۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

علم بی عمل یعنی هیچ و پوچ



بنام الله مقتدر
بقلم : محمد آرمیان
علم بدون عمل بی فایده است یعنی هیچ و پوچ

انجام هر کاری در هر رشته ای نیاز به علم دارد. علمی که انسان با آن سر و کار دارد بر دو نوع است:

1- علم الاشیاء 2-  علم الاعمال

1- علم الاشیاء همان علمی است که  در حوضه فن و حرفه قرار میگیرد و علمی است  که بر روی اشیاء کار میکند و این اشیاء را  بر اساس نیازمندی های انسان باشکال گوناگون در میآورد نظیر همین اختراعاتی که تا کنون شده است و انسان  بخاطر بکار گرفتن همین علم به رفاه بیشتری رسیده است. مثلا برای پخت و پز بجای هیزم از گاز و یا از اجاق برقی استفاده میکند. برای سواری بجای اسب و قاطر و شتر از از ماشین و هواپیما و موتور استفاده میکند و همین طور الی آخر همه اختراعاتی که پدیده آمده است متعلق به علم الاشیاء و یا علم فن و حرفه است. در اینجا بخاطر داشته باشیم که عده ای از مردم  این علم حرفه و فن را به عمل درآورده اند و در نتیجه عمل بوده است که  این اختراعات و وسایل گوناگون بوجود آمده است و اگر علم  با عمل همراه نمی شد  به تنهائی قادر به انجام این تحولات عظیم  و اختراعات شگفت انگیز نمی شد پس علم بدون عمل یعنی هیچ. در این رابطه  ضرب المثل هائی را هم شنیده ایم که میگوید: عالم بی عمل مانند درخت بی ثمر است. یا علم چندان که بیشتر خوانی  چون عمل در تو نیست نادانی. یا دوصد گفته چون نیم کردار نیست و غیره...

2 – علم الاعمال مربوط به حوضه دین است. این علم بوسیله الله مقتدر خالق این جهان و اشیاء گوناگون در آن  بوسیله پیغمبرانش به بنی نوع انسان آموزش داده شده است تا با فرا گرفتن و عمل کردن بر آن در دوجهان موفق و کامیاب زندگی کند. بدون آموختن علم الاعمال و عمل کردن بر آن حاصل زندگی انسان در مجموع میشود هیچ و پوچ  و چطور میشود هیچ و پوچ؟

انسان درتمامی این کائنات افضل ترین مخلوق و شاهکار الله مقتدر در عالم خلقت است. همه این کائنات لایتناهی بر مدار اعمال انسان قائم است و همه رویداد هائی که در این جهان اتفاق میافتد مرتبط با اعمال انسان بر اساس خیر یا شر  است. انسان کارخانه ای است که از آن عمل تولید میشود و این اعمال بر دو نوع هستند: نیک یا بد، خیر یا شر.  الله و پیامبرانش انسان را به انجام اعمال نیک و خیر دعوت میدهند و دشمن قسم خورده  انسان یعنی شیطان او را به انجام اعمال شرّ وا میدارد. انسان مختار است که راه خیر را که راه رحمان است اختیار کند و یا راه شرَ را که راه شیطان است. راه رحمان به جنت منتهی میشود و راه شیطان به جهنم و لذا لازم میشود که انسان علم الاعمال را فرا گیرد تا راه رحمان و راه شیطان را تشخیص دهد. آخرین رهنمود خالق به انسان قرآن است که اگر فرا گرفته شود و بر تمام اوامر و نواهی آن عمل شود انسان در این جهان و در آن جهان کامیاب و خوشبخت و کامروا می گردد. شکل عملی قرآن همان رفتار و کردار یا زندگی عملی  آخرین پیغمبر الله حضرت  محمد رسول الله است صل الله و علیه و آله و سلم. پس اعمال و کردار رسول الله را که معروف به "سنت"  است هم باید یاد بگیریم و بر آن عمل کنیم تا در بارگاه الهی پذیرفته شود چون هیچ عملی بیشتر و یا کمتر از اعمال رسول الله(ص) که بنام بدعت معروف است  در بارگاه الهی پذیرفته نخواهد شد.  زندگی پیامبر الکوئی است برای تمام انسانهای روی زمین تا برپائی قیامت و هر انسانی که طالب موفقیت است باید طبق آن عمل کند و گر نه برای همیشه  نا موفق خواهد شد و به جهنم خواهد رفت. پس خود علم بدون عمل به تنهائی هیچ فایده ای ندارد و باید متوجه این حقیقت باشیم. این مبحث در اینجا تکمیل نشده است و برای اینکه این پست طولانی نشود دنباله آنرا در پستی دیگر خواهم نوشت اگر توفیق الهی شامل حال شود. از اینکه شما این مطلب را تا آخر خواندید  الله متعال بشما جزای خیر عطا بفرماید بگو آمین. تا اینجا متوجه شدیم که علم بر دو نوع است. علم الاشیاء  و علم الاعمال و این هر دو باز هم  نیاز به شرح و بسط  بیشتری دارند تا برسیم به مسئله جهاد که  شعبه ای از دین و بخشی از علم الاعمال است که در قرآن مکررا بر عمل کردن به آن تاکید شده است. ولی مسلمانان امروزی بخاطر مصالح مادی و دنیوی خود آنرا ترک کرده اند و نتیجه آن  شده است همین فساد همه جانبه ای است که همه جای دنیا را فرا گرفته است و همین ترک جهاد سبب شده است که  اندکی از جنایتکاران  فزون  طلب  دنیا  بر سرنوشت توده های ملیونی و ملیاردی مسلط گشته و احکامی را بر خلاف احکام الهی که منطبق با رهنمود های شیطان است به اجراء در آورده اند و همه را دارند  با خود به جهنم ببرند. فعلا یا حق!  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر