۱۳۹۳ دی ۱۶, سه‌شنبه

تلنگری به فرو رفتگان در خواب خوش غفلت


بنام الله مقتدر
بقلم : محمد آرمیان
ای ملت بلوچ بهوش! ای ملت بلوچ متوجه باش!

ای ملت بلوچ توجه کن. فکر کن.  این زندگی گوسفند وارانه  را رها کن، چشم هایت را باز کن و ببین آنچه را که در سر زمینت و در اطراف تو دارد میگذرد و این سستی و نامردی و زندگی زبونانه و چاپلوسانه و سر بزیرانه را کنار بگذار تکانی بخودت بده  که بخاطر همین سستی و پستی دار ی نابود میشوی. چطور و با چه زبانی باید سخن گفت که بفهمید این وضعیت خود را  و از این خواب خوش غفلت بدر آئید و مردانه زندگی کنید. این مشهدی ها و اصفهانی ها و تهرانی ها و زابلی ها که  سرنوشتت را در سر زمینت در قالب حکومت  بدست خود گرفته اند دوست و عمخوار تو نیستند و فریب اندک احترام کاذب  و ظاهری آنها را نخور و بدان  که اینها  برای خدمت کردن بتو نیامده اند بلکه  آمده اند که در فاصله نیم قرن همه چیز را از دست تو بگیرند حتی ناموست را، حواست را جمع کن اینهمه کودن و خوشبین نباش.  اگر با آنان دوستی و مراوده کنی و فریب  حرف های قشنگ و احترام آمیز شان بخوری  و بخاطر مختصر احترام و پست و مقام وانک مزایائی که بتو میدهند  اگر  دمخور و همکار شان شدی بدان که  به وجدانت، به دینت و به سر زمینت و به ملت تحت ستمت خیانت کرده ای،  ای که خود را خیلی عاقل میدانی.  روی سخن من با علماء و سردار زادگان و دانشگاهیان و دکتر ها و مهندس ها و مدرک گرفته های این ملت است بهوش باشید و بدانید هر کسی که با این رژیم فریبکار و ضد منطق و ضد عدالت همکاری میکند بدون چون و چرا  یک خائن به ملت و دین و سر زمین خویش است.  از این خوشباری و امید های ابلهانه بدر آئید و بدانید که همه چیز دارد از دست تان میرود. شما که سرنوشت تان در دست دیگران است، دیگرانی که هیچ وجه مشترکی با شما ندارند که دلسوزتان باشند چرا متوجه نمی شوید که اینها با این سیاستهای فریبکارانه  شان قدم بقدم دارند  شما را به حاشیه می رانند تا جائیکه دیگر در حاشیه هم جائی نداشته باشید!

ای مردم بلوچ!  زندگی عافیت طلبانه برای ملت هائی است که خود مختار هستند و سرنوشت شان را خود فیصله میکنند نه ملتی همچون شما که جز راه چاپلوسی و نوکرتم چاکرتم هیچ راه دیگری برایتان باقی نگذاشته اند و برای زنده ماندن مجبور هستید  که یک چاپلوس باشید  و همه اش خوش آمد بگوئید و دشمن قسم خورده را در هر عملش تشویق و تقدیر کنید. این زندگی بسیار ننگینی است  که ما اختیار کرده ایم . از این زندگی عافیت طلبانه تشریفاتی و دلخوش بودن  به این فرش و ماشین و کولر و یخچال و تشک خوشخواب  و خوردن غذاهای لذیذ که متعلق به ملت های خود مختار است و نه متعلق به ملتی همچون ما که بزرگانش چاپلوسانی بیش نیستند و ذلت را بشکل عزت می بینند. بیائید برای مدتی از این زندگی ذلتبار و محکومانه دست برداریم  و زندگی جدیدی را که متعلق به مردان سرافراز و معتقد به خودسروری هستند شروع کنیم  و خواهید دید که الله مقتدر شما را کمک خواهد کرد و این زندگی غلامانه تبدیل بیک زندگی خودسرورانه و با عزت و خودمختار خواهد شد.


 اگر این نوشته که با نیتی خیر نوشته شده است به مزاق کسانی نا خوش و سنگین  آمد طلب پوزش میکنم ولی دیگر چاره ای نیست و همه حقایق را باید گفت تا بلکه تلنگری باشد برای فرو رفتگان در عافیت ذلت بار. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر