۱۳۹۳ مرداد ۲۵, شنبه

نامه به دکتر علامرضا حسین بر



بنام الله مقتدر

جناب آقای دکتر غلامرضا حسین بر - لندن

بتاریخ: 27/5/1393 مطابق با: 18 آگست 2014
تقاضا برای اظهار نظر در مورد فتنه بوجود آمده

       با عرض سلام و تقدیم ارادت، امیدوارم همیشه سالم و در زندگی تان موفق باشید. غرض از مزاحمت اینست که جنابعالی را در رسانه ها  به عنوان فردی دلسوز ملت بلوچ و بلوچستان دیده ایم. سخنرانی های متعدد  و اظهار نظر های سیاسی شما در رسانه  گواه  بر این ادعا است. بخاطر دارم شما در جائی در مورد خودتان اظهار نظر کرده بودید  که من با هم سن و سالانم  به دبستان و دبیرستان و دانشگاه رفتم  ولی فرقم با آنها این بود که آنها از هوش شان استفاده نکردند  و شما از هوش تان استفاده بهینه کرده اید و این برای ما تولید مسرت کرده بود که برادری را در صحنه داریم که از هوشش استفاده  بهینه کرده است و در مشکلات آینده مان که در صحنه مبارزه پیش میآید ما را راهنمائی و یاری خواهد کرد.

       جناب دکتر حسین بر، شما میدانید که هر ملتی برای رسیدن به حقوق و خود سروری باید مبارزه کند و شما در این مورد هم زیاد حرف زده اید و در جریان هم هستید که تعدادی  از جوانان ملت بلوچ زندگی عادی خود را کنار گذاشته و در شرایطی  بسیار سخت  با دشمنی بیش از حد حیله گر و آدمکش  در حال مبارزه بوده اند و هستند و کارنامه  درخشانی هم  از خود بجا گذاشته اند که در یک ملت مرده مصداق معجزه  را داشته است. شما که خود را یک فعال سیاسی و دوستدار ملت بلوچ معرفی میکنید اینک  در جریان هستید وحدتی که در این مبارزه یکپارچه وجود داشت توسط اداره اطلاعات رژیم  و با استفاده از یک خودی بسیار بیخود و نادان و متکبر در هم شکسته شد. حرکتی قلابی  با هدایت و کنترل و حمایت کامل اداره  اطلاعات بنام جیش النصر برای نابود کردن حرکت اصیل جیش العدل  وارد صحنه شده است که کارش را با حمله و تهمت پراکنی بر علیه  رهبر جیش العدل ودیگر مجاهدین آن آغاز کرد و این امر همه آگاهان این ملت را بشدت  متعجب ساخت و نمیدانم که  شما را هم متعجب کرد یا نه؟

       جناب حسین بر،  بنده نه در جیش العدل هستم  و نه در جیش النصر بلکه قبل از بوجود آمدن اینها مشغول فعالیت برای ایجاد حرکتی صادقانه در میان مردمی به خواب رفته و بی حرکت  بوده ام و ابزار کارم فقط یک قلم بوده است  که بوسیله آن سعی دربیدار کردن این  ملت داشته ام  تا از خواب گران برخیزد  و برای نجات خود دست بکار شود.  حالا پس از مدتی طولانی حرکتی جدی بوجود آمده است که من با دیدن آن احساس خوشحالی و مسرت میکردم که بالاخره فعالیت ها پس از مدت ها تلاش قلمی ثمر داده است و تعدادی  از جوانان ملت مان وارد صحنه مبارزه شده اند و کارهای بسیار مهم و بر جسته ای دارند انجام میدهند. ولی دشمن ما هم  دشمنی معمولی و عادی نیست بلکه همه تخصص های شیطان و ترفند های ضد مبارزه  را از دیگر شیاطین دنیا استاد تر و متبحر تر است و راههای مختلفی را برای درهم شکستن یک مبارزه جدی مورد آزمایش قرار میدهد. اطلاعات رژیم آخر الامر با در اختیار گرفتن یک خائن توانست شکافی بزرگ در صحنه مبارزه ایجاد کند و با اینکار در صدد است که  تمام زحمت ها و دست آورد های  چندین ساله جوانان ملت بلوچ را با این شیوه بسیار آسان نابود کند یعنی سی سال زحمت و فداکاری جوانان ملت بلوچ با بکار گرفتن این فتنه ویرانگر کاملا هیچ به هیچ شود. اینجا بود که بنده خودم را موظف یافتم که وارد صحنه شوم و جلوی این فتنه را حتی الامکان بگیرم و اگر زنده ماندم  تا آخرین لحظات زندگی ام این کار ضد فتنه  را خواهم کرد با اینکه از همین حالا  تهمت ها و تهدید های متعددی از سوی این گروهک  دریافت کرده ام. حتی یکی بنام جمشید ناروئی از اعضای همین فتنه در پیام خصوصی برایم پیغام فرستاد که اگر این نوشته هایت را پاک نکنی آبروی خانواده ات را خواهیم برد و چنین و چنان خواهیم کرد. این کاری است که کارمندان  خود اداره اطلاعات بطور مستقیم تا بحال  نکرده اند چون عقل دارند  ولی این بی شعورهای خود مان که فاقد عقل سلیم هستند  خیلی راحت دست به  چنین اعمال ننگینی خواهند زد ولی راه نجات یک ملت در مقابل یک  رژیم پست کار آسانی نیست و از همه این تهمت ها  و تهدید ها باید عبور کرد تا به موفقیت  و نجات  ملت رسید.  الان با اینکه این  مشکل متعلق به جیش العدل اصیل و جیش النصر قلابی است ولی بخاطر دفاعی که بنده دارم  از حق میکنم  همه  تهدید ها متوجه بنده شده است و هیچ اشکالی ندارد من همه این مصایب و نا گواری ها را به جان خواهم خرید  تا در خواباندن این فتنه کمکی موثر کرده باشم چون مسئله در واقع مسئله نجات یک ملت  بتمام معنی سرکوب شده و در بند است که این امید الان با به وجود آمدن این فتنه عملا  بخطر افتاده است.

       بنده این نامه را به این دلیل برای شما دارم می نویسم  چون شما در تماسهای متعددی که از طریق پیام حصوصی با این و آن داشته اید موضع گیری بنده را تلویحا محکوم کرده اید و گفته اید که ما از آرمیان چنین انتظاری نداشتیم. یعنی چه از آرمیان چنین انتظاری نداشتی؟ من خودم را به آب و آتش زده ام تا بهر قیمتی که شده از حق دفاع کنم تا این فتنه قبل از اینکه  به کشت و کشتار و خون و خرابه منتج  شود پایان یابد و شما چنین انتظاری نداشته اید!؟

       برادر شما که در لندن در جای امن و امان و راحت نشسته اید  خود را از سر تفنن دوستدار ملت بلوچ و یک سیاستمدار معرفی میکنید این وضعی که امروز در صحنه مبارزه به وجود آمده است می خواهم بدانم  شما آنرا چگونه می بینید و چه نوع تحلیلی آز آن می کنید؟ شما که  همه اش در حال تحلیل مسایل هستید حالا این مسئله جدی را که با سرنوشت ملت بلوچ رابطه مستقیم دارد  هم یک تحلیل بفرمائید.  نظرتان را صریح بفرمائید که جیش العدل بر حق است با آنهمه کارنامه  درخشانی که دارد  و یا جیش النصر جدید که فقط  در فیسبوک اینهمه دولاخ و گرد و خاک براه انداخته است به پشت گرمی اداره اطلاعات تا مبارزه اصیل را نابود کند!؟

      وقتیکه یک سازمان از قبل در صحنه دارد فعالیت میکند و ضربه های کاری هم  به رژیم زده است  آیا  قابل قبول است که یک نفر از همان  سازمان بیرون بیاید و تشکیل سازمان بدهد و مدعی همان کار و همان مبارزه بشود و توطئه ای در کار نباشد!؟

       شما جناب حسین بر، اگر به آنچه که سخنرانی میکنید و حرف از مبارزه میزنید حقیقتا معتقد هم باشید  و این کارتان تنها برای کسب نام و خود نمائی نیست  همآکنون مبارزه ملت بلوچ دچار فتنه و انشقاق شده است اینک وقت آن رسیده است که شما به عنوان یک کار شناس سیاسی دلسوز بلوچ  وارد صحنه شوید و نظرتان را صریحا به ملت بلوچ که نگران این قضیه است  اعلام بفرمائید که آیا  جیش العدل بر حق است  یا جیش النص؟ کدامیک  بماند و کدامیک  کنار برود  چون وجود هر دو دریک میدان جز کشت و کشتار و خونریزی فی مابین   نتیجه دیگری بهمراه  نخواهد داشت و همان چیزی است که اداره اطلاعات میخواهد و این یک حقیقت است. نظر شما چیست؟ جنابعالی  یکی از این سازمان ها را که به نظر تان  بر حق نیست با ذکر دلیل محکوم نمائید تا ما بدانیم شما چگونه فردی هستید؟

      جناب، بنده یک عدالتخواه هستم و برای رسیدن جامعه مان به عدالت همه زندگی خود را وقف کرده ام  که صد ها نفر این موضوع را تائید میکنند و در این شرایط خاص بخاطر حمایت از جانب حق  که مورد تهدید  خود فروختگان  خودی هستم  نیاز به تشویق و حمایت دارم و نه توبیخ و ملامت و مطلع شدم که شما هم از طریق پیام های خصوصی به آن و آن بطور زیر جلی بنده را مورد ملامت قرار داده اید  و چرا،  به چه جرمی؟ من فقط در مورد حمله هائی که شده است دارم دفاع میکنم و نه حمله.  اگر آنها حمله نمیکردند ما مجبور به دفاع نمی شدیم.  شما باید متوجه باشید که ما فرزندان این ملت مظلوم هستیم و خدا میداند که در شرایط بسیار سخت در حال یک مبارزه جدی با  این رژیم خودکامه هستیم و جان مان را بر سر این پیکار مایه گذشته ایم و لذا هیچ نوع رفتار منافقانه و ریا کارانه  ای را که فقط برای کسب نام و نمود است برای دخالت در امر مبارزه  صالح نمی دانیم.  با اظهار نظر صریح جنابعالی  در مورد این فتنه  رابطه مبارزین در صحنه  با شما که در جای امن نشسته و در کارشان دخالت میکنید تنظیم خواهد شد. امیدوارم که بخاطر اظهار این حقایق از بنده نرنجید چون اگر قرار باشد که ما با این وآن رودرواسی داشته باشیم کار مبارزه  بطور قطع و یقین  لنگ خواهد شد یعنی ما  بیخود خود را به زحمت انداخته و در صحنه مبارزه الکی داریم  تحمل مشقت میکنیم.

برادرتان -  محمد آرمیان
   
  




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر