ای عبدالمالک
چه بگویم ترا رهبر یا که سردار ای عبدالمالک
قهرمان یا که فرزند جگر دار ای عبدالمالک
حامل رحم و کرم یا دشمن جبار ای عبدالمالک
ناجی قوم
بلوچ یا قاتل
غدّار ای عبدالمالک
هردو هستی هم رهبر و هم سردار ای عبدالمالک
چون تو کس نکند دشمن ملت بردار ای عبدالمالک
رهبری ره بنما ما نه ایم اهل شعار ای عبدالمالک
سخت تر هر چه بود کار بما بسپار ای عبدالمالک
اهل رزمیم و
مقاوم و وفادار
ای عبدالمالک
جان فدا،
دور نگر، راز نگهدار ای
عبدالمالک
ازحرکت تو لرزه بر اندام شده مکار ای عبدالمالک
تو ناجی قوم بلوچی خدایت یاور و یار ای عبدالمالک
این شعر بتاریخ 10/7/2006 میلادی سروده شد است.
عبدالمالک فردی انقلابی، پر کار و پر انرژی و با
تدبیر و مهم تر از همه اینکه جوانی مخلص و با هدف بود و فرزند من به حساب میآمد از
این جهت که حقیقتا یک انقلابی بود و من در تمام چهل سال صرف عمرم در این راستا همه
آرزویم این بود که فرد یا افرادی با صلاحیت های رهبری دیر یا زود پیدا شوند و من آنان را در راه پیشبرد هدف یاری
کنم تا کار خود را با دلگرمی و موفقیت انجام دهند چون هدف من آگاه کردن ملت بلوچ و
تشویق آن برای مبارزه تا بر چیدن ظلم و رسیدن به عدالت بود و عبدالمالک نشان داد
که توان جمع کردن نیروهای به آگاهی رسیده در بلوچستان را بر روی یک سکوی مبارزه راستین دارد و
این همان چیزی بود که در آروی بنده بود بهمین دلیل من خودم را با ظهور عبدالمالک
در کارم موفق حس کردم و با تمام توانم به عبدالمالک کمک میکردم که روحیه اش قویتر
و هر چه قویتر شود و افراد آماده شده برای
مبارزه را تا رسیدن بهدف رهبری نماید و بر اساس همین حس بود که من این شعر و شعر های
دیگری را برای روحیه بخشیدن به عبدالمالک سرودم تا بداند که پشتش خالی نیست و
کسانی هستند که به روح مبارزاو قوت می
بخشند و از او با جان و دل حمایت میکنند. ولی با کمال تاسف و غیر منتظره در همین
خانواده خائنی تشنه نام و نان و بزرگی هماکنون ظهور کرده است که با بی پروائی کامل تمام ساخته های عبدالمالک
را بخاطر ارضای هوس جاه طلبانه خود زیر پا گرفته و حرکتی کاذب را در مقابل حرکت
اصیل عبدالمالک آغاز کرده است و هدفش نابود کردن یاران وفادار امیر عبدالمالک در جیش العدل است
تا با دروغ پردازی قد و قامتی بزرگ و مصنوعی برای خود درست کند و با استفاده از اعتبار انقلابی
عبدالمالک در سودای رویائی
کاذب و شیطانی میخواهد عبدالمالکی دیگر باشد که اصلا شدنی نیست چون این جرثومه
فساد و مجسمه خود خواهی هیچیک از صفات او را ندارد و کارش را با تهمت
زنی و بد نام کردن صادق ترین مجاهدینی شروع کرده است که بهترین یاران و یاوران
عبدلمالک بودند. این آدمک چون انسانی بی نهایت خود پرست و متکبر است عقلش بطور کلی
از کار افتاده و پی آمد کارهای منحوس و خطرناکی را که دارد انجام میدهد اصلا نمی تواند تشخیص دهد و در
این نشئه رهبری کاذب همه خانواده اش و همه این حرکت مخلصانه از قبل موجود را با درست کردن حرکتی بی ریشه بنام جیش النصر با
همکاری پلیس و ارتش و اطلاعات ایران دارد نابود میکند تا با این روش مردود و محکوم خود را به عنوان یک رهبر
موفق در صحنه مبارزه مطرح کند و همه کمک هائی را که باید به مجاهدین حقیقی برای مبارزه برسد
خود از همه طرف دریافت نماید و به آرزوی
بسیار سخیفش برسد که چیزی جز از یک نمایش بزرگ منشی کاذب و رسیدن به دنگ و فنگی سردار مآبانه
نیست. آیا خدا راضی خواهد شد حرکتی مخلصانه که با فداکاری صد ها جوان صادق که پس
از تحمل نزدیک به یک قرن ظلم و ستم و زندگی محکومانه در بلوچستان مظلوم بوجود آمده است توسط یک فرد خود خواه و حیله گر و منافق با امیال شیطانی نا بود شود!؟
ان شاء
الله که چنین نخواهد شد چون خدا در جای حق نشسته است. یا حق!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر