۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

موضوع: سلفیت در بلوچستان - 4




بنام الله مقتدر

موضوع: سلفیت در بلوچستان  شماره - 4 

بقلم: محمد آرمیان

        بیانه  برادر عمران در جواب بنده در واتساپ آمده بود که متن کامل آن در پست قبلی بنده موجود است و بنده در این پست  قسمت اول آن را جواب میدهم ایشان میفرمایند:

 " آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده وعده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست.

        جواب: چرا میفرمائید عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند اگر منظور تان علمای کرام مذهب حنفی است تا آنجائی که در مشاهده هست  اینها هیچ کاری به قصد فریب دادن عامه مردم انجام نداده اند بلکه  کارشان را  به بطور آشکارا و برای هدایت مردم انجام داده اند این مساجد ومدارس بزرگ دینی را همین علماء ساخته اند هزاران نفر نماز گزار و صد ها عالم دین و حافظ قران از مدارس همین علمائی که امروز مورد اعتراض و انتقاد شدید همین گروه هستند  فارغ التحصیل شده و بکار گسترش علم دین در جاهای مختلف بلوچستان مشغولند!؟ واین فقط مدعیان سلفیت هستند که در بلوچستان بطور یواشکی و پنهانی دارند کار میکنند و مردم را بوسیله مشتی احادیث ضعیف و غیر صحیح فریب میدهند تا بتوانند یک فرقه اختلافی جدید درست کنند و این فریب خوردگان را درگیر مشغله ای بی فایده و بیهوده نمایند که در تمام زندگی مشغول جرّ و بحث همراه با بغض و کینه و نفرت با یکدیگر بشوند. نمونه اش خواهر زاده بنده است که تحت تعلیمات غلط و غیر اسلامی  همین فرقه بگمان خود اهل سلف شده است ودر همین گمان باطل آنقدر خودبین و از خود راضی شده است اصلا متوجه نیست که تلف شده است و برای اینکه پدر خانمش را از خود راضی کند رضایت خدا را نادیده گرفته و اتهاماتی بسیار بی اساس و دروغین بر علیه بنده در واتساپ که دو برابر پدرش سن دارم  منتشر کرده است نظیر: عبدالواحد آرمیان مخبر اداره اطلاعات است. عبدالواحد آرمیان دائی منست بی دین است  مخبر اطلاعات است. عبدالواحد آرمیان دشمن سلفه. با این اتهامات خواسته است درون پر از بغض و نفرت و چرکین اش را برروی بنده استفراغ  کند و به زغم خودش در میان مردم  رسوا نماید ولی نمیداند که او با این اقدام بغض آلودش در واقع خودش را در میان همه افراد فامیل و همه آنهائی که بنده و او را می شناسند برای همیشه  رسوا کرده است.  خودش هم خیلی خوب میداند که تهمت زده و دروغ گفته است و این تلف شده که خود را بشکل سلف می بیند و بگمان خودش اهل تحقیق است  و نه اهل تقلید و بجای آن احادیث جعلی می آمد قرآن را میخواند چشمش به این آیه میافتاد که خداوند فرموده است: لعنة الله علی الکاذبین. یعنی لعنت خدا بر دروغ گویان جاری است. آیا سلف صالح اینطور آدم هائی بودند. بهمین دلیل است که بنده میگویم این فرقه مثل بقیه فرقه های  اسلامی دیگر که در تضاد و مخالفت با قرآن عمل میکنند یک فرقه ضد اسلامی است که مبلّغین آن بدون آنکه خود  متوجه باشند از چشمه و آبشخور یهود دارند سیراب میشوند و تخم نفرت و بغض و کینه و نفاق در جامعه اسلامی ما میکارند و جوانان بی تجربه ما را با دلایل عوام فریبانه فریب میدهند و بشکل این خواهر زاده  بنده گمراه و متعصب و ضد مسلمین بار میاورند. افراد این فرقه هیچ نسبتی با سلف صالح ندارند و فقط  زیر شعار سلف صالح و ماسک اهل حدیث خود را پنهان کرده و مشغول تولید بغض و نفرت و تخریب وحدت  در جامعه اسلامی ما هستند و اولین هدف شان توهین و تحقیر بزرگان دین و علمای ماست تا مردم را نسبت به بزرگان خود بد گمان نمایند و در سایه همین بد گمانی و تضعیف علماء بتوانند  گروه یا فرقه ای درست کنند که تحت نام سلف صالح اهداف دراز مدت یهود را قدم به قدم در سر زمین ما  به اجراء درآورند.
        ایشان برای سردر گم کردن جوانان ملت در ادامه بیانیه خود میفرمایند که احناف علاوه بر ماتریدی و اشعری صوفی هم هستند. برادر جان بخدا شما را هم با آنهمه سواد فریب داده اند،  عوام الناس احناف را چرا گرفتار ماتریدی و اشعری و کوفت و زهرمارمیکنید!؟  عوام الناس مسلمین را بگذارید همان نماز و روزه و حج و زکات شان را انجام دهند و به کوره راههای پر پیچ و خم نبرید عوام الناس این کلمات  را چه میدانند و چرا باید بدانند  فکر میکنند این اشعری ، ماتریدی چیزهای خوردنی، نوشیدنی پوشیدنی ساخت چین و یا یک  نوع  وسایل  برقی باشند  چون این کلمات را در خوضه دین  تا بحال اصلا نشنیده اند. این کلمات که شما در یک بحث مذهبی از آنها  استفاده می کنید نه در قران امده است و نه در احادیث. آنچه را که لازم است و  متعلق به ارکان دین  میباشد علمای کرام ما به عوام الناس خود  که همین احناف باشند گفته اند و دارند بر آن عمل میکنند و برای مسلمان بودن شان همین کافی است. و باز میگوئید که صوفی هم هستند. یعنی به صوفی بودن شان هم اعتراض دارید.
         برادر جان،  شما کلمه صوفی را بد جوری دارید تعبیر میکنید.  در منطقه ما بلوچستان،   صوفی ها همان اهل ذکر هستند که برای ذکر صفات الهی در قران تاکید بسیار شده است. علمائی که صوفی هم به حساب میآیند همان هائی هستند که مردم را از دنیا پرستی و غفلت خارج کرده و به ذکر خدا مشغول میکنند ذکر وسیله ای برای تسکین و اطمینان قلوب مسلمین است و سطح ایمان آنان را بالا میبرد.  شما چرا مخالف علمای اهل ذکر هستید با دادن لقب صوفی آنها را محکوم میکنید؟ صوفی به کسی میگویند که  دارای باطنی صاف و پاکیزه و خالی از آلودگی ها باشد این علمای متصوف  ارتباط بندگان غافل و غرق در دنیا را با خالق بر قرار کرده وجزء  ذاکرین می کنند  و بدانید که :  بهشت هشت درب دارد و یکی از این درب ها  فقط مخصوص ذاکرین است خوش بحال آنهائیکه متعاد به ذکر الهی میشوند و یک درب بهشت را بخود اختصاص میدهند و این فرقه در باره این عمل بسیار مهم دارد یک کار تخریبی انجام میدهد و جلو ذکر الهی را که سبب رفتن به بهشت میشود میگیرد.

        بله هیچ شکی نیست که  فرقه های متعددی در مناطق مختلف پاکستان به وجود آمده اند که خود را صوفی می نامند ولی صوفی نیستند بلکه کاملا گمراه و مشرک اند و با آن اعمال غیر شرعی که انجام میدهند مانند رقص و لودگی  و پایکوبی و چرخاندن کمر و جست و خیز دیوانه وار  و چهار دست و پا راه رفتن و دست و پای پیر را بوسیدن و بر پاهای پیر سجده کردن  و غیره که شرکیات مطلق و کاملا واضح است و هیچ شکی نیست که  همه  اینها  گمراه و جهنمی هستند ولی شما چرا این گروه ها و فرقه های گمراه را در کنار آن تصوف پاک که تذکیه درون می نمایند  و اسماء پاک الهی را ورد زبان کرده و در قلب خود جای میدهند در کنار هم قرار میدهید و با یک چوب میزنید!؟ اینجاست که افراد این فرقه به رعم خود سلفی دانسته یا ندانسته با جماعت ذاکرین هم خصومت نشان میدهند  و مسلمین را از ذکر الهی باز میدارند. و این یک عمل غیر اسلامی است. و این برادر در ادامه میفرماید: 

"وعده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست."

خیر به اشتباه گمان نمی کنند بلکه این یک حقیقت است. این آقایانی که در بلوچستان خود را به دروغ  منسوب به سلف صالح میکنند رسالت شان به وضوع مبارزه با این مذاهب چهار گانه فقهی حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی است. ولی چون مذاهب سه گانه دیگر در بلوچستان نیستند تنها  با مذهب حنفی دارند مبارزه میکنند.  اینها حرف شان بطور صریح اینست که اسلام یک دین است چرا باید چهار مذهب داشته باشد فقط یک مذهب می تواند  بر حق باشد و آن هم مذهب سلف صالح است. ما باید این چهار مذهب را ازبین ببریم و فقط یک مذهب بنام سلفی بوجود آوریم که عاملین آن از کسی تقلید نکنند و فقط از سلف صالح پیروی نمایند. و شعار کلیدی شان هم اینست که: خلق را تقلید شان بر باد داد / ای دوصد لعنت بر این تقلید باد و این شعر را اقبال برای آن مسلمانانی گفته است که از فرهنگ غرب تقلید میکنند و نه در رابطه با این چهار مذهب. ولی این سلفی های قلابی  منظور شان اینست که مسلمین از این چهار مذهب فقهی دارند تقلید میکنند و بر باد و گمراه اند.  ولی این فقط یک شعار تو خالی و طوطی وار است که بر زبان می آورند  تا نفاق خود را زیر همین شعار دروغین پنهان کرده  و خود را بدینوسیله  از جرم نفاق مبرا  نمایند  و به گونه ای خود را تسکین دهند. اینها حقایقی است که ما از رفتار این فرقه ضد دین شاهد آن بوده و هستیم و اجازه نمی دهیم این کارگزاران بی خبر از توطئه های  یهود به گمان اینکه دارند برای اسلام خدمت میکنند دین ما را دست کاری کرده  و با روشی اینگونه منافقانه  ایجاد تفرقه و اختلاف نمایند. و در پست بعدی دنباله آن بیانیه را که توسط برادر گرامیقدر و فریب خورده مان  عمران عزیز مطرح شده بود پیگیری کرده و تجزیه و تحلیل خواهیم نمود به امید ملاقات در پست آینده همه سروران را به خدا می سپارم  و از بوزینه های اداره اطلاعات هم تقاضا میکنم که بیکار ننشینند و کما فی السابق آرمیان را با تهمت ها و توهین های خود نوازش بفرمایند تا با جدیت بیشتری بکار خود ادامه دهد.  کار ما تا رسیدن به عدالت که همان رسیدن به خودمختاری ملت بلوچ در بلوچستان مظلوم است ادامه خواهد یافت. نابود باد نفاق و ظلم و زنده باد صداقت و عدالت. و درود بر رزمندگان اهل سنت ایران در جیش العدل در سر زمین بلوچستان.
  

     

   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر