیت هویت خدادادای را با شیوه های خاصی در مغز طلاب خود فرو کنند.  وقتی که مردم بلوچ از طریق رهبر  بفهمند که خود یک ملت هستند و یک سر زمین از خود دارند که بخاطر غفلت در این امربسیار حیاتی همسایه بی تقوای شمالی  با استفاده از مقداری مکر و حیله و ایجاد ترسو  وحشت و طمع  بر سرنوشت آنان مسلط شده است وهمان می کند که دلش میخواهد حتما از این بی تفاوتی بدر خواهند آمد و با بر رسی راه های مقابله و وارد شدن در مبارزه ای همه جانبه این رفتار قلدرمنشانه و روی زیاد دشمن را کم خواهند کرد. در این پُست یک نقص را که در کار رهبری ملت مسلمان بلوچ وجود داشته است پیدا کردیم و برای اینکه این پست طولانی و خسته کنند نشود بقیه حرف ها را اگر الله مقتدر توفیق دهد  در قسمت  آینده  این مبحث ادامه خواهم داد.

          تا اینجا متوجه این حقیقت می شویم  که در بدبختی این ملت هیچ نیت خیانتی از سوی رهبری در کار نبوده و علت اصلی آن فقط فقدان دانش لازم در این زمینه بوده است و امید است که با انجام تغیراتی در برنامه های آینده رهبری این نقیصه بر طرف گردد. اِنّ الله لَا یُغُیِرُ مَا بِقَومٍ حَتی یُغَیّرُوا مَا بِاَنفُسِهِم .  صدق الله العظیم.
با تقدیم شایسته ترین احتراما به همه اهل حق،
محمد آرمیان
دبیر کل :  نهضت عدالت بلوچستان ایران   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر