ياد داشتی در مورد ملت بلوچ و بلوچستان:
پايان خودمختاري بلوچستان با حمله نظامي
رضا شاه در سال 1308 خورشيدي مطابق با 1928 ميلادي و دستگيري مير دوست محمد خان
باران زهي رئيس طوايف بلوچستان. پس از اشغال بلوچستان امير حسين خان خزيمه علم در
سال 1318 خورشيدي مطابق با 1939 ميلادي به عنوان فرماندار كل بلوچستان مقرر گرديد
او يك بلوچ نبود. در تحكيم حكومت رضا شاه بر بلوچستان و ادامه اشغال آن یکی از
سرداران سرحد با طائفه خود نقش بزرگي ايفاء كرد و در افکار عمومی غالبا بعنوان فردی خائن نسبت
به ملت و سرزمین خود شناخته میشود. در اين زمان همه خاورميانه، قاره آسيا
و افريقا به صورت ملوك الطوايفي و حكومتهاي قومي محلي اداره ميشد
بلوچستان هم چنين وضعي داشت ولي با توطئه انگليس
بين سه كشور ايران و افغانستان و پاكستان جديد التاسيس تقسيم شد و استقلال خود را
از دست داد. اين كشورهاي بزرگ و كوچك جديد كه هر كدام آنها امروز قانون اساسي خاص
خود را دارند بعد از جنگ جهاني دوم و براساس
منافع انگليس و امريكا بوجود آمدند و طبق ميل انها مرزبندي شدند. خيلي از سر زمين هاي اقوامي
مانند كرد و بلوچ و آذري و عرب و تركمن توسط سازمان ملل متحد كه تحت سيطره كامل
انگليس و امريكا بود تقسيم شدند و در درون
مرزهاي قوميت هاي ديگر قرار گرفتند تا امكان دخالت اين ابر قدرتها در آينده وجود
داشته باشد.
رژيم پهلوي براي تضعيف قوم بلوچ، بلوچستان
سر زمين اين قوم را در سال 1338 شمسي
مطابق با 1959 ميلادي بين استانهاي كرمان و ساحلي ( هرمزگان فعلی) تقسيم كرد. بلوچستان علاوه بر
اينكه در اساس بين سه كشور تقسيم شده بود در داخل مرزهاي ايران هم بين سه استان
تقسيم شد تا وحدت قومي، وحدت فرهنگي و وحدت ارضي اين قوم از بين برود.
دادشاه كه
در سال 1323 خورشيدي مطابق با 1944 ميلادي در منطقه لاشار بر اساس يك دشمني
خانوادگي در منطقه دست به بغاوت زده بود در 24 مارس 1957 مطابق با سال 1336 شمسي در
يك درگيري توطئه آميز توسط سران منطقه لاشار و تعدادي از
سرداران مناطق ديگر با پشتيباني ژاندارمري شاه
بقتل رسيد. نا گفته نماند كه 9 نفر
از سرداران صاحب نام منطقه كه كارگزاران
رژيم شاه در محل بودند هم توسط افراد دادشاه كشته شدند. اين تهاجم بزرگ بر عليه
دادشاه به اين دليل صورت گرفت كه نامبرده به هيئت امريكائي سازمان اصل 4 امريكا كه
براي توزيع گندم از بمپور عازم چابهار بودند در تنگ سرحه حمله كرده بود كه در اين حمله خانم
و آقاي كارل امريكائي كشته شدند و اين
باعث شد كه امريكا محمد رضا شاه دست نشانده خود را
تحت فشار بگذارد كه اين غائله دادشاه را به
مدت دو ماه تمام كند و گرنه سلطنتش تمام خواهد شد و شاه هم به سرداران محل دستور داده بود كه قضيه دادشاه
را به مدت چهل روز تمام كنند و گرنه سرداري شان تمام خواهد شد و خیزش دادشاه
كه ميرفت در اين زمان شكل ملي و بين المللي به خود بگيرد میتوانست با جذب روشن فكراني بر سر نوشت بلوچستان تاثير مثبتي داشته باشد ولی
توسط خوديهای خود خواهی که جز به منافع شخصی
خود به چیز دیگری معتقد نبودند و راجع به اهمیت وطن و سرزمین و ملیت خود چیزی نمی
دانستند برای راضی کردن شاه، دادشاه را کشتند. حرکت محلی دادشاه در بلوچستان می توانست تبدیل
بیک حرکت ملی شود ولی با کشته شدن ایشان
چنین نشد و این برای ملت بلوچ یک فرصت بزرگ بود که به علت عدم آگاهی سران
محلی از دست داد.
ملت بلوچ به علت عدم آگاهی سران قوم خود فرصت های بسیار مهمی را در مواقع مختلف از دست داده است. این
فرصت تلفی های گذشته دور و نزدیک باید برای نسل حاضر یک تجربه باشد تا
برای صیانت خود و حفظ سر زمین شان توطئه های دشمن را از این پس بدانند و
روش و ترتیبی اتخاذ کنند که قدم به قدم به
خود مختاری ملت و سرزمین خود نزدیک و نزدیک تر
شوند و تنها در این صورت است که موجودیت خود و سر زمین شان محفوظ خواهد ماند و
اگر همچنان بی تفاوت بمانند که امروز هستند و به اندک مزایای نا چیز و حقیری
که دشمن برای سرگرم نگه داشتن علماء و خوانین
بلوچ که سرپرستان این قوم هستند میدهد راضی باشند بدانند که نابود خواهند شد. پس لازم است که آحاد ملت بلوچ بدون کمترین
تردیدی به " نهضت عدالت بلوچستان
" به پیوندند تا در پیشبرد یک برنامه
عادلانه و جهان پسند همکاری داشته باشند
تا به خود مختاری برسند. این یک
تقاضای جدی است و بدانند که ما فعلا در مرحله آگاه سازی مردم مان هستیم تا معلومات و اطلاعات لازم را در مورد حقوق سیاسی –
اجتماعی و خدادادی خود بدانند و هر کدام که به آگاهی رسیدند بی درنگ باید افراد در
اطراف خود را با روش های بسیار احتیاط آمیز
آموزش و آگاهی دهند تا مرحله آگاه
سازی خیلی طولانی نشود. به امید رسیدن به
خود مختاری و فردائی با عزت و با امنیت
مبارزه مان را ادامه خواهیم داد، ان شاء الله و شما هم با ما باشید.
محمد آرمیان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر