۱۳۹۵ مهر ۹, جمعه

مقایسه ای بین سرداران بلوچستان غربی و شرقی

بنام الله مقتدر
مقایسه ای بین سرداران بلوچستان غربی و بلوچستان شرقی
        تا قبل از جنگ جهانی دوم نظامی سیاسی و حکومتی اکثر مناطق جهان و بخصوص خاورمیانه بصورت ملوک الطوایفی بود. سرداارانی بر طوایف خود بر طبق روایات ملی و فرهنکی خود حکومت میکردند. این کشورهای کوچک فعلی که می بینیم  بعد از جنگ جهانی دوم به شکل این حکومت های مدرن امروزی در آمدند  و سیستم  ملوک الطوایفی در آنها  برچیده شد.
        اما از بد حادثه یا از بی تدبیری و بی وجدانی سران بلوچ،  بلوچستان موفق به حفظ استقلال خود نشد و نظام ملوک الطوایفی همچنان پا بر جا ماند و هر قبیله و طایفه ای  تحت حکمرانی سرداران خود باقی ماند.  با رفتار همین سرداران خود کامه   نه تنها که هیچ پیشرفت و تحولی در این نیم قرن اخیر در بلوچستان  صورت نگرفت بلکه  پس رفت  و محرومیت شدیدی را تجربه کرد و این ستم ملی سرداران بلوچ بر کسی پوشیده  نیست.
        در کشور جدید التأسیس پاکستان که بلوچستان شرقی در آن قرار دارد با وجود اینکه نظام فدرالی بر قرار شد و ملیت های آن خودمختاری محلی داشتند ولی ملت بلوچ بهره ای از این خودمختاری نصیب شان نشد چون این خودمختاری را سرداران و نوابان بلوچ  در اختیار خود گرفتند و هرکدام در قبیله خود تبدیل بیک پادشاه و فرعون شدند که با رفتار خود روی آن فرعون معروف  تاریخ را سفید کردند.  هر سردار و نوابی مردم قبیله خود را،  زمین های این مردم  را، حیوانات، چرندگان و پرنداگان آن محدوده  را ملک شخصی خود می پنداشتند و مردم جز به دستور و اجازه سردار از طرف خود به هیچ  کار مفیدی نمی توانستند دست بزنند. سرداران و نوچه های شان در پارلمان و کابینه حضور فعال داشتند و آن را هم ملک شخصی خود میدانستند   و امکاناتی را که از مرکز میرسید بین خود تقسیم میکردند و یکهزارم آن هم در برنامه های عام المنفعه نصیب مردم نمی شد. این سرداران  نه خودشان در مناطق خود مدرسه  و بیمارستان و جاده  و تسهیلات دیگر می ساختند  و نه به دولت مرکزی اجازه چنین کاری میدادند. اینها تعدادی اوباش شلاق بدست تربیت کرده بودند که هر چند گاهی مردم را برای ادای تعظیم و سجده خدمت نواب یا سردار بیاورند تا این پادشاهان بی تاج و تخت مردم را در حال سجده کردن خود به بینند و از حقارت و ذلت شان  لذت ببرند.  اینها عامل اصلی عقب ماندگی و ذلت بلوچ در بلوچستان شرقی بودند و هستند. در باره اینها حرف فراوان است در آینده صحبت خواهیم کرد.
        اگر بخواهیم بین سرداران بلوچستان غربی با سرداران بلوچستان شرقی مقایسه ای بکنیم نتیجه ای که بدست می آید اینست که سرداران بلوچستان غربی نسبت به سرداران بلوچستان شرقی موجوداتی در حد فرشته  خواهند بود.  هرچند سرداران بلوچستان غربی بخاطر شرایط  خاصی که بر آنها مستولی بوده  نتوانسته اند خدمات  برجسته  و چشم گیری برای مردم خود انجام دهند ولی هرگز بخود اجازه نداده اند که خیانت و جنایت هائی این چنین      ضد انسانی در حق مردم خود انجام دهند. جرم شان فقط اینست که نتوانسته اند به مردم شان خدمت کنند و اگر بی انصافی نکنیم خواهیم گفت که  این بخاطر شرایط سختی بوده است که در آن قرار داشته اند.  ما وقتی که اعتراضی نسبت به سرداران انجام میدهیم در حقیقت اعتراض مان متوجه سرداران ظالم و فرعون صفت بلوچستان شرقی است و نه سرداران بلوچستان غربی. ما می بینیم که  نسل جدید سرداران بلوچستان غربی در میان مردم قرار دارند و هیچ اظهار برتری و تکبری از خود نشان نمی دهند و بهمین خاطر از احترام بالائی برخوردارند و جزو مردم هستند.  لذا مردم در بلوچستان غربی نسبت به سردار زادگان خود باید نظری مثبت داشته باشند و خدا را شکر کنند که در یکی از قبایل بلوچستان شرقی به دنیا نیامده اند.
با احترام بهمه دوستداران عدالت،
محمد آرمیان
دبیر کل: نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ: 10/مهرماه/ 1395 شمسی

مطابق با: 1/ اکتوبر/ 2016 میلادی  

۱۳۹۵ شهریور ۳۱, چهارشنبه

حزب و نهضت با هم چه فرقی دارند؟

بنام الله مقتدر
فرق نهضت  با حزب چیست؟
        سلام و درود خالص بر همه مخلصینی که برای ملت دربند و تحت ستم بلوچ دل می سوزانند و برای نجات آن کاری می کنند. هیچ شکی نیست که برای نجات یک ملت محکوم و در بند  نیاز به وحدت افراد آن ملت در امر مبارزه هست.  وقتی که گروه ها و احزاب متعددی  بنام مبارزه و آزادی یک ملت بوجود می آیند معلوم است که هرکدام  از این احزاب منافع خاصی برای خود در نظر دارند که با منافع یک ملت متفاوت است و هر کدام از این بازیگران حزبی با طرح شعارهای عوام فریبانه ای میخواهند عده ای را جذب خود کنند و به قدرت برسند و آنوقت تحت سر پرستی مستکبرین بزرگ جهانی به غارت ملت خود به پردازند. کارنامه همه این افراد حزب ساز در مشاهده ماست که  با حمایت گوسفندان اخر کار که بقدرت رسیده اند تبدیل به چه گرگ های خونخواری شده  آند و با خانواده های شان مدتی را به عیش و عشرت گزرانده اند و ملتی را بخاک سیاه نشانده و مستکبرین بزرگ بین المللی را بر سرنوشت آنها مسلط کرده اند. بطور مثال، هیتلر در آلمان، صدام در عراق، حافط اسد و فرزندش در سوریه، ذولفقار علی بوتو در پاکستان، مجیب الرحمن در بنگلا دیش و عبدالله صالح در یمن، حسنی مبارک در مصر و خیلی های دیگر که از طریق احزاب و فریبکاری به قدرت رسیده و چند ساالی را با خانواده های خود به عیش و عشرت گذرانده اند و آخر کار سرنوشت ملت های شان را بدست مستکبرین جهانی سپرده  و خود مرده و رفته اند.
         تجربه نشان داده است که احزاب متعددی که در یک ملت بوجود می آیند هرکدام برای رسیدن بقدرت با یکدیگر در گیر می شوند  و آن قدرت اجنبی که بر ملت شان مسلط است از اختلاف آنها حد اکثر استفاده را میکند و خیلی راحت در قدرت باقی می ماند و به ظلم و غارتگری خود ادامه میدهد.  این امر تجربه شده ای است که ملت ها و مدعیان امروزی مبارزه باید در نظر داشته باشند وگرنه  تا قیامت آش همان خواهد بود و کاسه همان،  و نجات از ظلم تا ابد ممکن نخواهد شد.
        اما یک نهضت زمانی به وجود می آید که  ظلم و ستم یک دشمن خارجی و یا داخلی بر ملتی تحمیل شود تا به ان حد که دیگر تحمل نشود و آحاد آن ملت تحت ستم،  سنگینی ظلم  را بر خود احساس کنند و بفکر چاره و نجات بیفتند. در یک نهضت هیچ کسی بفکر منفعت شخصی نیست بلکه هر فرد آن فداکارانه و فی سبیل الله برای نجات فرودستان و محرومین و مظلومین جامعه خود  بر می خیزد و همه چیز خود را در این راه  مایه میگذارد  حتی جان عزیزش  را، تا از ملت خود و ملت های تحت ستم دیگر رفع ستم کند.  کاری را که محمد صل الله علیه و سلم و یارانش در سرزمین عرب کردند یک نهضت بود. کاری را که گاندی در هند کرد یک نهضت مردمی بود . کاری را که عمر مختار در لیبی کرد یک نهضت بود. کاری را که  پاتریس لممبا در کنگو کرد یک نهضت بود.  اینها بانی یان نهضت های مردمی بودند و بدون زد و بند  با مستکبرین قدرت مند، ملت های خود را با فداکاری و گذشتن از تمام عیش و عشرت خانوادگی خود به حرکت در آوردند و از چنگال ظالمان و اشغال گران ستمگر  بدر آوردند و به  آزادی رساندند.  اینهائی که ملت های شان را از بند ستمگران خودی و بین المللی نجات داده اند رؤسای احزاب نبوده اند بلکه بانیان فداکار نهضت های مردمی بوده اند. رؤسای احزاب مختلف ملت بلوچ که امروز در لندن خود از یک زندگی پر عیش و عشرت برخورارند هیچ کدام درد ملت را ندارند چون با یک بازی سیاسی فرصت طلبانه  ملت خود را زیر بمباران قرار داده اند و خود  به نوکری و چاکری و دست و پا بوسی هند مشغولند که باز شاید از این طریق بقدرت برسند و بشکلی نوین سردار بشوند و همان ظلم ها و مصیبت های قبلی را بر سر ملت خود تکرار کنند و باز تا ابد  پا بر گُرده ملت بگذارند و شاهانه زندگی کنند  و عده ای دیگر هم دستمال بدست در اطراف صاحبان قدرت در انگلیس و اسرائیل و امریکا  می پلکند که بلکه اینها هم  روزی از این طریق بقدرت برسند و بر میزان عیش و عشرت خانوادگی خود بیفزایند و مانند حامد کرزی خائن  ارتش های سرکوبگر و غارتگر دشمنان انسانیت را بر سر زمین و ملت  خود مسلط نمایند.
        این مطلبی است که بدون ملاحظه  کاری و خود سانسوری بیان شد تا افراد تحت ستم ملت بلوچ از این حقایق تجربه شده آگاه شوند و اگر حقیقتا طالب نجات از محکومیت و رسیدن به عدالت و خود سروری هستند  این موارد  را مدّ نظر داشته باشند.
        پس فرق است بین یک حزب و یک نهضت. اگر وجدان مان زنده و بیدار باشد این فرق را حتما خواهیم دید و راهی را بر می گزنیم که آخرش به رضای الهی منتهی شود. این دنیا با تمام خوشی ها و غم هایش به پایان خواهد رسید و هرکسی نتیجۀ عملکرد این دنیایش را در آن دنیا خواهد دید. یا برای همیشه به بهشت پر نعمت خواهد رفت و یا به جهنم پر زحمت. و ما علینا الا البلاغ.
احتراماتم را بپذیرید،
محمد آرمیان
دبیر کل: نهضت عدالت بلوچستان ایران
بتاریخ:  بکم / مهر ماه/ 1395 شمسی

مطابق با: 22/ سپتامبر/ 2016  میلادی   

۱۳۹۵ شهریور ۲۰, شنبه

تبریک عید قربان

بنام الله مقتدر
تبریک عید قربان:
        عید قربان دومین عید برزگ اسلامی را بهمه مسلمانان جهان، بهمه مسلمین ساکن ایران و بهمه ساکنین بلوچستان تحت ستم، و بهمه عدالتخواهان مبارز که برای بر قراری عدل و انصاف در سطح جهان جان شان را قربان میکنند پیشا پیش  تبریک عرض کرده  و تلاش انسانی شان را برای  برچیدن ظلم از سطح جهان ستایش کرده  و قدرانی می نمائیم  و پیروزی عدالت خواهان  را بر مستکبرین ضد بشر جهان از بارگاه الله مقتدر خواستاریم.  به امید رسیدن به دنیائی پر از عدل و انصاف و محبت و انسانیت  مبارزه عدالت خواهانه خود را در نهضت عدالت بلوچستان و جیش العدل ادامه میدهیم.  از همه استدعای دعای خیر داریم.
همراه با خالص ترین تمنیات قلبی و احترامات فائقه،
محمد آرمیان
دبیر کل: نهضت عدالت بلوچستان ایران
بتاریخ:  21/ شهریور ماه/ 1395 شمسی
مطابق: 11/ سپتامبر/ 2016  میلادی



۱۳۹۵ شهریور ۱۹, جمعه

یا حی یا قیوم برحمتک استغیث

بنام الله مقتدر
یَا حَیُّ یَا قَیُّوم
        یَا حَیُّ  یَا قَیُّوم  یعنی ای خالق همیشه زنده و پاینده.  (یا حَیُّ یَا قَیُّوم بِرَحمَتِکَ أَستَغِیثُ)  یعنی:   ای خداوند همیشه زنده و پاینده طلبگار رحمت های تو هستم. این دعای بسیار مؤثر و مددگاری است که اگر آن را در شبانه روز صد بار کمتر یا بیشتر بخوانیم  خیلی از مشکلاتی را که سبب اضطراب و پریشانی ما شده است بر طرف خواهد کرد و خیلی از بلایا و حوادثی که بسمت ما در حرکت هستند منحرف خواهند شد. چه خوب است که از این سپر سبک  و آسان برای دفع مشکلات و حفاظت از بلایا و حوادث استفاده کنیم. (تجربه شده است)
محمد آرمیان
دبیرکل : نهضت عدالت بلوچستان ایران
بتاریخ: 19/6/ 1395 شمسی

مطابق: 9/9/ 2016  میلادی

۱۳۹۵ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

از سوره مبارکه "والعصر" استفاده کنیم

بنام الله مقتدر
بسم الله الرحمن ا الرحیم
        وَالعَصرِ اِنَّ الاِنسَانَ لَفِی خُسرِ. اِلَا اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحَاتِ وَ تَوَاصَوا بِالحَقِّ وَ تَوَاصَوا بِالصَّبرِ.  (قران کریم)  صدق الله العظیم.

  ترجمه:
        قسم به روزگار (دهر) که بنی نوع انسان در خسارت ( در خطر) است، باستثناء آنهائی که  ایمان اورده اند و عمل نیکو انجام میدهند و سفارش  به  رعایت  حق (عدالت) میکنند و در برابر مشکلاتی که در  این راه  پیش می آید صبر و استقامت کرده و آن را بدیگران هم  توصیه می نمایند. (قرآن کریم)   خداوند  صاحب عظمت راست میگوید.
       بهره گیری:   اگر انسان  فقط  بر همین یک  سوره کوچک  از کلام الهی  عمل میکرد  اینهمه جنگ و تنش و جرم و جنایت که امروز در دنیا  مشاهده میکنیم به وجود نمی آمد و این کره زمین زیستگاه بهشت گونه ای برای تمام انسان ها میشد.  این سوره مبارکه بیانگر این حقیقت مهم است که همه  قوانین ساخته بشر برای بشر مضر و مهلک هستند و تنها گردن نهادن به قوانین سعادت بخش الهی انسان را به سعادت و آسایش حقیقی و امنیت مطمئن  میرسانند.
        تا زمانی که انسان  بر اساس احکام الهی عمل  و زندگی نمی کند  این  جنایت های ضد بشری نه تنها که تمام نخواهد شد بلکه  روز بروز بر میزان آن افزوده  خواهد گشت.  بیائید فرامین الهی را مطالعه و ملاحظه کنیم و با آن آشنا گردیم  و راه  خوشبخت زیستن را یاد بگیریم.
         همه  جنگ های موجود در جهان بخاطر فزون طلبی مستکبرین  بوجود آمده   است.  بیائید دست از خودخواهی و فزون طلبی برداریم و عدالت خواه شویم و به احکام الهی که  در قرآن کریم  امده  است  گردن نهیم تا هم در دنیا و هم در آخرت سعادتمند زندگی کنیم.  و ما علینا الا البلاغ.
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان ایران
بتاریخ: 16/ شهریور ماه / 1395 شمسی

مطابق با: 6/ سپتامبر/  2016 میلادی

۱۳۹۵ شهریور ۱۳, شنبه

فرق است بین گروه مبارز و گروه سیاست باز به دلایل ذیل:

بنام الله مقتدر
گروه مبارز داریم و گروه سیاست باز در رابطه با:
ملت های دربند و فعالیت برای رهائی آنها.
          ملت های جهان سوم چه با حکومت و چه بدون حکومت در بند هستند و تحت ستم حکمرانان خود زندگی بی سر و سامان و پر رنجی بسر میکنند. در چنین جاهائی غالبا دو گروه مدعی  دلسوزی برای نجات ملت تحت ستم خود هستند. یک گروه برای نجات مبارزه میکند و متحمل رنج و مشقت فراوان میشود و این مهم را با فداکاری و استقامت در مقابل انواع و اقسام توطئه ها و تهدید ها و تطمیع ها به پیش می برد و گروهی دیگر که مدعی نجات مردم خویشند  فقط سیاست بازی میکنند تا تعدادی نا آگاه  یا  فرصت طلب  را فریفته و با دادن طمع هائی  در گرد خود جمع می نمایند  و با استفاده از آنها  با ترفند ها و فریبکاری های گوناگونی  به بازی سیاسی خود ادامه میدهند  تا روزی روزگاری بقدرت برسند و فرصت غارتگری را از دست عده ای غارتگرقبلی بربایند و خود در جای آنان نشسته و به غارتگری به پردازند. این گروه برای رسیدن به اهداف ضد مردمی و نا مشروع خود احزابی درست میکنند و آهسته آهسته از پله کان آن بالا میروند تا بقدرت برسند و آنوقت به دیکتاتوری، سرکوب و غارتگری می پردازند و همه ثروت های یک ملت را خود به جیب می زنند مثلا  نظیر حزب بعث عراق با دیکتاتوری صدام حسین، نظیر حزب بعث سوریه با دیکتاتوری حافظ اسد و پسرش بشار اسد، نظیر حزب مردم پاکستان به رهبری و قیادت ذولفقار علی بوتو و خانواده اش و حزب جمهوری اسلامی ایران به قیادت  رهبر انقلاب، حزب کمونیست ازبکستان به قیادت اسلام کریموف و غیره  که از طریق سیاست بازی بقدرت رسیده اند و پس از رسیدن به قدرت  بیشترین سرکوب ها و بزرگترین جنایت ها را در حق مردم  شان کرده اند که این حقایق دیگر بر کسی پوشیده نیست. این گروه از بازیگران  سیاسی وقتی که بقدرت میرسند قدرت در خانواده شان موروثی میشود و تا توسط مردم  تحت ستم کشته و نابود نشده اند دست از ظلم و ستم  بر نمی دارند و به دیکتاتوری و غارتگری  خود ادامه میدهند.
گروهی دیگر، گروه مبارز است که دقیقا بر عکس گروه سیاست باز زندگی  میکند بدین معنا که گروه سیاست باز از همان آغاز فعالیت خود در رفاه و عیش و عشرت و امنیت و بر خوردار از کمک های ضد مردمی زندگی میکند و از سر تفریح و رفع بیکاری  سیاست بازی میکند و از این راه شهرتی بهم میزند  و با بهره گیری از لذت این شهرت سر مست و شنگول زندگی میکند تا روزی که بقدرت برسد و تبدیل به یک دیکتاتور شود و بساط عیش و عشرت خود را بیش از پیش افزایش دهد و صاحب دم و دستگاه با شکوهی گردد و نوکران و چاکران و دستبوسانی در اطرافش باشند که او را ستایش و عبادت کنند همان چیزی که در مشاهده مان هست.  ولی گروه مبارز از همان آغاز با بی عدالتی های جامعه خود بطور جدی به مبارزه می پردازد  و خطرهای ناشی از آن را عاشقانه و با طیب خاطر  بجان میخرد و در همین راه  پر مشقت و تحمل نارسائی ها وسختی های گوناگون غالبا شهید میشود و یاران دیگر او این بار سنگین مسئولیت و تعهد اخلاقی و انسانی را تا رسیدن به نجات کامل ملت تحت ستم  و رسیدن به هدف نهائی  به پیش میبرند همان چیزی که در مشاهده هست. پس فرق است بین یک نهضت مردمی  و عدالت خواهانه  و یک حزب ضد مردمی و جاه طلبانه. مثال پائین وضعیت و حقیقت این دو گروه را  بیشتر مشخص میکند:
           هم گروه مبارز و هم گروه سیاست باز هر دو  مدعی رسیدن به ساحل نجات و خدمت به  مردم هستند.
           اما مثال گروه سیاست باز مانند آن عده ای است  که در دریا  سوار بر یک کشتی با تمام امکانات رفاهی و بر خورداری از تمام  وسایل عیش و عشرت و بدور از خطر بنا بر ادعای خود  بسوی ساحل نجات در حرکت هستند  و شعار شان نجات مردم از ظلم و بهروزی آنان است. آیا این گروه  در شعار خود صادق هستند یا  گروه  دیگر که گروه مبارز است.
           مثال گروه مبارز مانند آن کسانی است  که بر روی امواج متلاطم  و سهمگین دریا  در محاصره  انواع  و اقسام  کوسه ماهی ها و مار ماهی های بد اندیش  دست و پا میزنند و این راه دشوار توان شکن  را با مقاومت خارق العاده خود تا رسید به ساحل نجات  بطور خستگی نا پذیر ادامه میدهند؟  حالا به نظر شما کدام یک از اینها در ادعای خود صادق است  و کدام یک از این دو گروه وقتی که  به ساحل نجات می رسند  در حق مردم تحت ستم خود به عدالت رفتار خواهند کرد؟   اینهائی که برای نجات مردم خود این همه سختی و مشقت تحمل کرده اند و درد مردم را میدانند و همیشه  در شرایط  آنها زندگی کرده اند و یا آن گروهی که در تمام عمر در تفریح و عیش و عشرت زندگی کرده و از زندگی مردم در رنج  خود بطور کلی فاصله داشته اند؟ به نظر شما  خداوند بر کدام یک از این دو گروه نظر دارد و نمره رضایت خود را به کدام یک از این دو گروه میدهد؟
           سیاست بازان در طول تمام تاریخ بشریت،  دشمنان آشکار بشریت بوده اند و تا زمانیکه ملت های محکوم و در بند به اگاهی کامل نرسند بی خبر از شگردهای فریبکارانه  در دام فریب سیاست بازان خواهند افتاد و این دور تسلسل جرم و جنایت در حق بشریت ادامه خواهد یافت. آیا اینطور نیست؟   لطفا نظرتان را در رابطه با مطالب این پست بنویسید.
همراه با خالص ترین احترامات برای تمام عدالت خواهان جهان،
محمد آرمیان
دبیر کل : نهضت عدالت بلوچستان ایران
بتاریخ: 13/ شهربور ماه/ 1395 شمسی

مطابق با: 3/ سپتامبر/ 2016  میلادی