۱۳۹۳ شهریور ۲۴, دوشنبه

سلفی چیست؟



بنام الله مقتدر

سلفی چیست؟

بقلم: محمد آرمیان

        برادردانشمندی بنام حسام الدین  در فیسبوک پرسیده بود منظور از سلفی چیست؟ میخواهم جواب این برادر را بدهم. بنده از این استاد گرامی می پرسم که بفرمایند: سلفی در کجا چیست!؟ سلفی ها در هر منطقه ای مثل اینکه جور خاصی هستند و با یکدیگر فرق دارند.

         بنده  نمیدانم که  در جاهای دیگر دنیا با این واژه  سلفی چه هدف و انگیزه ای را دنبال میکنند  ولی میدانم  که  در بلوچستان ما  سلفیت  چی هست و با آن چه کار دارند میکنند  چون  با عده ای از آنها سر و کار پیدا کرده ام با طرز فکر و طرز عمل شان باندازه کافی آشنا شده ام.

         در بلوچستان: 1-  سلفی یعنی دشمن حنفی. 2- سلفی یعنی فرقه ای جدید در سواد اعظم مسلمین. 3- سلفی یعنی گروهی فریب خورده که خود را اهل حدیث می نامند  و بقول خودشان  برنامه دارند که با از بین بردن مذاهب چهارگانه موجود فقط یک مذهب جدید بوجود آورند که فقط  از رسول الله پیروی کند و نه از ائمه چهارگانه حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی که این امری کاملا غیر ممکن است  و اصلا شدنی نیست و تنها نتیجه ای که از این حرکت  و طرز فکر تولید میشود  ایجاد فرقه ای  جدید در سواد اعظم مسلمین جهان در این منطقه خواهد بود که هدف آن فقط مطرح کردن خود به وسیله  ایجاد اختلاف و دشمنی با احناف خواهد بود و این حرکت جز ضرر برای ملت مسلمان بلوچ حامل فایده خاصی نخواهد بود و لذا حرکتی بی فایده و پر ضرر و محکوم است.  

        مبلّغین فرقه سلفی در بلوچستان فعالیت شان متمرکز بر روی نسل جوان و کم تجربه  بلوچ است  و از میان همین حمعیت که زود تحت تاثیر قرار میگیرند  میخواهند برای خود طرفدارانی دست و پا  کنند تا سر انجام به شکل یک فرقه جدید و متخاصم با سواد اعظم مسلمین در این منطقه  موجودیت پیدا کنند  و کشمکشی جدید راه بیندازند و مسلمانان  این منطقه  را که ده ها  مشکل اختلافی گوناگون  از قبل دارند  مشغول  جدال و اختلاف  جدید دیگری  هم   بکنند. این برنامه  فرقه سازی در اسلام  برنامه  ای بسیارمخفی و دیرینه  است  که یهود از مدتها قبل  برای تضعیف سواد اعظم مسلمین در سطح جهان  به راه انداخته و موفق شده  است  فرقه هائی نظیر فرقه  قادیانی، فرقه مشرک بریلوی، فرقه های صوفی گری متعدد گمراه و مشرک  در پاکستان و جاهای دیگر و فرقه ذگری در بلوچستان به وجود آورد. پیروان  همه این فرقه ها قبلا جزء احناف و سواد اعظم مسلمین بوده اند که به تدریج با برنامه ریزی یهود و اختصاص  بودجه های سرّی  و مستمر تبدیل به دشمنان احناف شده اند و فعلا بصورت ستون پنجم  یهود  به شیوه های محتلف  مشغول شرارت و ایجاد درگیری و مزاحمت در میان این جمعیت بزرگ و یکپارچه مسلمین که سواد اعظم را تشکیل میدهند هستند تا مسلمین همیشه درگیر اختلافات داخلی خود باشند و هرگز فرصت رویاروئی و مقابله با یهود را پیدا نکنند و یهود با ایجاد این گونه اختلافات  تا ابد بر جهان اسلام مسلط باشد و پیکاری یکپارچه و متحد بر علیه او صورت نگیرد.

        از میان یک ملیارد وتقریبا ششصد ملیون مسلمان در دنیا حدود یک ملیارد و صد ملیون نفر از این جمعیت حنفی هستند که سواد اعظم مسلمین را تشکیل میدهند و همین احناف بوده اند که در طول تاریخ ضربه های محکم و کاری به یهود و صلیبیون زده اند و این کفار برای تضعیف این جمعیت بزرگ مسلمین به این نتیجه رسیده اند که به بهانه های گوناگون در میان این جمعیت موحد ایجاد اختلاف کنند و آنان را مشغول درگیری های بین خود نمایند.

         حالا این فرقه جدید به بهانه اینکه اهل حدیث است با روشی بسیار زیر جلی و مرموز و محتاط در بلوچستان مشغول فعالیت است  و کار اصلی اش  فعلا  حمله به علمای بزرگ حنفی و بی اعتبار کردن آنان در میان امت  است تا با  تنقید و وارد کردن تهمت های نادرست و مغرضانه  آنان  را در اذهان عمومی سواد اعظم مسلمین بی اعتبار نمایند و بیشترین حملات شان تا آنجائی که بنده با گوش خود شنیده ام  متوجه  بزرگانی چون  حضرت  مولانا عبدالرحمن چابهاری حفظه الله ، حضرت شادروان مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله  و حضرت مولانا محمد یوسف گشتی حفظه الله می باشد  که خدمات بزرگ شان برای دین اسلام در بلوچستان برای هیچ  کسی پوشیده نیست. اینها علمائی هستند  که  صدها حافظ قرآن و عالم دین از مدارس شان فارغ شده و در جاهای مختلف  مشغول خدمت دین مبین اسلام هستند و حقیقتا قابل تقدیر می باشند و نه  سزاوار توهین.

         مبلغین این فرقه جدید که خود را اهل حدیث می نامند  با نشانه گرفتن این علمای بزرگ و تضعیف اهمیت و احترام آنان در میان مردم  قصد جذب پیروانی برای خود دارند تا دیر یا زود  بتوانند  جای پائی برای خود در منطقه  درست کنند و این جنگ و جدال لفظی فعلی را در آینده که اگر قدرت بگیرند تبدیل به جنگی فیزیکی و کشتار احناف نمایند که مثلا چرا رفع یدین نمیکنند و آمین بالجهر نمی گویند و دست را زیر گلو نمی بندند و پای شان را هنگام قیام  نیم متر از هم باز نمی کنند و غیره!!؟ و تاکید شان بر اینست که  چرا احناف بر این سنت های رسول الله عمل نمی کنند و این تنها بهانه آنان برای مخالفت با علمای احناف و امام ابو حنیفه  است!؟
         اکر احناف به این سنت ها عمل نمی کنند  خوب شافعی ها که عمل میکنند  ولی پیروان این دو مذهب موحد  هرگز سر این قضیه  با هم به جدال نپرداخته و ایجاد اختلاف نکرده اند. اگر حنفی ها رفع یدین بکنند و آمین بالجهر بگویند که میشوند شافعی و نمی شوند سلفی! پس استفاده از این کلمه سلفی بهانه ای بیش نیست که با آن ایجاد اختلاف کنند.  وانگهی این سنت ها  هیچ تاثیری در کیفیت و صحت نماز ندارند و حایز چنان اهمیتی نیستند که به خاطر آنها در میان سواد اعظم مسلمین فرقه ای جدید و خصمانه ایجاد شود و این عمل این آقایان کاملا بر خلاف نص صریح قرآن است که میفرماید: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.  یعنی پایبند قران باشید  و ایجاد فرقه  نکنید. کاری را که این آقایان به بهانه عمل کردن  بر حدیث انجام میدهند کاملا مخالف این  کلام الهی است  و صد در صد  مردود و محکوم است.  جوانان احناف که هنوز تجربه چندانی از اوضاع و احوال جهان ندارند  و از توطئه های بین المللی کفار بی خبرند  بعضی ها متاسفانه   فریب همین مبلغین خوش و خط و خال و بظاهر خیلی  حق بجانب را میخورند و  نه میدانند  که سر چشمه این گونه  حرکت ها  در کجاست و لذا  کور کورانه  تحت تاثیر مبلّغینی قرار میگیرند که از حقوق و مزایای مالی بالائی برخوردارند و کاری را که دارند میکنند اگر دقیقا محاسبه و ارزیابی شود می بینیم که  جز ضرر سنگین  هیچ فایده ای برای اسلام و مسلمین و ملت بلوچ ندارد.

        اینها شعار شان اینست که ما اهل تحقیق هستیم و نه اهل تقلید. احناف هم حق دارند به پرسند  کدام تحقیق!؟ شما در تحقیق تان تا بحال  چه شمشیری بر پیکر باطل زده  اید که بشود نام تحقیق بر آن گذاشت!؟  شما کار تان اینست که جوانان بی تجربه و کم دانش  را که تشنه دین و حقیقت هستند با کمی اکرام و احترام و محبت به خود نزدیک میکنید و کم کم دست شان را میگیرید و مستفیم می برید در بخاری و همین چهار پنچ تا حدیث اختلافی را نشان شان میدهید و میگوئید به بینید این حنفی ها چقدر گمراه هستند که بر احادیث رسول الله عمل نمیکنند و دین را باید از سلف صالح یاد گرفت و نه از این مولوی های گمراه که به احادیث رسول الله عمل نمی کنند!! و ما باید  به این احادیث عمل به کنیم تا بشویم سلفی و پیروان رسول الله و نه پیروان ابو حنیفه!  این حنفی ها اسلام شان درست نیست  و اسلام درست را باید به اینها  یاد بدهیم  دلیلی که اینها برای خود درست کرده اند  دلیلی  کاملا سست و بیهوده است و چنان اهمیتی ندارد که جواز مخالفت با نص صریح قرآن را پیدا کند  و به بهانه  آن  در میان امت مسلمه ایجاد تفرقه و دشمنی نماید. رفع یدین و امین بالجهر و غیره  بسیار خوب است و انجام آن در جاهائی که بصورت جمعی بر آن عمل میکنند  هیچ اشکالی ندارد بلکه فضیلت هم دارد و شافعی ها اینکار را دارند  میکنند و کاملا درست است ولی در جائی که مثلا  بیش از صد نفر حنفی  در نماز جماعت هستند و همه  آمین بالسرّ میگویند و سه چهار نفر بیایند و در این جمع  آمین بالجهر و آنهم بصورتی بسیار لجبازانه و آزار دهنده  انجام دهند کار درستی نیست. سلفی های اصیل همین احناف و شافعی ها هستند و اینهائی که با ایجاد اختلاف در میان مسلمین خود را سلفی می نامند  بدون اینکه خود متوجه باشند کارگزاران و ستون پنجم یهود در میان امت مسلمه هستند و پولی را که مبلغین آن از این راه بدست میآورند صد درصد حرام و غذائی را که با این پول  میخورند مثل آتش جهنم است و اینها بدانند که  فریب خوردگانی بیش نیستند و کاری را که دارند انجام میدهند عملا  یک نوع دشمنی واضح و علنی با سواد اعظم مسلمین است و به بهانه عمل کردن بر چند حدیث که فقط جنبه فضیلتی دارد و اصلا  تاثیری بر خود نماز ندارد ایجاد اختلاف و درست کردن  فرقه  که سبب تضعیف مسلمین میشود  در نزد الله مقتدر جرمی بسیار بزرگ  است و از مجازات آن باید ترسید.  کسانی که وارد این فرقه جدید  میشوند مواظب آخرت خود باشند و بدانند که شیطان همیشه با بزرگ کردن بعضی از فضایل در مسائل فرعی  و دادن اهمیت غیر ضروری و بیش از حد به آنان مسلمین را از صراط مستقیم بدر کرده و در گمراهی مژده بهشت میدهد ولی عملا به جهنم میبرد. مذاهب چهار گانه همه  در جای خود کاملا درست هستند و هیچ اختلافی در اساس با خود ندارند و سر مسایل فرعی و فضیلتی هرگز با یکدیگر به دشمنی و جدال  نه پرداخته اند و اینهائی که امروز در جای جای بلوچستان خود را سلفی تصور میکنند دل های شان نسبت به  احناف که سواد اعظم مسلمین هستند پر از چرک و بغض و حسد و کینه و نفرت است.  نماز در مساجد احناف را مکروه  میدانند و سعی دارند اکر بتوانند  مانند بریلوی های مشرک  مدارس و مساجد مخصوص خود را درست کنند و خیلی برنامه های دیگر و خدا رحم کند به امت مسلمه  و مخصوصا به ملت بلوچ  که فرزندانش چنین راحت فریب میخورند و با یکدیگر به دشمنی و اختلاف می پردازند. خلاصله سخن اینکه :  سلفی کلمه مبارکی است که در بلوچستان از آن به شکل بسیار نا مبارکی استفاده میشود.

        منتظر کامنت های مخالف و موافق هستم تا بالاخره حقیقت روشن شود و به آنچه که حق است عمل نمائیم و نا حق را کنار بگذاریم تا رستگار شویم. زندگی این دنیا بسیار کوتاه است چه خوب است که مواظب نیت و اعمال مان باشیم و بخاطر زخارف و مادیات  این دنیای دون که همه فانی و از دست رفتنی است آخرت جاویدان خود را خراب نکنیم.    

        بنده یک خواهر زاده دارم که سلفی شده است چون قبل از او پدرش هم که  پسر خاله من است سلفی شده  و او می باید از پدر تقلید کند تا فرزندی خلف به شمار آید.  این پسر خواهرم خدا بهتر میداند که هنوز دست چپ و راستش را گاهی اشتباه میکند اما چون کشف بزرگی کرده و سلفی شده است خودش را یکی از علامه های دهر تصور میکند و در نماز چنان قیافه و ریخت مضحکی از خودش درست میکند که شیطان را هم  به خنده وامیدارد و فکر میکند که در همه دنیا فقط نماز او و پدرش با چهل وهفت نفر دیگر قبول میشود و نماز بقیه مسلمین همه باطل  است و همه جهنمی هستند.


        این پسر خواهرم یکبار به خاطر محبت و دلسوزی شدیدی که نسبت به من داشت گفت ناکو جان من تو را  خیلی دوست دارم و همه اش دعا میکنم که به جهنم نروی! پرسیدم چرا به جهنم!؟ گفت چون هنوز تقلید میکنی. پرسیدم  از کی تقلید میکنم؟  گفت:  از ابو حنیفه.  گفتم پس از کی تقلید بکنم گفت از رسول الله. گفتم که شما رسول الله را دیده ای که داری  از او تقلید میکنی!؟ گفت: نه ولی ما اهل حدیثیم و بر احادیث رسول الله عمل میکنیم. گفتم که ما هم اهل حدیثیم  و بر احادیث رسول الله عمل میکنیم و گفت نه شما پیرو ابو حنیفه هستید. گفتم  ما حنفی ها هم مثل بقیه مسلمانان  جهان گفته ایم : لا اله الا الله محمد الرسول الله و نه گفته ایم که: لا اله الا الله  ابو حنیفه رسول الله.  امام ابو حنیفه که  از خود احادیثی ندارد بلکه او هم بر احادیث رسول الله عمل کرده است. گفت: نه حنفی ها بر احادیث رسول الله عمل نمی کنند. دیدم بحث با این پسر خواهر به زعم خودش سلفی شده هیچ فایده ای ندارد و یاد آن ضرب المثل افتادم که میگوید: یک جاهل باندازه نه (9) تا گاو نر زور دارد.  خدایا چنان کن سر انجام کار/ تو خشتود باشی و ما رستگار.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر