۱۳۹۳ مهر ۴, جمعه

انسان و زندگی




بنام الله مقتدر

انسان و زندگی

بقلم:  محمد آرمیان

        انسان موجودی فراموش کار است با اینکه می بیند یا می شنود که روزانه هزاران نفر می میرند ولی فراموش میکند که خودش هم می میرد. در زندگی کوتاه این دنیا که بیش از هفتاد یا هشتاد سال نیست خودش را گرفتار برنامه های عریض و طویل میکند و آرزوهای دور و درازی در سر می پروراند برای اینکه  میخواهد موفق شود ولی نمیداند موفقیت در کجاست. به دنبال موفقیت میرود  میخواهد دکتر و مهندس شود تاجر و بازرگان شود، استاندار و وزیر و سفیر و  رهبر و رئیس شود و میشود ولی موفق نمیشود چون نخواسته بالاجبار می میرد ریاست و وزارت و طبابت و تجارت همه هیچ کمکی باو نمیتوانند بکنند برای همیشه میرود و دیگر هرگز به این دنیا بر نمیگردد با رفتن او از این دنیا  همه چیز و حاصل همه زحمت ها  از دست رفته است  پس کجاست موفقیت؟

        موفقیت در این چیزها و در این اسباب و وسایل نیست بلکه  موفقیت در اینست که انسان  با این وسایل و امکانات و پست و مقام چگونه زندگی کرده است. در انجام اعمال آیا رضای الله مقتدر و خالق خودش را که به او زندگی و مرگ داده  است در نظر داشته یا نه؟ این انسان در زندگی اش  زور گوئی کرده و متکبر و ظالم  بوده است یا عدل و انصاف کرده و عادل بوده است؟  اگر ظالم و ستمگر بوده است که برای همیشه نا موفق است چون جایش تا ابد  در جهنم خواهد بود  و اگر عادل و با انصاف بوده است برای همیشه موفق است و برای همیشه  در بهشت برین زندگی میکند .

        پس انسان در زندگی این دنیا در آزمایش قرار دارد تا با اعمال و کردار خودش خود را موفق و خوشبخت و یا نا موفق و بدبخت کند. در این دنیا هم ظالم ها هستند و هم مظلوم ها و هر کسی باید وضع خودش را بر رسی کند و ببیند  که برای بر قراری ظلم ظالم کارو فعالیت میکند و یا برای بر قراری عدالت و نجات مظلومین از ظلم. برای رضای نفس و شیطان و زخارف دنیا  کار میکند و یا برای رضای خالق و رحمان و ثواب آخرت تا قبل از مرگ  بداند که سر انجام  موفق میشود یا نا موفق. بهشتی میشود یا جهنمی.  دلبستگی شدید به این دنیای فانی و از دست رفتنی ما را غافل و فراموشکار از سر نوشت نهائی خود کرده است. بیائید خالق عظیم و صاحب جلال و جبروت خود را به درستی به شناسیم و بر احکامش عمل کنیم تا موفق و کامیاب شویم.

         بعضی ها به خاطر همین فعالیت های مان بنده را تهدید به مرگ میکنند چقدر بی خبرند اینهاا از حقیقت و نمیدانند که همه مان از سوی عزرائیل بدستور الله مقتدر تهدید به مرگ هستیم و سر وقت تعیین شده  می میریم و هیچ کسی در این دنیا باقی نمی ماند پس بدانند که این تهدید ها هیچ تاثیری بر بنده نخواهد گذاشت و ما بکار مان که همانا نجات یک ملت بتمام معنی مظلوم است ادامه خواهیم داد و موفقیت را هم در ادامه همین کار میدانیم و این دستور الله مقتدر است که برای رهائی مظلومین از ظلم کوشش و جهاد  کنید و ما همین دستور الهی را داریم اجراء میکنیم و از مرگ باکی نداریم چون مرگ بهر حال می آید و امری حتمی الوقوع است. پس ما را تهدید نکنید و بگذارید کارمان را بکنیم.  خدایا چنان کن سر انجام کار/ تو خشنود باشی و ما رستگار.

        

موضوع: سلفیت در بلوچستان - 4




بنام الله مقتدر

موضوع: سلفیت در بلوچستان  شماره - 4 

بقلم: محمد آرمیان

        بیانه  برادر عمران در جواب بنده در واتساپ آمده بود که متن کامل آن در پست قبلی بنده موجود است و بنده در این پست  قسمت اول آن را جواب میدهم ایشان میفرمایند:

 " آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده وعده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست.

        جواب: چرا میفرمائید عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند اگر منظور تان علمای کرام مذهب حنفی است تا آنجائی که در مشاهده هست  اینها هیچ کاری به قصد فریب دادن عامه مردم انجام نداده اند بلکه  کارشان را  به بطور آشکارا و برای هدایت مردم انجام داده اند این مساجد ومدارس بزرگ دینی را همین علماء ساخته اند هزاران نفر نماز گزار و صد ها عالم دین و حافظ قران از مدارس همین علمائی که امروز مورد اعتراض و انتقاد شدید همین گروه هستند  فارغ التحصیل شده و بکار گسترش علم دین در جاهای مختلف بلوچستان مشغولند!؟ واین فقط مدعیان سلفیت هستند که در بلوچستان بطور یواشکی و پنهانی دارند کار میکنند و مردم را بوسیله مشتی احادیث ضعیف و غیر صحیح فریب میدهند تا بتوانند یک فرقه اختلافی جدید درست کنند و این فریب خوردگان را درگیر مشغله ای بی فایده و بیهوده نمایند که در تمام زندگی مشغول جرّ و بحث همراه با بغض و کینه و نفرت با یکدیگر بشوند. نمونه اش خواهر زاده بنده است که تحت تعلیمات غلط و غیر اسلامی  همین فرقه بگمان خود اهل سلف شده است ودر همین گمان باطل آنقدر خودبین و از خود راضی شده است اصلا متوجه نیست که تلف شده است و برای اینکه پدر خانمش را از خود راضی کند رضایت خدا را نادیده گرفته و اتهاماتی بسیار بی اساس و دروغین بر علیه بنده در واتساپ که دو برابر پدرش سن دارم  منتشر کرده است نظیر: عبدالواحد آرمیان مخبر اداره اطلاعات است. عبدالواحد آرمیان دائی منست بی دین است  مخبر اطلاعات است. عبدالواحد آرمیان دشمن سلفه. با این اتهامات خواسته است درون پر از بغض و نفرت و چرکین اش را برروی بنده استفراغ  کند و به زغم خودش در میان مردم  رسوا نماید ولی نمیداند که او با این اقدام بغض آلودش در واقع خودش را در میان همه افراد فامیل و همه آنهائی که بنده و او را می شناسند برای همیشه  رسوا کرده است.  خودش هم خیلی خوب میداند که تهمت زده و دروغ گفته است و این تلف شده که خود را بشکل سلف می بیند و بگمان خودش اهل تحقیق است  و نه اهل تقلید و بجای آن احادیث جعلی می آمد قرآن را میخواند چشمش به این آیه میافتاد که خداوند فرموده است: لعنة الله علی الکاذبین. یعنی لعنت خدا بر دروغ گویان جاری است. آیا سلف صالح اینطور آدم هائی بودند. بهمین دلیل است که بنده میگویم این فرقه مثل بقیه فرقه های  اسلامی دیگر که در تضاد و مخالفت با قرآن عمل میکنند یک فرقه ضد اسلامی است که مبلّغین آن بدون آنکه خود  متوجه باشند از چشمه و آبشخور یهود دارند سیراب میشوند و تخم نفرت و بغض و کینه و نفاق در جامعه اسلامی ما میکارند و جوانان بی تجربه ما را با دلایل عوام فریبانه فریب میدهند و بشکل این خواهر زاده  بنده گمراه و متعصب و ضد مسلمین بار میاورند. افراد این فرقه هیچ نسبتی با سلف صالح ندارند و فقط  زیر شعار سلف صالح و ماسک اهل حدیث خود را پنهان کرده و مشغول تولید بغض و نفرت و تخریب وحدت  در جامعه اسلامی ما هستند و اولین هدف شان توهین و تحقیر بزرگان دین و علمای ماست تا مردم را نسبت به بزرگان خود بد گمان نمایند و در سایه همین بد گمانی و تضعیف علماء بتوانند  گروه یا فرقه ای درست کنند که تحت نام سلف صالح اهداف دراز مدت یهود را قدم به قدم در سر زمین ما  به اجراء درآورند.
        ایشان برای سردر گم کردن جوانان ملت در ادامه بیانیه خود میفرمایند که احناف علاوه بر ماتریدی و اشعری صوفی هم هستند. برادر جان بخدا شما را هم با آنهمه سواد فریب داده اند،  عوام الناس احناف را چرا گرفتار ماتریدی و اشعری و کوفت و زهرمارمیکنید!؟  عوام الناس مسلمین را بگذارید همان نماز و روزه و حج و زکات شان را انجام دهند و به کوره راههای پر پیچ و خم نبرید عوام الناس این کلمات  را چه میدانند و چرا باید بدانند  فکر میکنند این اشعری ، ماتریدی چیزهای خوردنی، نوشیدنی پوشیدنی ساخت چین و یا یک  نوع  وسایل  برقی باشند  چون این کلمات را در خوضه دین  تا بحال اصلا نشنیده اند. این کلمات که شما در یک بحث مذهبی از آنها  استفاده می کنید نه در قران امده است و نه در احادیث. آنچه را که لازم است و  متعلق به ارکان دین  میباشد علمای کرام ما به عوام الناس خود  که همین احناف باشند گفته اند و دارند بر آن عمل میکنند و برای مسلمان بودن شان همین کافی است. و باز میگوئید که صوفی هم هستند. یعنی به صوفی بودن شان هم اعتراض دارید.
         برادر جان،  شما کلمه صوفی را بد جوری دارید تعبیر میکنید.  در منطقه ما بلوچستان،   صوفی ها همان اهل ذکر هستند که برای ذکر صفات الهی در قران تاکید بسیار شده است. علمائی که صوفی هم به حساب میآیند همان هائی هستند که مردم را از دنیا پرستی و غفلت خارج کرده و به ذکر خدا مشغول میکنند ذکر وسیله ای برای تسکین و اطمینان قلوب مسلمین است و سطح ایمان آنان را بالا میبرد.  شما چرا مخالف علمای اهل ذکر هستید با دادن لقب صوفی آنها را محکوم میکنید؟ صوفی به کسی میگویند که  دارای باطنی صاف و پاکیزه و خالی از آلودگی ها باشد این علمای متصوف  ارتباط بندگان غافل و غرق در دنیا را با خالق بر قرار کرده وجزء  ذاکرین می کنند  و بدانید که :  بهشت هشت درب دارد و یکی از این درب ها  فقط مخصوص ذاکرین است خوش بحال آنهائیکه متعاد به ذکر الهی میشوند و یک درب بهشت را بخود اختصاص میدهند و این فرقه در باره این عمل بسیار مهم دارد یک کار تخریبی انجام میدهد و جلو ذکر الهی را که سبب رفتن به بهشت میشود میگیرد.

        بله هیچ شکی نیست که  فرقه های متعددی در مناطق مختلف پاکستان به وجود آمده اند که خود را صوفی می نامند ولی صوفی نیستند بلکه کاملا گمراه و مشرک اند و با آن اعمال غیر شرعی که انجام میدهند مانند رقص و لودگی  و پایکوبی و چرخاندن کمر و جست و خیز دیوانه وار  و چهار دست و پا راه رفتن و دست و پای پیر را بوسیدن و بر پاهای پیر سجده کردن  و غیره که شرکیات مطلق و کاملا واضح است و هیچ شکی نیست که  همه  اینها  گمراه و جهنمی هستند ولی شما چرا این گروه ها و فرقه های گمراه را در کنار آن تصوف پاک که تذکیه درون می نمایند  و اسماء پاک الهی را ورد زبان کرده و در قلب خود جای میدهند در کنار هم قرار میدهید و با یک چوب میزنید!؟ اینجاست که افراد این فرقه به رعم خود سلفی دانسته یا ندانسته با جماعت ذاکرین هم خصومت نشان میدهند  و مسلمین را از ذکر الهی باز میدارند. و این یک عمل غیر اسلامی است. و این برادر در ادامه میفرماید: 

"وعده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست."

خیر به اشتباه گمان نمی کنند بلکه این یک حقیقت است. این آقایانی که در بلوچستان خود را به دروغ  منسوب به سلف صالح میکنند رسالت شان به وضوع مبارزه با این مذاهب چهار گانه فقهی حنفی، شافعی، حنبلی و مالکی است. ولی چون مذاهب سه گانه دیگر در بلوچستان نیستند تنها  با مذهب حنفی دارند مبارزه میکنند.  اینها حرف شان بطور صریح اینست که اسلام یک دین است چرا باید چهار مذهب داشته باشد فقط یک مذهب می تواند  بر حق باشد و آن هم مذهب سلف صالح است. ما باید این چهار مذهب را ازبین ببریم و فقط یک مذهب بنام سلفی بوجود آوریم که عاملین آن از کسی تقلید نکنند و فقط از سلف صالح پیروی نمایند. و شعار کلیدی شان هم اینست که: خلق را تقلید شان بر باد داد / ای دوصد لعنت بر این تقلید باد و این شعر را اقبال برای آن مسلمانانی گفته است که از فرهنگ غرب تقلید میکنند و نه در رابطه با این چهار مذهب. ولی این سلفی های قلابی  منظور شان اینست که مسلمین از این چهار مذهب فقهی دارند تقلید میکنند و بر باد و گمراه اند.  ولی این فقط یک شعار تو خالی و طوطی وار است که بر زبان می آورند  تا نفاق خود را زیر همین شعار دروغین پنهان کرده  و خود را بدینوسیله  از جرم نفاق مبرا  نمایند  و به گونه ای خود را تسکین دهند. اینها حقایقی است که ما از رفتار این فرقه ضد دین شاهد آن بوده و هستیم و اجازه نمی دهیم این کارگزاران بی خبر از توطئه های  یهود به گمان اینکه دارند برای اسلام خدمت میکنند دین ما را دست کاری کرده  و با روشی اینگونه منافقانه  ایجاد تفرقه و اختلاف نمایند. و در پست بعدی دنباله آن بیانیه را که توسط برادر گرامیقدر و فریب خورده مان  عمران عزیز مطرح شده بود پیگیری کرده و تجزیه و تحلیل خواهیم نمود به امید ملاقات در پست آینده همه سروران را به خدا می سپارم  و از بوزینه های اداره اطلاعات هم تقاضا میکنم که بیکار ننشینند و کما فی السابق آرمیان را با تهمت ها و توهین های خود نوازش بفرمایند تا با جدیت بیشتری بکار خود ادامه دهد.  کار ما تا رسیدن به عدالت که همان رسیدن به خودمختاری ملت بلوچ در بلوچستان مظلوم است ادامه خواهد یافت. نابود باد نفاق و ظلم و زنده باد صداقت و عدالت. و درود بر رزمندگان اهل سنت ایران در جیش العدل در سر زمین بلوچستان.
  

     

   

۱۳۹۳ شهریور ۳۱, دوشنبه

موصوع : سلفیت در بلوچستان - 3



بنام الله مقتدر

موضوع: سلفیت در بلوچستان – 3

بقلم: محمد آرمیان

        موضوع سلفیت را برادری در فیسبوک مطرح کرده بود با این عنوان که : " سلفیت چیست"؟ بنده که در این باره اطلاعاتی داشتم خواستم یک اظهار نظر بکنم و بگذرم ولی عکس العملی که از سوی برادران این فرقه  و خواهر زاده  سلفی شده  بنده شد  سبب گردید که این موضوع تا روشن شدن همه ابعاد آن ادامه پیدا کند.

        بنده  در مورد فعالیت  سلفی ها در جاهای دیگر دنیا هیچ اطلاعی ندارم  و دقیقا نمی دانم که بر روی چه هدفی کار میکنند ولی با توجه به  ارتباط نزدیکی که  با بعضی از افراد این فرقه که تعدادی از آنها در خانواده خودم هم  هستند متوجه پندار و گفتار و  کردار بعصی از فعالین این فرقه  شده ام که در مجموع نا موزون، غیر اسلامی، غیر موجه و غیر ضروری برای جامعه اسلامی ماست  به این دلیل که   در دراز مدت برای ملت مسلمان این منطقه  ایجاد  مشکل خواهد کرد.

         سرکردگان نفاق و فتنه گران  بین المللی یهود آدمهای خیلی متفکرو دانائی هستند و در طرح  فتنه ها چنان تخصص بالائی دارند که خود شیطان را هم فریب میدهند چه رسد به آدمهای ساده دل و جاهل و مستعد فریب خوردن را. این متخصصین ضد اسلام  هدف را چنان ظریف طراحی میکنند که ساده لوحان زود باور با دل و جان جذب آن میشوند و در اجرای آن از یکدیگر پیشی میگیرند و بخصوص اگر مشکلات مادی و معاشی شان هم در چنین سرگرمی های مقدسی بر طرف  شود و این  سرگرمی مقدس  برای فریب خوردگان و جذب شدگان  بصورت یک شغل هم درآید.

         یهود فتنه گر در به ثمر رساندن این فتنه از بر چسپ سلف صالح استفاده کرده است و با همین شیوه  ظریف و فریبنده  هدف نا مقدس خود را خیلی زیرکانه  با  لعافی از تقدس و بظاهر مایه ای علمی پنهان کرده و برای سردرگم کردن جوانان سواد اعظم مسلمین  کتب متعددی را با احادیث جعلی و خود ساخته تالیف و در میان امت مسلمه منتشر کرده و مبلّغینی را هم  برای توضیح و تفسیر این کتب با حقوق و مزایای بالا به کار گماشته و با همین روش توانسته است تخم این فتنه مقدس  را در جاهای مختلف مناطق اسلامی بکارد و آبیاری کند تا این بذر فتنه  دیر یا زود تبدیل به درختی تنومند شود و فرزندان مسلمین در زیر سایه آن برای ضربه زدن به اسلام و جامعه اسلامی خود  به جرّ و بحث و تحقیق و تفسیر به پردازند و وقتی بر عمل کردن به دین اسلام برای شان باقی نماند و یهود همچنان با خیال راحت بر پشت امت مسلمه سوار باقی بماند. یهود  فرقه های منحرف بظاهر اسلامی متعدد  را در سطح جهان با همین شیوه  به وجود آورده است   تا  با  دست به گریبان نگهداشتن مسلمین  با یکدیگر آنان را در همه جا  تضعیف  نموده و  در سطح جهان تحت کنترل و زیر دست و مطیع و فرمانبردارخود داشته  باشد.

          الان بیانیه برادر عمران قاسم زئی را که یکی از فعالین و مبلغین این فرقه جدید در بلوچستان  است و چیزی بیش از یک کلی گوئی نیست که در جواب به بنده در واتساپ منتشر کرده است  با هم مورد توجه قرار میدهیم:

 " آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده و عده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست. حال آنکه سلفیت بنیانگذاران مذاهب  را سلفی میداند و سخنان خود شان را مستند به سخنان امامان چهارگانه میدانند حال آنکه در تعریف سلفیت سه قرن اول اسلام شامل هستند پس نمی شود سلغیت را پدیده ای جدید دانست و عده ای دیگر گمان میکنند که سلفیت به فرار از مذاهب چهار گانه دعوت میکند این دو قول نادرست نسبت به اینان می باشد بلکه اینان میگویند قرآن و سنت به فهم سلف صالح امت. هیچ کس به تنهائی توان استخراج احکام از قران و سنت را ندارد مگر آنکه همراه با فهم سلف صالح باشد. بین ما و شما آقای آرمیان کتابها هستند بیا با هم آثار علماء را بر رسی میکنیم به بینیم کدامیک بر حق است!  با هم به سخنان متخصصان دینی پناه می بریم. اگر بدون پشتوانه علمی ما سخن گفتیم شما سخنان ما را به دیوار بگوبید."

        دراین بیانیه تضاد در قول و فعل و همچنین سفسطه و کلی گوئی وجود دارد. ایشان از جواب دادن به سئوال بنده گریز زده و در واقع ندانسته  ما فی الضمیر و روش کار این فرقه را نمایان کرده است.

       برادر سلفی،  بنده بشما گفتم که ما حنفی هستیم و مسلمان به این دلیل که گفته ایم و میگوئیم: لا اله الا الله محمد الرسول الله و بر ارکان چهار گانه دیگر اسلام که عبارتند از نمازو روزه و زکات و حج عمل میکنیم. از شما سئوال کرده بودم که با این حساب مسلمان هستیم یا نیستیم؟ جواب ندادید. حالا  اگر میفرمائید که مسلمان نیستیم بگوئید که چه رکن دیگری از اسلام باقی مانده است تا به آن عمل کنیم و مسلمان به حساب بیائیم؟ اگر میگوئید که مسلمان هستیم می پرسیم که فرقه شما چرا باید به وجود آید و این وسط میخواهد چه کار بکند؟ سلفیت عین وهابیت یک برچسپ برای فتنه گری است اما به شیوه ای معکوس عمل میکند سلفیت از درون و وهابیت  از بیرون ولی  هر دو برای ضربه زدن به اسلام به وجود آمده اند.  شما جواب همین سئوال را در فیسبوک به مردم مسلمان و حنفی مذهب بلوچستان که در میان آنان به فعالیت پرداخته اید بدهید.  بنده در پست های بعدی جواب کلی گوئی ها، تناقضات و سفسطه های بی فایده و غیر ضروری شما را تا روشن شدن حقیقت خواهم داد و شما هم بهر یک از حرفهای بنده اعتراضی داشتید در فیسبوک  مطرح بفرمائید و قضاوت را به عهده مردم می گذاریم  و برای اینکه پست ها طولانی و برای خوانندگان خسته کننده نباشد این پست را در همین جا تمام میکنم. لذا منتظر پست های بعدی بنده در وبلاگ وتواجهی نهضت عدالت بلوچستان باشید. یا حق!   

          

۱۳۹۳ شهریور ۲۹, شنبه

جواب دوم به برادر عمران : موضوع سلفیت در بلوچستان



بنام الله مقتدر

موضوع: سلفیت در بلوچستان
  
باز هم در جواب برادر عمران قاسم زئی

 بقلم: محمد آرمیان

        بنده به این دلیل به مسئله سلفیت پرداختم که دیدم عده ای از فرزندان ملت مسلمان بلوچ تحت یک فریب مشغول درست کردن یک فتنه در سر زمین خود  و درمیان ملت بلوچ هستند و پروائی هم از عواقب پر خطر آن ندارند و گر نه موضوع فعالیت بنده هرگز سلفیت نبوده و نیست بلکه نجات ملت مظلوم و تحت ستم بلوچ بوده است که بیش از هشتاد و شش سال است که راه ترقی و تعالی و سعادتش توسط  حکومتگران نژاد پرست  قوم فارس بسته شده و این رفتار جنایت آمیز امروز  به اینجا رسیده است  که حالا جرات کرده اند  نام و هویت  این ملت  را در سرزمینش بطور کلی حذف نمایند  و در میان ملت ما فرزندانی پیدا شده اند که این مسئله خیلی مهم یعنی  ریشه کن شدن خود را از سر زمین پدری خود متوجه نیستند  و گرفتار فریبی شده اند که کارش دشمنی با  دین اسلام و درهم شکستن  وحدت مسلمین در این منطقه است و خیلی امیدوار و دلخوش در همین خیال باطل هستند که اسلام حقیقی را با تحقیقات خود به  تازگی کشف کرده اند  و لذا این برادر مان در نوشته خود  خیلی جراتمندانه و با صراحت  دارد میگوید که " عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری صوفی هستند".  چه سفسطه ی وحشتناک و سینه زورانه ای!  برادر عمران یک ملیارد و دویست ملیون مسلمان حنفی که مبارزات متعددی در طول تاریخ  بر علیه یهود در مناطق مختلف جهان کرده و تا بامروز  از اسلام محافظت نموده اند چطور میتوانند  در پشت مذهب فقهی حنفی خود را پنهان کنند و اینها  وقتی که همیشه  ظاهر و پیدا بوده و هستند دیگر چه لزومی برای پنهان شدن دارند  و شما ها که ده پانزده سال بیش نیست که سر و کله تان پیدا شده است و تعداد تان هنوز به چهل ونه نفر نرسیده است خود را مدعی اسلام حقیقی با فهم سلف صالح میدانید آیا در حقیقت  این شما نیستید که  چهره اصلی خود را  زیر ماسک  سلفیت پنهان کرده اید   و امثال آرمیان را که در این شرایط بسیار حساس شما را دعوت  به وحدت و منع از تفرقه و اختلاف میکنند به خواندن کتابهائی  بقول خودتان علمی متعلق به  علمائی دعوت میکنید که معلوم نیست  ریشه شان از چه نوع اندیشه ای تغذیه کرده است که ثمره و شاخ و برگ  درخت شان جز نشر اختلاف و تفرقه و نفرت  در میان امت مسلمه نیست؟

         ما کتاب الله و عمل کردن بر سنت های رسول الله  صل الله و علیه و سلم  را برای نجات و هدایت خود کافی میدانیم. مگر در جائی از قران که در بر گیرنده همه دین مبین اسلام است ذکر شده است  که یکی از شرایط  مسلمان شدن این هم هست که مسلمانان  در مورد  ماتریدی و اشعری و کوفت و زهرمار و غیره  هم مطالعه داشته باشند  و گر نه  اسلام شان درست نیست!؟ شما برادر  با نوشتن این سفسطه ها و سردر گم کردن خودت و چهارتا جوان مسلمان دیگر میخواهی بگوئی که مثلا تحقیق کرده ای و حالا  داری مثل  سلف صالح عمل و زندگی میکنی!؟ سلف صالح کجا کارشان ایجاد تفرقه در میان امت مسلمه بوده است  و چرا قبول نمی کنید که این کار منافقین بوده است که با  ایجاد تفرقه مسلمین را همیشه  درگیر خود و تضعیف میکرده اند.  شما تاکید تان بر اینست  که ما اسلام را فقط  با  فهم سلف صالح قبول داریم مگر این سلف صالح را در طول این هزار و اندی سال گذشته  فقط همین شما چهل و نه نفر دیده اید  و این یک ملیارد و دویست ملیون مسلمان در سطح جهان  همه نفهم و جاهل و کور بوده اند  که تا بحال  ندیده اند و حالا شما میخواهید اسلام را با فهم سلف صالح  به این جمعیت بزرگ  آموزش دهید !!!؟ برادر گرامی دست بکشید از این اختلاف پراکنی  بیهوده و بسیار مذموم و تضعیف مسلمین به بهانه دفاع از نهج  سلف صالح!   شما کارتان را با تخریب شخصیت علمای بزرگ سر زمین خود  شروع  کرده اید که  همه عمر با خیر و برکت  شان در خدمت دین حنیف اسلام صرف شده و این مساجد بزرگ که در پنج وقت پر از نماز گزاراست  و این مدارس دینی شان که صد ها عالم دین و حافظ قران تربیت کرده و به جامعه تحویل داده اند گواهی زنده بر خدمات مستمر و مخلصانه این علمائی است که امروز اولین هدف شما هستند که بد نام و تضعیف شخصیت شوند و اعتماد مردم از آنان با اینهمه خدماتی  که در این منطقه برای اسلام انجام داده  اند سلب شود. حالا شما که چهره حقیقی تان را زیر ماسک سلف صالح برای فریب افکار عمومی جامعه پنهان کرده اید تا کنون  جز ترویج نفرت و بد گمانی مردم  نسبت به یکدیگر در این جامعه توحیدی با ارائه مشتی سفسطه و حرف بی مصرف که سبب ایجاد نفرت در این جامعه توحیدی شده است دیگر چه کاری انجام داده اید که برای جامعه ما مفید باشد و ما  با دیدن این کارهای خیلی جاهلانه، متعصبانه و معاندانه شما که ایجاد تفرقه و دشمنی در جامعه  ما میکند  چرا  شما را ستون پنجم یهود در میان خود ندانیم که دانسته یا ندانسته با تکیه بر شعار سلف صالح دارید کاری را میکنید که یهود در طول تاریخ کرده است ؟ ایجاد تفرقه با شیوه های مختلف در میان سواد اعظم مسلمین همیشه  کار یهود بوده و هست و در این مقطع  شما  با استفاده از محبوبیت سلف صالح و پنهان کردن خود در پشت همین محبوبیت  میخواهید همه این خرابکاری های خود را موجه و اسلامی جلوه دهید و هیچ کسی هم  کاری به کارتان نداشته باشد و شما با خیال راحت این فتنه مخفی  خود را در این جامعه فرو رفته در سکوت به  پیش ببرید و در آینده تبدیل به مصیبتی بزرگ در این سرزمین شوید!؟  نه اینطور نیست شما در تخیلی بسیار باطل و عنکبوتی  بسر می برید و مسلمین منطقه  اجازه نخواهند داد که شما در میان آنان فرقه ای جدید به بهانه  پیروی  از سلف صالح  بوجود آورید که یهود  در آینده  بتوانند آنرا در جهت تحکیم منافع خود که همان تسلط بر مسلمین است مورد استفاده قرار دهد.  مسلمین فرو رفته در عالم غفلت  در طول تاریخ با همین گونه ترفند های کفار ضربه های شدید خورده اند و حالا دیگر صاحب تجربه شده اند و همه دسیسه های این چنینی کفار را که همیشه  در پوششی زیبا طراحی و ارائه میشوند  قبل از اینکه به ثمر برسند بطور دقیق می شناسند و خنثی میکنند و شما در یک خوش خیالی دارید بسر میبرید برادر پر از تحقیق.
    
        برادر عمران و همپالکی ها،  بنده به عنوان یک مسلمان که به فقه حنفی اعتقاد دارم بجای خواندن آن کتابهائی که کارگزاران یهود برای ایجاد تفرقه  در میان مسلمین نوشته و منتشر کرده اند  تا بخشی از مردم ساده لوح و بی علم  را در جامعه مسلمین  فریب  داده و  برای ایجاد  فتنه و تفرقه  آماده  و فعال کنند  ترجیح میدهم  روزی یک صفحه  از قران را بخوانم و سعی در فهم معانی آن کنم در این صورت به نظر شما بنده خودم را  در پشت مذهب  حنفی پنهان کرده ام   و تا  نروم آن کتابهائی را که شما را به بیراهه انداخته  و وادار به ایجاد اختلاف و تفرقه کرده است نه خوانم و در شکل گیری این فتنه جدیدی که یهود در جامعه ما براه انداخته است  با شما همراز و دمساز نشوم  مسلمان به حساب نمی آیم!؟  و همان طوری که خواهر زاده سلفی شده ام سقوط اخلاقی اش را  در واتساپ و فیسبوک  به نمایش میگذارد و برای بد نام کردن دائی خودش  میگوید که عبدالواحد آرمیان دائی من است. آدمی بی دین است  و مخبر اطلاعات است  و هیچ کسی با او تماس نگیرد که بدبختش میکند با چنین دروغ ها و  تهمت هائی که به نزدیک ترین فرد خانواده خود نسبت میدهد  که حکم پدر را هم برای او دارد و  به زغم خودش  دارد برای پیشرفت سلفیت فعالیت میکند آیا چنین است نهج سلف صالح!؟ آیا اینگونه است تربیت سلفیت به جوانان ما که این الف بچه که بنده به جای پدر او هستم چنین رفتار توهین آمیزی از خود نشان دهد تا بگوید یک سلفی و مسلمان کامل و حقیقی شده است و مثلا از کسی تفلید نمیکند و با تحقیقاتی که انجام داده است مستقیما از خود  رسول الله دارد پیروی میکند و نه از ائمه اربعه. ای خاک بر سر این تربیت علیل و نهج یهودانه بیهوده  باد که با استفاده از بر چسپ  سلف صالح در جامعه ما دارد انجام میگیرد.

        برادر گرامی،  همه حرفهای شما از اول تا آخر که در آن بیانیه جوابیه زدید  سفسطه است و با یک عملکرد متداول اسلامی کاملا مغایرت دارد و فقط جوانان کم تجربه ای که هم سن و سال خود  شما هستند ممکن است  برای مدتی اندک  فریب این سفسطه بازی های شما  را بخورند و شما الکی خود را در این کوره راه  خطرناک سرگردان کرده اید و اگر اندکی با دقت و  بدون تعصب فکر کنید متوجه خواهید شد  که پایان این راه به جهنم منتهی می شود و ما علینا الا البلاغ.

        برادر عمران و دیگر همپالکی ها،  ما حنفی ها مسلمانیم و معلوم نیست  شما را  با چه وعده و  تطمیعی به جان ما مسلمین انداخته  اند  و شما  در میان ما  و  تک تک خانواده های ملت مسلمان بلوچ دارید ایجاد اختلاف میکنید و ایجاد اختلاف در میان مسلمین از صدر اسلام تا به امروز عملا  کار منافقین بوده است و جای منافقین طبق نص صریح قرآن  در درک اسفل جهنم است شما باید متوجه خطر و حساسیت این امر که با سرنوشت اخروی تان ارتباط مستقیم دارد باشید. شما به بهانه پیروی از سلف صالح  رفتاری  تخریب کارانه  در این جامعه  اسلامی در پیش گرفته اید  و مسلمین را به جای تشویق به  عمل کردن بر عقیده و ارکان دین حنیف  اسلام  دارید گرفتار یک جنجال بیهوده و غرق در تقرقه  و سفسطه  میکنید و باید بدانید که ایجاد تفرقه در میان مسلمین موحد  که  امروز از همه طرف در محاصره دشمنان اسلام قرار گرفته اند  یک جرم بزرگ است و مجازات چنین جرم عظیمی در پیشگاه الهی خیلی سنگین است و تنها استفاده از این اصطلاح سلف صالح شما را از مجازات این جرم بزرگ  نجات نمی دهد. تنها راه نجات شما توبه کردن و بازگشت و پیوستن به جمع مسلمین است.

        به بینید برادر عمران و همپالکی ها، من میگویم که ما  بیش از  یک ملیارد حنفی در سطح جهان مسلمانیم و سواد اعظم مسلمان را تشکیل میدهیم. به این دلیل میگویم که مسلمانیم چون به موارد ذیل عمل میکنیم: * گفته ایم و میگوئیم که: لا اله الا الله محمد الرسول الله (ٌص). این کلمه  بنیان و فونداسیون ساختمان اسلام است که به زبان گفته و به دل پذیرفته ایم. * پنج وقت نماز را بر وقت میخوانیم. * سی روز  روزه ماه مبارک رمضان را میگیریم. زکات مال مان را ادا میکنیم. در صورت توان فریضه  حج را هم انجام میدهیم و این اعمال را که ارکان دین اسلام هستند  اگر با خلوص نیت و برای کسب رضای الهی انجام دهیم از دیدگاه شما  مسلمان هستیم یا نه؟  سلف صالح که شما سنگ آنها را به سینه میزنید هم  مسلمان بودند مگر اعمالی غیر از این اعمال را انجام میدادند و یا مثل شما  به دنبال این کتاب و آن کتاب و آین شایعه و آن شعار بودند تا موادی برای ایجاد تفرقه بدست شان بیفتد و با استفاده از آن با مسلمین دیگر به جر و بحث و مشاجره  به پردازند؟ این تحقیقی که شما  مدعی آن هستید عقل تان را بطور کلی از کار انداخته است و به جای خدمت به اسلام و ایجاد وحدت بین مسلمین مشغول ایجاد نفرت و تفرقه بین موحدین هستید و این کاری یهودانه است که دارید می کنید و بخاطر خیلی از خود راضی بودن متوجه این حقیقت بسیار آشکار نیستید..

        برادر، اکر خواستید باز هم به بنده جوابی بدهید و از سلفیت دروغین خود  دفاع نمائید لطفا اول  بدون وارد شدن به سفسطه و قلمبه سلمبه گوئی و به شاخ و برگ رفتن  فقط در یک کلمه یا یک جمله بفرمائید ما حنفی های  بلوچستان مسلمان هستیم یا نیستیم؟ نمازهای مان به همین سبکی که داریم انجام میدهیم  درست و  قبول است یا نیست؟ وقتی که جواب این دو سئوال را دادید بعد از آن بما آموزش دهید که علاوه بر اعمال فوق الذکر که ما انجام میدهیم دیگر چه کارهائی بکنیم که سلفی به حساب بیائیم و مثلا  شما از ما راضی شوید!؟  و بدون تعارف اگر شما  ما حنفی ها  را مسلمان میدانید پس این فتنه مهلکی را که خود را گرفتار آن کرده اید و جز ضرر و نفرت و کینه ای که در میان این امت موحد بوجود میآورد هیچ فایده ای برای جامعه ما  ندارد دست بردارید و بجای خواندن آن کتابهائی که یهودیان به ظاهر مسلمان شده برای ایجاد اختلاف نوشته  و در میان مسلمین پخش و  توزیع کرده اند بیائید  قران کتاب الهی را بخوانید که مخزن و منبع اسلام است  و بر اساس ان عمل کنید تا جزء مسلمین حقیقی و بی شیله پیله شوید و بدانید این قرآن است که  اهل تفرقه  را  منافقین نامیده است  و نه بنده.  درود بر شما برادر عمران قاسم زئی و دوستان دیگر که این مطلب را با خون سردی و بدون تعصب مطالعه می فرمائید.

        در پایان خواهش و تقاضای بنده از جنابعالی و همه جوانان تحت ستم و هویت از دست داده  و بلا تکلیف بلوچ اینست که اول از هر چیز دیگر  خالق ذوالجلال  خویش را همان طوری که شایسته عظمت اوست با اخلاص عبادت کنند و بر ذات مقتدرش توکل کامل  نمایند و از غرق شدن در برنامه های تفرقه آمیزی که در جریان است  به پرهیزند و متحدا برای رسیدن به خود مختاری و خود سروری در وطن و سرزمین آبائی خود که فارس های نژاد پرست و ستمگر با استفاده از ابزار  زر و زور و تزویر  بر پشت ما سوار هستند  بیائید با انکار این مظالم زورگویانه  با "نهضت عدالت بلوچستان ایران" همکاری و فعالیت نمائید  تا هرچه زودتر از این زندگی فلاکت آمیز نجات پیدا کرده و به عدالت و امنیت و سر افرازی  برسیم.

        ضمنا همه ملت مسلمان بلوچ مطلع باشند که به خاطر همین فعالیت های بنده که به منظور رهائی از ظلم است اداره اطلاعات تعدادی از بوزینه های مزدور زابلی و غیر زابلی خود را در فیسبوک فعال کرده است که انواع  و اقسام توهین ها و اتهامات را  به این جانب محمد آرمیان که معروف به عبدالواحد هستم  وارد کنند تا بلکه از این طریق بتوانند فعالیت بنده را که متمرکز بر بیدار کردن ملت بلوچ  از خواب غفلت و بسیج کردن آن برای مبارزه  است متوقف نمایند ولی بنده به همه شما ملت شریف و تحت ستم و در بند بلوچ اطمینان میدهم که تا آخرین نفس این فعالیت رهائی بخش را به کوری چشم همه بد خواهان و حاسدان و همه  دشمنان ملت بلوچ ادامه خواهم داد و اگر مردم  بلوچ همت کنند و  با مبارزین جان بر کف جیش العدل که در شرایط بسیار سخت برای نجات ملت خود دلیرانه و خستگی ناپذیر در فعالیت هستند همکاری و دعا برای موفقیت نمایند حکومت تبعیض گر مجبور خواهد شد که مسئله خود مختاری و واگذاری امور را بدست خود مردم بلوچ مورد توجه  قرار دهد و این به نفع نظام هم  خواهد بود اگربدانند و چنین کنند. پس ما منتظر همکاری همه جانبه  ملت تحت ستم بلوچ  با این  مبارزین جان بر کف و فداکاربلوچستان در جیش العدل هستیم.
         خدایا ما بظاهر خیلی ضعیف و دشمن خیلی  قوی است ولی قویتر و مقتدر تر از همه تو هستی ای توانای مطلق و ای خالق خیر و شّر ما را ازفتنه و شرّ  ظالمین و منافقین محافظت بفرما که شدیدا  محتاج کمک و نصرت تو هستیم. و یا  بقول معروف:  خدا  شرّی بر انگیزد که خیر ما در آن باشد /  و  خدایا  چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار. یا حق!  


۱۳۹۳ شهریور ۲۷, پنجشنبه

جواب به برادر عمران قاسم زئی در دفاع از سلفیت



بنام الله مقتدر

جواب برادرعمران قاسم زئی موضوع سلفیت

بقلم: محمد آرمیان

سلام و عرض ارادت بهمه مسلمانان جهان و مسلمانانی که در بلوچستان زندگی میکنند و به برادر عمران قاسم زئی
.

        برادری در فیسبوک مطرح  کرده بود که سلفیت چیست و بنده با توجه به ارتباطاتی که با این دسته از برادرانی که خود را سلفی می نامند داشتم و از نکته نظر های شان تا حدی آگاهی پیدا کرده بودم  به قصد رفع اختلافی که این برادران  در بین مردم بلوچ به وجود آورده اند   مطلبی در رابطه با این موضوع  نوشتم که هرگز تصور نمی کردم چنین انعکاس وسیعی پیدا کند و خوب شد که چنین شد لذا مردم  بلوچستان که مسلمانان موحد و یکنواختی هستند  قبل از اینکه این جرثومه اختلاف تبدیل به یک اپیدمی و مشکلی همه گیر و مخرب درمیان ملت مسلمان بلوچ   شود  همت کنند جلوی آنرا به هر ترتیب ممکن  بگیرند و اجازه ندهند که عواقب مخرب آن این ملت را بیش از این درگیر اختلافات بیشتر در میان خود نموده  و بطور کلی  زمین گیر و نا توان  کند.

        بنده در واتساپ دیدم که جوابم  را برادر عمران قاسم زئی داده بودند. بنده زمانی که در تامین بودم چند جلسه ای افتخار هم صحبتی با ایشان را در منزل خودم  داشتم ولی در آن دیدار ها  حرفی از سلفیت زده نمیشد چون بنده که سنم از بقیه  بیشتر بود  غالبا  تبدیل به متکلم وحده میشدم  و مدار حرف من همیشه بر موضوع مظلومیت ملت بلوچ و بلوچستان غارت شده  متمرکز میشد و همیشه سعی داشتم مسئله بی عدالتی حکومت های مرکزی را در رابطه  با  ملت بلوچ بیان و به جوانان مان تفهیم نمایم و آنان را اگر بشود  بر روی یک سکوی سیاسی قانونی برای رسیدن به عدالت متحد کنم و فایده این کار این بود که ملتی پس از مدتی طولانی  از مظلومیت و محکومیت مطلق نجات پیدا میکرد و سر انجام  در سرزمین خدادادی خود  به خودسروری و وتواجهی و عدالت و امنیت میرسید و بنده رضای الهی را برای خودم  در همین کار میدانستم و اصلا قصد دشمنی با فارس ها و زابلی ها و یا حکومت را نداشتم. حکومتی که عدل نمیکند برای خود دشمن درست میکند و هر وقت که عدالت بر قرار شود همه دشمنی ها خود بخود از میان میرود. ولی چنین پیداست که نظام  فعلا قصد بر قرار کردن عدالت را در بلوچستان ندارد و جنایتکارانی نظیر آخوند عباسعلی سلیمانی و حسینعلی شهریاری زابلی  سرنوشت ملت بلوچ را در دستان جنایت کار خود دارند و با توجه به نامه های متعددی که بنده  برای بر کناری اینها به مسئولین نظام نوشته بودم  ترتیب اثری به انها داده نشد و اینها  هنوز هم سر کار هستند و همه کشتارهائی که در بلوچستان اتفاق میافتد زیر سر همین کثافت های نژادپرست ضد دین و ضد  بلوچ است.

        برادر عمران قاسم زئی در اینکه جوانی برومند و با سواد و فرهیخته است هیچ شکی نیست و از ادبیاتی که استفاده کرده بود خیلی لذت بردم و ایشان را انسانی اهل منطق یافتم و حالا این جوان ظاهرا بسیار عاقل و فهمیده چطور  وارد این گروه اختلافگر شده است برایم قابل هضم نیست و او خود بهتر از دیگران میداند که مقدمات ورودش به این گروه چگونه  بوده است و لزومی هم ندارد که روی این قضیه اصرار شود. بنده در جواب برادر عمران این مطالب را بدون تعصب و جانبداری از جناح خاصی و به قصد سد باب اختلاف و رسیدن به رضای الهی عرض میکنم اگر سودمند بیفتد:

        برادر عمران عزیز شما در دفاع از سلفیت فرمودید که اختلاف سلفی ها با حنفی ها فقط در فروعیات نیست بلکه در عقیده هم با هم اختلاف دارند و مسئله بر میگردد به تصوف آنها. برادر گرامی همان طوری که در مورد تصوف اظهار نظر میفرمائید بنده هم با شما موافقم چون  بخشی از صوفی ها که بیشتر در پاکستان و منطقه پنجاب زندگی میکنند و تبدیل به فرقه های مشرک و منحرفی شده اند کاملا گمراه  و مردود و محکوم عستند و هیچ جایگاهی در اسلام ندارند ولی در هر حال  خود را به اسلام منسوب میکنند. بنده این نوع تصوف را مانند شما  محکوم و خارج از اسلام میدانم ولی ما باید حواس مان باشد که این تصوف گمراه و خارج از اسلام و مشرکانه  را  با تصوفی که علمای بزرگ و ربانی ما در بلوچستان با آن  سر و کار دارند ربط ندهیم.

        بعضی از علمای بلوچستان که در تصوف هم دستی دارند معتقد به ذکر الهی در چهار چوب شریعت هستند و اینها با عمل کردن بر نصوص صریح قرآن  مردم را تشویق به ذکر الهی میکنند. در قرآن کریم بارها و بارها آمده است که الله  را در صبحگاهان و شبانگاهان به کثرت ذکر کنید تا بر ایمان تان افزوده شود. پس عمران گرامی  این نوع تصوف پاکیزه را نمیتوانیم قاطی با آن تصوف منحرف کرده و با یک چوب بزنیم  و محکوم نمائیم. بنده با شما همصدا و همنوا هستم و تصوف را با آن شکل مشرکانه اش محکوم میکنم ولی نه این تصوف شرعی را که در بلوچستان ما  به آن عمل میشود. در این گونه مسایل ما  نباید تعصب بی مورد به خرج دهیم و تحت تاثیر تبلیغات دشمنان اسلام و مسلمین قرار بگیریم و دانسته یا ندانسته شریک چنین جرم بزرگی شویم که نتیجه آن اختلاف و تضعیف ملت مسلمان بلوچ  است.

        اما فرمودید که سلفی ها با حنفی ها در عقیده با هم اختلاف دارند و نه تنها در فروعیات! چطور و چرا این حرف را میزنید برادر!؟ عقیده یک مسلمان چگونه است یا چگونه باید باشد؟ نظر اسلام اینست که مردم همه کافر هستند مگر اینکه بگویند :  لا اله الا الله ، محمد الرسول الله. با گفتن این کلمه وارد اسلام میشوند. حنفی ها و سلفی ها این کلمه را گفته اند و میگویند پس هر دو مسلمان هستند و همین کلمه است که  اساس عقیده  است. یعنی وقتی که یک انسان این کلمه را با زبان بگوید و با قلب بپذیرد بر عقیده اسلام استوار است.  پس کجاست اختلاف حنفی ها با سلفی ها در عقیده  برادر عمران عزیز که هم وقت خودت را گرفته ای و هم وقت جوانان مظلوم و تحت ستم و هویت از دست داده بلوچ را با این اختلاف بیهوه و بی اساسی که به راه انداخته اید.

       برادر گرامی،  پس از ادای شهادت و گفتن کلمه : لا اله الا الله محمد الرسول الله هرکسی که  بر این  چهار رکن اساسی اسلام با اخلاص عمل کند می شود  یک مسلمان کامل و این ارکان عبارتند از ادای پنج وقت نماز سر وقت،  گرفتن  سی روز  روزه ماه رمضان، پرداخت دو و نیم درصد زکات مال  در صورت رسیدن به حد نصاب به مستحقین  و ادای یکبارحج در زندگی  به شرط توان. حنفی ها این چهار رکن اساسی اسلام را بر طبق سنت های رسول الله انجام میدهند و در آن کم و بیشی بوجود نیاورده اند که مرتکب بدعت شده باشند. پس اینها مسلمان حقیقی و سلفی اصلی هستند و همین ها هستند که پس از مرگ استحقاق رفتن به بهشت را دارند.  پس این اختلاف غیر موجهی  را که مدعیان جدید سلفیت در میان سواد اعظم مسلمین که همین احناف هستند بوجود می آورند عمل و اقدام درستی نیست و بخصوص در شرایط فعلی برای ملت مسلمان بلوچ حامل هیچ فایده ای نیست و اکر بر این کار بی فایده اصرار بکنند معلوم است که از جائی پمپ و شارژ میشوند و دانسته یا ندانسته آلت دست یک دشمن هستند که منافع مادی و دنیوی مبلغین آن را تامین میکند و ادامه این کار آخرت آنان را تخریب میکند واین خسارتی جبران ناپذیر خواهد بود.  حالا برادر گرامی مان عمران قاسم زئی یا یک مدعی دیگر سلفی می آید و میگوید که آقای آرمیان شما این حرف هائی را که زدید منبع آن را ذکر نکردید و ما حرف بدون ذکر منبع را قبول نمیکنیم. برادران گرامی منبع حرف های بنده قران است چه منبعی قوی تر و مطمئن تر از قرآن میخواهید. قرآن میفرماید  بگوئید: هیچ معبود بر حقی جز الله نیست و محمد صلی الله علیه و سلم رسول و فرستاده اوست و بعد به آن چهار رکن اساسی اسلام عمل کنید و در انجام هر عملی نیت تان فقط  رضای خدا باشد در اینصورت  میشوید مسلمان و اهل بهشت و حنفی ها همین کار را دارند میکنند  تمام شد رفت.  هر کسی که در این قضیه بسیار واضح  ایجاد اختلاف و جنجال کند میشود دشمن اسلام و مسلمین و در واقع شاید خود نداند که دارد آب به آسیاب دشمن میریزد و آخرت خود را خراب میکند.

        رشته فعالیت بنده از آغاز جوانی تا به امروز  بیدار کردن ملت مظلوم بلوچ از خواب غفلت بوده و حالا هم ادامه دارد   تا از خواب بر خیزند ، متحد شوند و با دشمن  مقابله کنند  و  در سرزمین خود بالاخره  دیر یا زود  به وتواجهی برسند و ازاین  سربه زیری خفت بار و دستبوسی و غلامی اجانب  خارج شوند  در امنیت و عدالت و با عزت و سر بلند زندگی کنند.  پرداختن به اینگونه مسایل مذهبی در حقیقت کار علمای کرام ماست  و خوب است که فعالین مذهبی همت کنند جلوی پیشرفت این گونه اختلافات بیهوده و بی حاصل و تخریبی را بگیرند.  باید بدانیم که  راه رسیدن به خوشبختی یک ملت راه همواری نیست و دشمن دانا و حیله گر  با ایجاد موانع گوناگون و بجان هم انداختن مردم به شیوه  ها و بهانه های مختلف راه رسیدن به نجات یک ملت  را کند و یا بطور کلی مسدود میکند.


          ای ملت مسلمان بلوچ که شما را به بهانه های مختلف  هر روز  گرفتار اختلاف جدیدی میکنند  آگاه و بیدار شوید و به دور از اینگونه اختلافات بیهوده و پر ضرر همگام و همسو و متحد  با " نهضت عدالت بلوچستان ایران " تا رسیدن به خودمختاری در چهار چوب ایرانی یکپارچه و مستقل همکاری و کمک نمائید و چه خوب است که مسئولان محترم نظام جمهوری اسلامی برای خوشنامی خود هم که شده شرایط خودمختاری ملت  بلوچ  را خود  فراهم نمایند  و اعتماد و خوش بینی ملت بلوچ را نسبت به خود احیا و بازسازی کنند   و این به استحکام نظام کمک خواهد کرد.  مردم بلوچ هم بدانند که :   ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغییروا ما بانفسهم. صدق الله العطیم.  خداوند وضع هیچ قومی را تغییر نمی دهد تا مردم هر قومی وضع نا بسامان خود را  خود تغییر ندهند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته و با احترام مجدد به برادر عمران قاسم زئی بلوچ.

۱۳۹۳ شهریور ۲۴, دوشنبه

سلفی چیست؟



بنام الله مقتدر

سلفی چیست؟

بقلم: محمد آرمیان

        برادردانشمندی بنام حسام الدین  در فیسبوک پرسیده بود منظور از سلفی چیست؟ میخواهم جواب این برادر را بدهم. بنده از این استاد گرامی می پرسم که بفرمایند: سلفی در کجا چیست!؟ سلفی ها در هر منطقه ای مثل اینکه جور خاصی هستند و با یکدیگر فرق دارند.

         بنده  نمیدانم که  در جاهای دیگر دنیا با این واژه  سلفی چه هدف و انگیزه ای را دنبال میکنند  ولی میدانم  که  در بلوچستان ما  سلفیت  چی هست و با آن چه کار دارند میکنند  چون  با عده ای از آنها سر و کار پیدا کرده ام با طرز فکر و طرز عمل شان باندازه کافی آشنا شده ام.

         در بلوچستان: 1-  سلفی یعنی دشمن حنفی. 2- سلفی یعنی فرقه ای جدید در سواد اعظم مسلمین. 3- سلفی یعنی گروهی فریب خورده که خود را اهل حدیث می نامند  و بقول خودشان  برنامه دارند که با از بین بردن مذاهب چهارگانه موجود فقط یک مذهب جدید بوجود آورند که فقط  از رسول الله پیروی کند و نه از ائمه چهارگانه حنفی، شافعی، مالکی و حنبلی که این امری کاملا غیر ممکن است  و اصلا شدنی نیست و تنها نتیجه ای که از این حرکت  و طرز فکر تولید میشود  ایجاد فرقه ای  جدید در سواد اعظم مسلمین جهان در این منطقه خواهد بود که هدف آن فقط مطرح کردن خود به وسیله  ایجاد اختلاف و دشمنی با احناف خواهد بود و این حرکت جز ضرر برای ملت مسلمان بلوچ حامل فایده خاصی نخواهد بود و لذا حرکتی بی فایده و پر ضرر و محکوم است.  

        مبلّغین فرقه سلفی در بلوچستان فعالیت شان متمرکز بر روی نسل جوان و کم تجربه  بلوچ است  و از میان همین حمعیت که زود تحت تاثیر قرار میگیرند  میخواهند برای خود طرفدارانی دست و پا  کنند تا سر انجام به شکل یک فرقه جدید و متخاصم با سواد اعظم مسلمین در این منطقه  موجودیت پیدا کنند  و کشمکشی جدید راه بیندازند و مسلمانان  این منطقه  را که ده ها  مشکل اختلافی گوناگون  از قبل دارند  مشغول  جدال و اختلاف  جدید دیگری  هم   بکنند. این برنامه  فرقه سازی در اسلام  برنامه  ای بسیارمخفی و دیرینه  است  که یهود از مدتها قبل  برای تضعیف سواد اعظم مسلمین در سطح جهان  به راه انداخته و موفق شده  است  فرقه هائی نظیر فرقه  قادیانی، فرقه مشرک بریلوی، فرقه های صوفی گری متعدد گمراه و مشرک  در پاکستان و جاهای دیگر و فرقه ذگری در بلوچستان به وجود آورد. پیروان  همه این فرقه ها قبلا جزء احناف و سواد اعظم مسلمین بوده اند که به تدریج با برنامه ریزی یهود و اختصاص  بودجه های سرّی  و مستمر تبدیل به دشمنان احناف شده اند و فعلا بصورت ستون پنجم  یهود  به شیوه های محتلف  مشغول شرارت و ایجاد درگیری و مزاحمت در میان این جمعیت بزرگ و یکپارچه مسلمین که سواد اعظم را تشکیل میدهند هستند تا مسلمین همیشه درگیر اختلافات داخلی خود باشند و هرگز فرصت رویاروئی و مقابله با یهود را پیدا نکنند و یهود با ایجاد این گونه اختلافات  تا ابد بر جهان اسلام مسلط باشد و پیکاری یکپارچه و متحد بر علیه او صورت نگیرد.

        از میان یک ملیارد وتقریبا ششصد ملیون مسلمان در دنیا حدود یک ملیارد و صد ملیون نفر از این جمعیت حنفی هستند که سواد اعظم مسلمین را تشکیل میدهند و همین احناف بوده اند که در طول تاریخ ضربه های محکم و کاری به یهود و صلیبیون زده اند و این کفار برای تضعیف این جمعیت بزرگ مسلمین به این نتیجه رسیده اند که به بهانه های گوناگون در میان این جمعیت موحد ایجاد اختلاف کنند و آنان را مشغول درگیری های بین خود نمایند.

         حالا این فرقه جدید به بهانه اینکه اهل حدیث است با روشی بسیار زیر جلی و مرموز و محتاط در بلوچستان مشغول فعالیت است  و کار اصلی اش  فعلا  حمله به علمای بزرگ حنفی و بی اعتبار کردن آنان در میان امت  است تا با  تنقید و وارد کردن تهمت های نادرست و مغرضانه  آنان  را در اذهان عمومی سواد اعظم مسلمین بی اعتبار نمایند و بیشترین حملات شان تا آنجائی که بنده با گوش خود شنیده ام  متوجه  بزرگانی چون  حضرت  مولانا عبدالرحمن چابهاری حفظه الله ، حضرت شادروان مولانا محمد عمر سربازی رحمه الله  و حضرت مولانا محمد یوسف گشتی حفظه الله می باشد  که خدمات بزرگ شان برای دین اسلام در بلوچستان برای هیچ  کسی پوشیده نیست. اینها علمائی هستند  که  صدها حافظ قرآن و عالم دین از مدارس شان فارغ شده و در جاهای مختلف  مشغول خدمت دین مبین اسلام هستند و حقیقتا قابل تقدیر می باشند و نه  سزاوار توهین.

         مبلغین این فرقه جدید که خود را اهل حدیث می نامند  با نشانه گرفتن این علمای بزرگ و تضعیف اهمیت و احترام آنان در میان مردم  قصد جذب پیروانی برای خود دارند تا دیر یا زود  بتوانند  جای پائی برای خود در منطقه  درست کنند و این جنگ و جدال لفظی فعلی را در آینده که اگر قدرت بگیرند تبدیل به جنگی فیزیکی و کشتار احناف نمایند که مثلا چرا رفع یدین نمیکنند و آمین بالجهر نمی گویند و دست را زیر گلو نمی بندند و پای شان را هنگام قیام  نیم متر از هم باز نمی کنند و غیره!!؟ و تاکید شان بر اینست که  چرا احناف بر این سنت های رسول الله عمل نمی کنند و این تنها بهانه آنان برای مخالفت با علمای احناف و امام ابو حنیفه  است!؟
         اکر احناف به این سنت ها عمل نمی کنند  خوب شافعی ها که عمل میکنند  ولی پیروان این دو مذهب موحد  هرگز سر این قضیه  با هم به جدال نپرداخته و ایجاد اختلاف نکرده اند. اگر حنفی ها رفع یدین بکنند و آمین بالجهر بگویند که میشوند شافعی و نمی شوند سلفی! پس استفاده از این کلمه سلفی بهانه ای بیش نیست که با آن ایجاد اختلاف کنند.  وانگهی این سنت ها  هیچ تاثیری در کیفیت و صحت نماز ندارند و حایز چنان اهمیتی نیستند که به خاطر آنها در میان سواد اعظم مسلمین فرقه ای جدید و خصمانه ایجاد شود و این عمل این آقایان کاملا بر خلاف نص صریح قرآن است که میفرماید: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا.  یعنی پایبند قران باشید  و ایجاد فرقه  نکنید. کاری را که این آقایان به بهانه عمل کردن  بر حدیث انجام میدهند کاملا مخالف این  کلام الهی است  و صد در صد  مردود و محکوم است.  جوانان احناف که هنوز تجربه چندانی از اوضاع و احوال جهان ندارند  و از توطئه های بین المللی کفار بی خبرند  بعضی ها متاسفانه   فریب همین مبلغین خوش و خط و خال و بظاهر خیلی  حق بجانب را میخورند و  نه میدانند  که سر چشمه این گونه  حرکت ها  در کجاست و لذا  کور کورانه  تحت تاثیر مبلّغینی قرار میگیرند که از حقوق و مزایای مالی بالائی برخوردارند و کاری را که دارند میکنند اگر دقیقا محاسبه و ارزیابی شود می بینیم که  جز ضرر سنگین  هیچ فایده ای برای اسلام و مسلمین و ملت بلوچ ندارد.

        اینها شعار شان اینست که ما اهل تحقیق هستیم و نه اهل تقلید. احناف هم حق دارند به پرسند  کدام تحقیق!؟ شما در تحقیق تان تا بحال  چه شمشیری بر پیکر باطل زده  اید که بشود نام تحقیق بر آن گذاشت!؟  شما کار تان اینست که جوانان بی تجربه و کم دانش  را که تشنه دین و حقیقت هستند با کمی اکرام و احترام و محبت به خود نزدیک میکنید و کم کم دست شان را میگیرید و مستفیم می برید در بخاری و همین چهار پنچ تا حدیث اختلافی را نشان شان میدهید و میگوئید به بینید این حنفی ها چقدر گمراه هستند که بر احادیث رسول الله عمل نمیکنند و دین را باید از سلف صالح یاد گرفت و نه از این مولوی های گمراه که به احادیث رسول الله عمل نمی کنند!! و ما باید  به این احادیث عمل به کنیم تا بشویم سلفی و پیروان رسول الله و نه پیروان ابو حنیفه!  این حنفی ها اسلام شان درست نیست  و اسلام درست را باید به اینها  یاد بدهیم  دلیلی که اینها برای خود درست کرده اند  دلیلی  کاملا سست و بیهوده است و چنان اهمیتی ندارد که جواز مخالفت با نص صریح قرآن را پیدا کند  و به بهانه  آن  در میان امت مسلمه ایجاد تفرقه و دشمنی نماید. رفع یدین و امین بالجهر و غیره  بسیار خوب است و انجام آن در جاهائی که بصورت جمعی بر آن عمل میکنند  هیچ اشکالی ندارد بلکه فضیلت هم دارد و شافعی ها اینکار را دارند  میکنند و کاملا درست است ولی در جائی که مثلا  بیش از صد نفر حنفی  در نماز جماعت هستند و همه  آمین بالسرّ میگویند و سه چهار نفر بیایند و در این جمع  آمین بالجهر و آنهم بصورتی بسیار لجبازانه و آزار دهنده  انجام دهند کار درستی نیست. سلفی های اصیل همین احناف و شافعی ها هستند و اینهائی که با ایجاد اختلاف در میان مسلمین خود را سلفی می نامند  بدون اینکه خود متوجه باشند کارگزاران و ستون پنجم یهود در میان امت مسلمه هستند و پولی را که مبلغین آن از این راه بدست میآورند صد درصد حرام و غذائی را که با این پول  میخورند مثل آتش جهنم است و اینها بدانند که  فریب خوردگانی بیش نیستند و کاری را که دارند انجام میدهند عملا  یک نوع دشمنی واضح و علنی با سواد اعظم مسلمین است و به بهانه عمل کردن بر چند حدیث که فقط جنبه فضیلتی دارد و اصلا  تاثیری بر خود نماز ندارد ایجاد اختلاف و درست کردن  فرقه  که سبب تضعیف مسلمین میشود  در نزد الله مقتدر جرمی بسیار بزرگ  است و از مجازات آن باید ترسید.  کسانی که وارد این فرقه جدید  میشوند مواظب آخرت خود باشند و بدانند که شیطان همیشه با بزرگ کردن بعضی از فضایل در مسائل فرعی  و دادن اهمیت غیر ضروری و بیش از حد به آنان مسلمین را از صراط مستقیم بدر کرده و در گمراهی مژده بهشت میدهد ولی عملا به جهنم میبرد. مذاهب چهار گانه همه  در جای خود کاملا درست هستند و هیچ اختلافی در اساس با خود ندارند و سر مسایل فرعی و فضیلتی هرگز با یکدیگر به دشمنی و جدال  نه پرداخته اند و اینهائی که امروز در جای جای بلوچستان خود را سلفی تصور میکنند دل های شان نسبت به  احناف که سواد اعظم مسلمین هستند پر از چرک و بغض و حسد و کینه و نفرت است.  نماز در مساجد احناف را مکروه  میدانند و سعی دارند اکر بتوانند  مانند بریلوی های مشرک  مدارس و مساجد مخصوص خود را درست کنند و خیلی برنامه های دیگر و خدا رحم کند به امت مسلمه  و مخصوصا به ملت بلوچ  که فرزندانش چنین راحت فریب میخورند و با یکدیگر به دشمنی و اختلاف می پردازند. خلاصله سخن اینکه :  سلفی کلمه مبارکی است که در بلوچستان از آن به شکل بسیار نا مبارکی استفاده میشود.

        منتظر کامنت های مخالف و موافق هستم تا بالاخره حقیقت روشن شود و به آنچه که حق است عمل نمائیم و نا حق را کنار بگذاریم تا رستگار شویم. زندگی این دنیا بسیار کوتاه است چه خوب است که مواظب نیت و اعمال مان باشیم و بخاطر زخارف و مادیات  این دنیای دون که همه فانی و از دست رفتنی است آخرت جاویدان خود را خراب نکنیم.    

        بنده یک خواهر زاده دارم که سلفی شده است چون قبل از او پدرش هم که  پسر خاله من است سلفی شده  و او می باید از پدر تقلید کند تا فرزندی خلف به شمار آید.  این پسر خواهرم خدا بهتر میداند که هنوز دست چپ و راستش را گاهی اشتباه میکند اما چون کشف بزرگی کرده و سلفی شده است خودش را یکی از علامه های دهر تصور میکند و در نماز چنان قیافه و ریخت مضحکی از خودش درست میکند که شیطان را هم  به خنده وامیدارد و فکر میکند که در همه دنیا فقط نماز او و پدرش با چهل وهفت نفر دیگر قبول میشود و نماز بقیه مسلمین همه باطل  است و همه جهنمی هستند.


        این پسر خواهرم یکبار به خاطر محبت و دلسوزی شدیدی که نسبت به من داشت گفت ناکو جان من تو را  خیلی دوست دارم و همه اش دعا میکنم که به جهنم نروی! پرسیدم چرا به جهنم!؟ گفت چون هنوز تقلید میکنی. پرسیدم  از کی تقلید میکنم؟  گفت:  از ابو حنیفه.  گفتم پس از کی تقلید بکنم گفت از رسول الله. گفتم که شما رسول الله را دیده ای که داری  از او تقلید میکنی!؟ گفت: نه ولی ما اهل حدیثیم و بر احادیث رسول الله عمل میکنیم. گفتم که ما هم اهل حدیثیم  و بر احادیث رسول الله عمل میکنیم و گفت نه شما پیرو ابو حنیفه هستید. گفتم  ما حنفی ها هم مثل بقیه مسلمانان  جهان گفته ایم : لا اله الا الله محمد الرسول الله و نه گفته ایم که: لا اله الا الله  ابو حنیفه رسول الله.  امام ابو حنیفه که  از خود احادیثی ندارد بلکه او هم بر احادیث رسول الله عمل کرده است. گفت: نه حنفی ها بر احادیث رسول الله عمل نمی کنند. دیدم بحث با این پسر خواهر به زعم خودش سلفی شده هیچ فایده ای ندارد و یاد آن ضرب المثل افتادم که میگوید: یک جاهل باندازه نه (9) تا گاو نر زور دارد.  خدایا چنان کن سر انجام کار/ تو خشتود باشی و ما رستگار.  

۱۳۹۳ شهریور ۱۹, چهارشنبه

حمله بوزینه های جنگل اداره اطلاعات به آرمیان



بنام الله مقتدر

هجوم بوزینه های اداره اطلاعات و حمله  به آرمیان در فیسبوک



بقلم: محمد آرمیان


        درود و سلام بر همه عدالت خواهان روی زمین و همه آنهائیکه از خدا می ترسند و به حساب و کتاب پس از مرگ اعتقاد  و ایمان دارند. خدا همه مان را عاقبت بخیر کناد آمین.

        در همه جای دنیا از اول تاریخ تا به امروز  مبارزه انسان های تحت ستم بر علیه انسانهای ظالم و  حکومتهای ستمگر وجود داشته است.  مبارزین حقیقی و در کنار آنها  خائین فرصت طلب و سوء استفاده گر هم در نقش مبارز  در همه ادوار و در همه صحنه های مبارزاتی  وجود داشته اند.  امروز در صحنه مبارزه ملت بلوچ با رژیم منافق و سفاک  ایران  هم با  چنین وضعی روبرو هستیم یعنی مجاهدین و منافقین هردو در صحنه وجود دارند و هر دو ادعا دارند که میخواهند با ظالم مبارزه کنند ولی این توده های مظلوم هستند که باید مجاهد را از منافق و صادقین را از مدعیان دروغین و فرصت طلب و دنیا پرست تشخیص دهند و به طرفداری از مجاهدین صادق به پردازند وگر نه  باز آش همان و کاسه همان خواهد شد و ظالم بر مظلوم مسلط خواهد ماند. این مقابله صادقین و کاذبین  در حقیقت قانونی است که خداوند عادل در نظام  این دنیا قائم کرده است تا اهل حق و اهل باطل به وسیله رفتاری که از خود نشان میدهند از یکدیگر جدا گردند و اهل حق  که همان طرفداران و حامیان عدالت هستند به بهشت بروند  و اهل باطل هم که همان طرفداران ظلم و زیاده خواهان دنیا پرست  هستند راهی جهنم گردند  و در این صحنه جدال بین  حق و باطل هرکسی مختار است که در صف یکی از این دو جناح قرار بگیرد و فعالیت کند  و اقامت گاه نهائی و ابدی  خود را که جنت یا جهنم خواهد بود با اعمال و کردار خود تعیین نماید.

        حالا ما میگوئیم که رژیم فعلی ایران همانند رژیم قبلی یک رژیم ظالم و تبعیض گر و ضد عدالت است و زندگی مردم بلوچ را در سرزمین شان بلوچستان بشدت نا امن و عملا  تبدیل به جهنم کرده است  و افرادی  را بر سرنوشت آنان مسلط کرده است  که ذاتا  دزد و بی وجدان و چپاولگرو اهل ظلم  هستند و هیچ میانه ای با عدل و انصاف و منطق و صداقت و انسانیت ندارند و برنامه اینها بطور وضوح  نشان میدهد که در پی نابودی کامل ملت بلوچ و تصرف قطعی سرزمین آنها در دراز مدت  هستند.

        به اطلاع میرسانیم که از سوی فعالین بلوچ همه راه های مسالمت آمیز برای تبدیل  این سیاست ظالمانه و در پیش گرفتن  سیاستی عادلانه مورد آزمایش قرار گرفته است  ولی نتیجه نداده است و بهمین دلیل تعدادی از آگاهان ملت بلوچ به این نتیجه رسیده اند  حالا که راه های مسالمت آمیز و نامه نگاری های ملتمسانه و مودبانه  برای رسیدن به حقوق انسانی شان اصلا کارگر نیست چاره دیگری ندارند  جز اینکه  حقوق شان را مثل دیگر ملت های تحت ستم جهان از طریق مبارزه مسلحانه بدست آورند.

        مبارزه مسلحانه در بلوچستان بیش از دو دهه  است که شروع شده است و آخرین شکل سازمان یافته و منظم آن تحت نام سازمان جیش العدل برای رسیدن به هدف که همان رفع ستم از اهل سنت ایران  و خودمختاری برای ملت بلوچ در سر زمین خویش است در صحنه مشغول فعالیت  است و به تناسب امکاناتی که در اختیار دارد انصافا کارهای فوق العاده و قابل ملاحظه ای انجام داده است و " نهضت عدالت بلوچستان" خود را متعهد نموده است که زیر ساختهای سیاسی این حرکت مسلح را که متعلق به کل ملت بلوچ و اهل سنت ایران است به صورت تعاون  تامین و در سطح جهان معرفی نماید و تا پایان سال 1394 خورشیدی اگر مسئله خود مختاری بلوچستان از طریق مجلس شورای اسلامی تصویب و اجراء  نشد "نهضت عدالت بلوچستان" این قضیه سیاسی ملت بلوچ را به سازمان ملل متحد خواهد برد و تا گرفتن نتیجه به کوشش های قانونی خود تحت استانداردهای بین المللی  ادامه خواهد داد.

        اما حالا که اداره اطلاعات رژیم متوجه موفقیت های چشم گیری در پیشرفت  برنامه مبارزاتی ملت بلوچ تحت این اتحاد نظامی- سیاسی شده است و نقش آرمیان را در پیشبرد این برنامه نجات بخش  خیلی پر رنگ می بیند برای متوقف کردن این برنامه که برای ملت بلوچ حیثیت مرگ و زندگی را دارد بوزینه های خود را بسیج کرده است که از همه سو به آرمیان حمله کنند و با وارد کردن تهمت ها و تهدید ها و توهین ها او را  از ادامه کار منصرف نمایند تا او از ترس تخریب شخصیت خود ترک مبارزه کند و از همکاری و همبستگی با سازمان جیش العدل دست بکشد ولی چه خیال باطلی که اداره اطلاعات در سر دارد و با اینکه آرمیان را خیلی خوب می شناسند و مطمئن هستند  که آرمیان این راه دشوار و نا هموار و پر ازخار و پر از مار و پر از سوسمار  را تا آخر عمر خواهد رفت ولی باز هم بوزینه های خود را به جان او انداخته اند که اگر ترک مبارزه نمی کند حد اقل آزار روحی که می بیند ولی نمیدانند که آرمیان در طول این سه دهه  از این بازیهای مضحک  زیاد دیده است و عادت کرده است که دیگر از رقاصی این بوزینه ها  ناراحت نشود و با  دیدن اینهمه مزدور که آمده اند در فیسبوک  سر به سر او بگذارند  به این نتیجه رسیده است که کارش حقیقتا از اهمیت زیادی  بر خوردار است  پس  باید با شدت هر چه بیشتر و عزمی راسخ تر آن را ادامه دهد.

        خدایا ترا بی نهایت شکر گذار هستم  که اسباب خنده این بنده را هم به فضل و کرم خودت توسط این بوزینه ها  فراهم کرده ای چون دشواری های زندگی ما را تو از هر کسی دیگر بهتر میدانی و میدانی که ما هم آخر کمی نیاز به خنده داریم. تو را  بی نهایت سپاس بار الها به خاطر صبر و استقامتی که مرحمت فرموده ای ! یقین کامل دارم که تو  در جای حق نشسته ای، ای خالق مقتدر و ای مالک زمین و زمان و آسمان و مافیها و ای همیشه زنده و پاینده  آرمیان فقط چشم به سوی تو دارد و برای بدست آوردن  رضایت تو قبول دربدری و دوری از خانواده  کرده است  تو فقط راضی باش بقیه را جواب است و  این تمام آن چیزی است که آرمیان به دنبال آن میباشد پس فقط تو راضی باش ای خالق مهربانم، از خطاهایم بگذر و مرا عاقبت بخیر کن.

        به اطلاع دوستان محترم فیسبوکی میرسانم که ما  تا بحال موفق به کشف سه راس بوزینه متعلق به جنگل  اداره اطلاعات شده ایم که آمده اند  در فیسبوک تا با بنده شوخی کنند و برای اینکه این بوزینه های خوش خط و خال و بظاهر حق بجانب گم و گور نشوند و سابقه شان پیش ما باقی بماند ما  آنها را به ترتیب شماره گذاری کرده ایم:  بوزینه شماره 1 ناصر فاروقی البته با حروف انگلیسی. بوزینه شماره 2 جمال جمالزاده اینهم با حروف انگلیسی. بوزینه شماره 3 علی امین السلفی  با حروف فارسی و دیگرانی هم هستند که وضع شان هنوز بطور دقیق مشخص نشده است و در صورت صحت وضعیت شان  به موقع ان شاء الله معرفی خواهند شد.

        ما متعهد شده ایم که همه مشکلات این راه دشوار و پر دسیسه و پر فتنه را  تا رسیدن به خودمختاری کامل ملت بلوچ در چهار چوب ایرانی یکپارچه و سر بلند و مستقل  به فعالیت مان  ادامه دهیم  و از همه عدالت خواهان و دوستداران ملت مظلوم بلوچ تقاضا داریم ما را همراهی کنند و  از درگاه الله مقتدر برای ما که ضعیف هستیم دعا بفرمایند تا خداوند کارساز در مقابل  مستکبران  ستمگر  ما مستضعفان تحت ستم  را کمک و یاری بفرماید تا از این ظلم و زورگوئی هشتاد ساله حکومتهای مرکزی ایران  نجات پیدا کرده و به حقوق بنیادین و خدادادی خود در سر زمین مان برسیم. درود بر همه انسان های خوب و با وجدان و اهل انصاف.  خدایا چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.

محمد آرمیان


دبیر کل -  نهضت عدالت بلوچستان ایران   

۱۳۹۳ شهریور ۱۸, سه‌شنبه

از ماست که بر ماست



از ماست که بر ماست

بقلم: محمد آرمیان

       وقتی که یک ملت ضعیف و ناتوان و زمین گیر و محکوم به قبول یک زندگی غلامانه و بی اختیار میشود بی دلیل اینطور نمی شود و حقایقی در آن دخیل هستند که غالبا مورد توجه قرار نمی گیرند و به همین دلیل افراد یک دشمن خارجی با خیال راحت  بر سرنوشت او مسلط میگردند و مردم غالبا نمیدانند که عیب کار درکجاست  و لذا عادتا  توجه شان دربست به دنبال دشمنان خارجی و مقصر کردن و محکوم نمودن آنان است و اصلا متوجه تقصیرات خود در رابطه با وضع ظالمانه موجود  در محیط زندگی خود نمی شوند.  همین عادت ندیدن  عیب و اشکال خود و بر طرف کردن آن   با عرض معذرت باعث میشود که ملتی مانند خر تا ابد مجبور به سواری دادن اجانب شود و نه تنها که از این وضع احساس ناراحتی نمیکند بلکه خیلی خوشحال و راضی و مفتحر هم به نظر میرسد و با عر عر کردن روشنفکرانه آنهم فقط در حد حرف و شعار سعی دارد که  تقصیرات را همه اش  بگردن این و آن و یا یک دشمن خارجی بیندازد و تقصیرات خود را اصلا به حساب نمی گیرد  و بهمین دلیل است که اینطور ملتها برای همیشه در یک وضع ظلمانی درجا زده  و توان حرکت به جلو را پیدا نمی کنند.


       امروز خیلی لازم است که  ما ملت بلوچ  دقت کنیم و به بینیم که یکی از همین نوع ملتهای الکی از خود راضی هستیم یا نه!؟ یا دسته تبر برای دشمن هستیم یا نه؟  اگر هستیم آیا نباید به فکر بر طرف کردن این عیب بزرگ خود باشیم و با اندکی روشن بینی و قبول تقصیرات و انجام اصلاحات لازم در خود تسلط دشمن را بر خود کم نمائیم و بتدریج قدرت لازم را برای نجات بدست آوریم. ما مردم بلوچ  باید بدانیم هر ضربه ای را که تا کنون از دشمن خورده ایم  فقط بخاطر خودخواهی و رفتار غلط خودمان بوده  است که دشمن همیشه  بهره برداری لازم را از آن  به نفع خود کرده است. پس از ماست که بر ماست و اگر طالب نجاتیم باید بفکر اصلاح خود باشیم و نفاق و لجبازی و خود خواهی را که سبب غفلت وفریب خوردن ما میشود از خود به زدائیم و بیش از این دسته تبر برای دشمن نشویم. خدایا چنان کن سر انجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار.