۱۳۹۳ مهر ۲۸, دوشنبه

موضوع: سلفیت در بلوچستان - 5






بنام الله مقتدر


موضوع: سلفیت در بلوچستان -5

بقلم: محمد آرمیان

 با عرض سلام و تقدیم مراتب ادب و احترام بهمه دوستان،
        موضوع سلفیت توسط یکی از دوستان در فیسبوک مطرح شده بود که گویا شبهاتی در آن مشاهده کرده بود و مایل بود که این موضوع مورد بر رسی قرار گیرد.  بنده هم بخاطر ارتباط زیاد با افراد این فرقه متوجه خیلی از شبهات شده بودم که فرصت پرداختن به آن پیش نیامده بود و حالا که مطرح شده است به آن می پردازیم تا نفع و ضرر آن را در جامعه خود ارزیابی نمائیم. این مسئله ای اجتماعی در جامعه احناف است لذا بکل جامعه مربوط میشود  و لذا قصد مخالفت و یا دشمنی با هیچ شخص و یا اشخاص خاصی نیست و آنچه که مدّ نظر است فقط خیرخواهی برای این جامعه از همه سو در محاصره دشمنان و بدخواهان دین و سر زمین است و کوششی است برای پیشگیری از مضّرات احتمالی آن  و سدّ باب فتنه ها در این زمان پر فتنه.
        ملتهای زنده و هوشیار دنیا هر مسئله اجتماعی جدیدی را که در جامعه شان پدیدار میشود نسبت به آن بی تفاوت نمی مانند بلکه آنرا به دقت مورد بر رسی قرار میدهند  اگر مضر و مخرب و مشکل ساز باشد جلوی آنرا میگیرند و اگر مفید باشد آنرا حمایت و تقویت میکنند.
        مبلغین این گروه برای اینکه بشکل یک فرقه و یا مذهب جدید مطرح شوند سعی دارند در انجام اعمال عبادی  طوری عمل کنند که حتی الامکان  فرق ظاهری نمایانی با مذاهب چهار گانه اسلام داشته باشند تا موجودیت شان بعنوان یک  فرقه یا مذهب جدید احساس و ظاهر  شود و لذا نواقصی در دین به وجود آورده اند. همین نقص ها و فرق های تخریبی که به وجود آورده اند و یا میآورند تنها ضامن موجودیت آنها به عنوان یک فرقه یا مذهب جدید خواهد بود. نواقص و اختلافاتی که اینها با استفاده از احادیث جعلی و به حساب پیروی از سلف صالح  بوجود آورده اند عبارتند:
 1-  حذف نیت از نماز و اعمال دیگر. میگویند : در نماز نیت لازم نیست و برای آغاز نماز میگویند که فقط  رو به قبله ایستاد و دستها را نه تا بنا گوش بلکه تا حد شانه ها بالا برد و الله اکبر گفت و سپس نه روی سینه بلکه زیر گلو بست. حال آنکه دارومدار و ارزش اعمال همه اش با نیت انسان وابسته است . این نیت است که نوعیت عمل را مشخص میکند و به آن معنا و کیفیت می بخشد . یک عمل بدون نیت یعنی یک عمل هیچ و پوچ و بی هدف  انما الاعمال بالنیات  یعنی در هر عملی نیت لازم است و باید خالصتا برای رضای الهی باشد و مانند شهادتین باید با زبان  اقرار شود تا آن عمل مورد قبول و رضای الهی واقع شود. اینها با حذف کردن نیت عبادات  پیروان خود را بی ارزش میکنند. پیغمبر اکرم صل الله علیه و سلم فرموده است انما الاعمال بالنیات. اینها که  خود را اهل حدیث معرفی میکنند چرا این حدیث خیلی مهم و صحیح  آنحضرت (ص) را  از مهمترین عبادت حذف میکنند و بنام تحقیق به دنبال احادیث جعلی و اختلاف برانگیز در کتب متفرقه سرگردانند!؟  این یک عمل تخریبی و مضر در دین است و نه تعمیری یا اصلاحی پس محکوم است. نیت برای انجام هر عملی ضروری است و حذف آن یک عمل خلاف سنت است.
 2- دعای جمعی بهمراه امام را بعد از نمازهای فرض و جمعه و عیدین و غیره بدعت اعلام کرده و پیروان خود را از انجام آن منع کرده اند حال آنکه میدانیم هر عبادتی که بطور اجتماعی  انجام شود خیر و برکت بیشتری دارد تا انفرادی.  چون در حدیث است که  ید الله مع الجماعه. کمک خدا همراه جماعت است ولی اینها این عبادت بزرگ و بسیار موثر را با آوردن احادیث جعلی بدعت خوانده و پیروان خود را از برکات آن محروم کرده اند.  این هم ایجاد یک نقص بزرگ و تخریبی در دین است که بنام تحقیق انجام داده اند. تحقیق های عجیبی میکنند همه اش در اختلاف با احناف و فقه امام اعظم ابو حنیفه رحمة الله علیه!
 3- سنت ها و نوافل بعد از نمازهای فرض را ممنوع و بدعت اعلام نموده و آن را بطور کلی حذف و ترک کرده اند.  این هم ایجاد نقص و تخریبی دیگر در دین است. پس همه تحقیق های اینها  برای ایجاد نقص در دین  است و نه برای رفع  نقص.
 4 - نمازهای تراویح را از بیست رکعت به هشت رکعت تقلیل داده اند این هم ایجاد نقص و تقلیل عبادت و نوعی تخریب در دین است هر چند که امر خیلی مهم نیست. آنهائیکه این نماز نفلی را هشت رکعت میخوانند باندازه هشت رکعت ثواب میبرند و آنهائیکه بیست رکعت میخوانند به اندازه بیست رکعت اجر میگیرند. حالا کدامیک بهتر است ؟ آیا این امر نیازی به جرّو بحث دارد؟

 5-  سر لخت نماز خواندن را بر پوشیدن سر افضل تر میدانند و بهمین دلیل اکثر اینها سر لخت نماز میخوانند و سعی در ترویج این نقیصه  دارند. آیا نبی اکرم صل الله علیه وسلم، خلقای راشدین  و اصحاب کرام که سلف صالح هستند سر لخت نماز می خوانده اند!؟
 6-  پاها را در نماز باندازه نیم متر از هم باز میگذارند حتی وقتی که بطور انفرادی نماز میخوانند و این عملی است بسیار غیر طبیعی و نا موزون چون وقتیکه میخواهند به سجده بروند مجبور میشوند پاها را جمع کنند وگرنه می افتند ولی باز هم اصرار دارند همین کار غیر طبیعی را بعنوان یک سنت انجام دهند و خیلی از اینها  دست ها را زیر گلو می بندند هدف اینست که هر طور شده یک فرقی با احناف ایجاد کنند تا بتوانند در این جامعه توحیدی  یکنواخت  بشکل یک فرقه یا مذهب جدید ظاهر و نمایان شوند و پیروانی از خود داشته باشند که کار و مشغله  شان فقط  جرّ و بحث و ایجاد بغض و کینه و گسترش  نفرت در جامعه مسلمین باشد.  و تمام عمرشان بجای عبادت الهی در بر رسی و زیر و رو کردن کتب اختلافی بگذرد و فرصتی برای  فراگیری قران کریم و تلاوت آن  و امر به معروف  و نهی از منکر و عبادات دیگر نداشته باشند. آیا چنین بوده است زندگی سلف صالح!؟ کار سلف صالح دعوت و تبلیغ در میان انسانهای غیر مسلمان بوده  تا آنها را با کلمه  لا اله الا الله محمد الرسول الله آشنا و وارد اسلام کنند و این آقایان پنهان شده در زیر بهانه سلف صالح مشغول ایجاد تفرقه در میان سواد اعظم مسلمین و اهل کلمه هستند. در اینجا این سئوال پیش  میآید: آیا کاری که اینها میکنند جزء نیازهای ملت مسلمان جامعه  بلوچ است و یا اینکه کوششی آشکار  برای ایجاد یک تفرقه جدید  و شکاف مذهبی در وحدت این ملت غرق شده در اختلافات گوناگون دیگر است؟ من دارم سلفیت در بلوچستان را بر رسی میکنم و اصلا نمیدانم سلفی ها در جاهای دیگر دنیا مشغول انجام چه کاری هستند. و خدا بهتر میداند که برای جامعه شان مفید هستند یا مضّر؟ ولی آنچه که مسلم است سلفی های ما برای جامعه ما خیلی مضّر هستند چون بطور آشکار مشغول ایجاد تفرقه و ترویج  نفرت در بین مسلمین این منطقه هستند و هدایت در دست خداست. خدایا هدایت شان کن اینها برادارن ما هستند که فریب اغیار را خورده و از جمع جدا گشته تا با صرف وقت در ورق زدن کتب اختلافی همه عمر سرگردان باشند و تا دم مرگ وقتی برای عبادت نداشته باشند.



7- در حدیث آمده است که پاچه شلوار نباید پائین تر از کشاله پا باشد که علامت تکبر است بلکه کمی بالاتر از کشاله باشد که سنت است. حالا اکثر اینها پاچه شلوار را نیم متر از کشاله پا بالاتر میزنند تا بگویند که طبق تحقیق انجام شده مثل سلف صالح شده اند  در حالیکه دل شان نسبت به بقیه مسلمین پر از چرک و بغض و نفرت است چون آحناف  را در دل  بر باطل و خود را با همین افراط ها و تفریط ها بر حق میدانند. فرقه ای با اینهمه افراط و تفریط و با اینهمه  بغض و نفرت و کینه چگونه میتواند یک فرقه اسلامی باشد و آنهم برحق!؟ و ما هم چقدر باید ساده لوح باشیم که  باور کنیم زیر این کاسه زیبا  نیم کاسه ای زشت جا خوش نکرده است؟
8- اینها هم مانند بریلوی ها در صدد درست کردن مساجد مخصوص بخود هستند و ادای نماز در مساجد عمومی مسلمین را درست نمیدانند ولی چون در شرایط فعلی مساجد خود را در همه جا ندارند  با اکراه در مساجد مسلمین نماز میخوانند. آیا اسلام سلف صالح چنین بوده است یا اینکه این فتنه ای است که میخواهد بتدریج  تبدیل به یک فرقه شود و مانند بریلوی ها با درست کردن مساجد ضرار  در مقابل  سواد 
اعظم مسلمین قرار گیرد و بطور آشکار را دشمن مسلمین گردد.

9-   به هر حال این فرقه ای است بریده از جمع مسلمین که عده ای را با فریب بنام تحقیق و پیروی از سلف صالح از برکت عبادات بسیار مهمی محروم میکنند و فقط بکار ایجا تفرقه و اختلاف و تنفر با بقیه مسلمین مشغول مینمایند پس  نه تنها که سرگرمی اینها حامل هیچ فایده ای هم از نظر دنیوی و هم از نظر اخروی  برای جامعه اسلامی ما در بلوچستان نیست بلکه در آینده بسیار مضر و مشکل ساز هم خواهد بود و دشمنان اسلام از این تفرقه سوء استفاده خواهند کرد  و عقلاء گفته اند که  جلو ضرر از هر جا که گرفته شود فایده است.
 10- اینها میگویند که قران و سنت بوسیله عموم مردم قابل فهم نیست و باید توسط متخصصین دین و با فهم سلف صالح انجام گیرد. بسیار خوب حرفی است منطقی. حالا این سئوال پیش میآید که شما به سلف صالح نزدیکتر هستید یا ائمه مذاهب اربعه و پیروان متخصص آنها در تواتر این هزار سال گذشته  که همین علمای ما هستند و شما در حال حاضر بیشترین اعتراض تان متوجه  آنهاست؟ شما که همین پانزده بیست سال است که سر وکله تان پیدا شده است و شروع به ایراد و انتقاد از علمای همین مذاهب اربعه که متخصصین دین هستند کرده اید و هیچ کار مثبت دیگری در کردار شما هنوز دیده نشده است  ولی در طول این هزاره گذشته این هزاران مساجد پر از نماز گزار و هزاران مدارس دینی در سطح جهان  که هزاران عالم و حافظ قران از آنها فارغ التحصیل شده و وقت شان در ترویج و تدریس دین میگذرد کارنامه همین علمائی است که امروز یهود از خدمات آنها به شدت عصبانی و در رنج است و بهمین دلیل تخریب شخصیت  آنان را نشانه گرفته است تا اعتماد مسلمین را نسبت به این رهبران خود تضعیف نموده  تا در وحدت آنها ایجاد شکاف  و تزلزل نماید و آنان را توسط همین فرقه هائی که بوجود آورده است دست به گریبان یکدیگر نماید تا همیشه مشغول خود باشند و فرصت مقابله و رویاروئی با یهود را که دشمن بنیادین اسلام و مسلمین است هرگز پیدا نکنند و شما باصطلاح سلفی ها هم در بلوچستان مشغول همین کار هستید. آیا گاهی فکر کرده اید که دانسته یا ندانسته ممکن است  کار گزار و ستون پنجم یهود و مشغول ایجاد شکاف در میان این جامعه توحیدی اسلامی باشید؟ سلف صالح را چرا بهانه برای انجام  چنین تفرقه و جرم بزرگی کرده اید؟  چرا از تقدس آنها سوء استفاده میکنید و عده ای نا آگاه از دین را فریب میدهید که از جمع به برند و به گروهی اختلافگر به پیوندند که در خدمت پیشبرد برنامه های یهود در منطقه است؟ آیا شما سلف صالح را دیده اید که خود را منسوب به آنها می کنید؟ اینهائی که این کتابهای اختلافی را در این دور و زمان  می نویسند و ترجمه میکنند و بین امت مسلمه پخش می نمایند  آیا سلف صالح را دیده اند که این دشمنی بزرگ با اسلام را بنام آنها انجام میدهند؟  مبلّغین این فرقه کمی فکر کنند و آخرت شان را بخاطر بهزیستی خود در این دنیای کوتاه مدت و بی ارزش و از دست رفتنی نفروشند و این امت یکپارچه اسلامی را گرفتار تفرقه ای جدید نکنند و از آتش جهنم بترسند.
11- اینها میگویند که بیائید کتابهائی را که متخصصین دین نوشته اند با هم بخوانیم اگر ما بر حق نبودیم حرفهای ما را به دیوار بکوبید. معنی این حرف اینست که ما بهر حال بر حق هستیم و این ملیونها نفری که در این هزار سال گذشته  بر مذاهب اربعه بوده مرده و رفته اند بر باطل بوده و جهنمی هستند و این هزاران عالم بزرگی که گذشته و رفته اند و اینهائی که الآن موجود هستند  سلف صالح را نفهمیده اند و ما چهل و نه نفر همین اخیرا موفق به فهم سلف صالح شده ایم و مردم را از تقلید مذاهب چهار گانه میخواهیم برهانیم  و با تحقیق بر اساس  فهم سلف صالح راهنمائی کنیم و از جهنم نجات شان دهیم. بیانیه برادر گرامی عمران قاسم زئی را در ذیل باری دیگر مرور میکنیم تا متوجه دیدگاه های این فرقه بشویم:
" آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده و عده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست. حال آنکه سلفیت بنیانگذاران مذاهب  را سلفی میداند و سخنان خود شان را مستند به سخنان امامان چهارگانه میدانند حال آنکه در تعریف سلفیت سه قرن اول اسلام شامل هستند پس نمی شود سلفیت را پدیده ای جدید دانست و عده ای دیگر گمان میکنند که سلفیت به فرار از مذاهب چهار گانه دعوت میکند این دو قول نادرست نسبت به اینان می باشد بلکه اینان میگویند قرآن و سنت به فهم سلف صالح امت. هیچ کس به تنهائی توان استخراج احکام از قران و سنت را ندارد مگر آنکه همراه با فهم سلف صالح باشد. بین ما و شما آقای آرمیان کتابها هستند بیا با هم آثار علماء را بر رسی میکنیم به بینیم کدامیک بر حق است!  با هم به سخنان متخصصان دینی پناه می بریم. اگر بدون پشتوانه علمی ما سخن گفتیم شما سخنان ما را به دیوار بگوبید."
12- ایشان در آغاز این بیانیه  میفرمایند که:  " آنچه که باعث این جبهه گیری نا صحیح علیه سلفیت میشود آنست که عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند در حالیکه در عقیده علاوه بر ماتریدی و اشعری بودن صوفی هم هستند. همین پنهان شدن شان در پشت نام مذهب حنفی عامه مردم را فریب داده و عده ای به اشتباه گمان میکنند که سلفیت رسالتش مبارزه با مذاهب فقهی هست.  عده ای در پشت مذهب فقهی حنفی پنهان شده اند و با پنهان شدن در پشت این مذهب  مردم را فریب داده اند. مخاطب این سخن علمای احناف هستند که با پنهان شدن در پشت این مذهب در طول این هزار سال گذشته توانسته اند علاوه بر گذشتگان  یک ملیارد و دویست ملیون مسلمان فعلی را فریب داده و در گمراهی و بر باطل نگهدارند. اینها (احناف) در عقیده هم با سلف صالح فرق دارند چون علاوه بر ماتریدی و اشعری صوفی هم هستند. از این حرف چنین استباط میشود که  این حضرات برنامه دارند که این بیش از یک ملیارد مسلمان گمراه برعقیده حنفی  را سلفی کنند. آیا این شدنی است!؟ یا اینکه میخواهند بهمین بهانه یک فرقه بوجود آورند که کارش فقط درست کردن فضائی از جرّو بحث مستمر و مخالفت با علمای این امت و ایجاد شکاف در وحدت مسلمین است. احناف میگویند که ما مسلمان هستیم به این دلیل که گفته ایم و میگوئیم که : اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انّ محمد الرسول الله. و پس از آن به چهار رکن اساسی اسلام که عبارتند از: 1- پنج وقت نماز سر وقت در شبانه روز. 2-  سی روز،  روزه ماه مبارک رمضان. 3-  ادای دو نیم در صد  زکات مال در صورت رسیدن به نصاب. 4-  ادای حج در صورت توانائی یک بار در عمر، و انجام عبادات فرعی دیگر.  آیا سلف صالح بر عقیده ای غیر از این بوده اند!؟ اگر نبوده اند وجود شما دیگر چه ضرورتی دارد و شما جدیدا قصد پختن چه آشی برای این امت دارید؟

13-  اما در مورد کلمه صوفی که شما خیلی به آن حساسیت دارید. صوفی در عرف به کسانی میگویند که با پرداختن  بسیار به اذکار مسنون و اسماء پاک الهی باطن خود را صاف و پاکیزه از چرک های مادی میکنند و صفا می بخشند  و اینهائی که در بلوچستان به صوفی معروفند در واقع ذاکرین الی  الله هستند و طبق فرموده قرآن در صبحگاهان و شبانگاهان الله را به کثرت ذکر میکنند  و بهشت هشت درب دارد که یک درب آن  فقط مخصوص ذاکرین است و  شما چرا این ذاکرین شرعی  را با آن گمراهانی که خود را صوفی می نامند ولی صوفی نیستند و بجای ذکرالهی  با دف  و دهل و ساز وسرنا  رقص و پایکوبی کرده و مثل دیوانه ها جست و خیز میکنند و چهار دست وپا راه میروند و بر پاهای پیران خود سجده میکنند قاطی هم کرده و با یک چوب میزنید. چرا مانع ذکر الهی میشوید؟ خیلی خوب چون شما را نسبت به کلمه صوفی خیلی حساس کرده اند  ما از این ببعد اینها را ذاکرین الی الله می نامیم و مانع ذکرشان نمی شویم. با این کار این مشکل حل میشود یا نه باز هم از صوفی ها نفرت دارید؟   

14- اینها میگویند:  این تقلید است که پیروان مذاهب اربعه را گمراه کرده است و با تحقیق باید آنها را از گمراهی نجات داد. و شعار محوری شان اینست که : خلق را تقلید شان بر باد داد = ای دوصد لعنت بر این تقلید باد. با استفاده از این شعر علامه اقبال لاهوری که تبدیل به شعار محوری اینها شده است دست به فریبکاری بزرگی زده اند و با همین شعر خیلی از افراد کم معلومات را گمراه میکنند. این شعر را اقبال در رابطه با این مذاهب اربعه نگفته بلکه دررابطه با  آن مسلمانانی گفته است که شیفته فرهنگ غرب و فرنگ شده اند و با ترک فرهنگ اصیل و اسلامی خود و ذوب شدن در فرهنگ و آداب و رسوم غربی هویت و هیبت و اقتدارو استقلال  خود را از دست داده و تبدیل به نوکران و حلقه به گوشان کفار شده اند و همین از خود بیگانگی  سبب تضعیف مسلمین شده است. و حالا این فریبکاران تقدس پیشه و پنهان شده در زیر بهانه  سلف صالح  این شعر اقبال  را برای پیروان مذاهب چهار گانه بکار می برند و میگویند که اینها تقلید از ائمه مذاهب چهار گانه میکنند و نه از رسول الله و سلف صالح.  همین تقلید است که سبب گمراهی این مسلمانان فعلی شده است و ما تازه به وسیله تحقیق میخواهیم  اینها را از گمراهی نجات داده و براه راست بیآوریم. کدام تحقیق برادران بریده از جمع!؟ شما اصلا کی هستید که اهل تحقیق شده اید؟ در میان این یک ملیارد و ششصد ملیون مسلمان در طول این هزار سال گذشته  پنجاه نفر هم اهل تحقیق پیدا نشد و حالا  شما چهل ونه نفر در طول این بیست سال گذشته و در این زمان وانفسای مادیات و عاشق زندگی مدرن اهل تحقیق برای مسلمین شده اید!؟ و برنامه دارید که یک ملیارد و ششصد ملیون مسلمان را تازه از سر نو مسلمان کنید!؟ پس  تکلیف اجدادتان که با کلمه لا اله الا الله محمد الرسول الله  مرده و رفته اند چه میشود و اگر گمراه بوده اند چگونه از جهنم بیرون میآورید؟ پیروان چهار مذهب اسلام شافعی، حنفی، حنبلی و مالکی در بیت الله شریف و در مسجد نبوی  پشت سر یک امام نماز میخوانند بعضی ها دست بسته و بعضی ها دست باز، بعضی ها با آمین بالجهر و بعضی ها با آمین بالسّر، بعضی ها دستها را کمی بالاتر و بعضی ها کمی پائین تر می بندند و هیچ اختلاف و بگو مگوئی با هم ندارند چون همه در مجموع بر مجموع سنت های رسول اکرم صل الله علیه و سلم عمل میکنند و با هم مکمل تمام سنت های آنحضرت (ٌص) هستند حالا شما چرا در پی دامن زدن این اندک اختلاف های فرعی و جزئی هستید و به بهانه پیروی از سلف صالح بین امت مسلمه تفرقه و اختلاف ایجاد کرده و به نام  تحقیق فرقه درست میکنید حال آنکه الله ذوالجلال در کلام الله مجید با صراحت امر فرموده است: واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا یعنی همه بر قرآن عمل کنید و تفرقه نکنید. بیاد داشته باشید که ایجاد تفرقه در میان امت مسلمه جرمش  از گناهان کبیره به مراتب بزرگ تر است چون امت مسلمه را بجان هم میاندازد.  برادران گرامی،  نکنید این کارغلط را و بترسید از عاقبت این کار. لعنت بر یهود که در طراحی فتنه ها چقدر مهارت دارد. مطمئن هستم همه آنهائی که فریب خورده و از جمع سواد اعظم مسلمین جدا شده و به این گروهک منحرف پیوسته اند دوباره به صراط مستقیم بر خواهند گشت و تنها همان مبلّغینی که از حقوق و مزایای بسیار بالائی که  برای انجام اینکار دریافت میکنند بخاطر همین مزایا ممکن است در هر حال در این فتنه باقی بمانند و این دسته بدانند که دارند با اسلام بازی میکنند و غذائی که با این پول میخورند مانند لقمه هائی از آتش است که در شکم خود و خانواده های  خود  فرو میکنند و چه خوب خواهد بود که از ادامه این کار خطرناک و اختلاف بر انگیز که سبب تصعیف مسلمین میشود  دست بکشند و به دنبال کار دیگری بروند و باور کنند که: خدا خیر الرازقین است و مطمئن باشند که بخاطر رزق شان پریشان نخواهند شد چون خداوند بی گمان  ز رحمت گشاید در دیگری.
15- در پایان لازم به ذکر است که همه مان فرزندان ملت مسلمان بلوچ هستیم و به دو دلیل با هم برادریم. یکی اینکه همه از یک قوم هستیم دوم اینکه  همه فرزندان همین احناف هستیم که اخیرا تعدادی خود را بعنوان سلفی ظاهر میکنند و اشکالاتی بر احناف وارد می نمایند که به نظر بنده این ایرادات و اشکالات نه تنها که هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلی جدید  را برای این ملت ایجاد می نماید  و آنهم مشکل تفرقه است که مشکل کوچکی هم  نیست. حالا از این برادران گرامی که خود را سلفی تصور میکنند در نهایت احترام تقاضا میشود که به این دو سئوال با رعایت مَا قَلَّ وَ دَلَّ جواب بدهند تا تکلیف همه مان روشن شود:

الف) آیا  احناف با همین طرز عبادت فعلی به جهنم میروند یا به جنت؟

ب ) اگر به جهنم میروند به چه دلیل؟ و اگر به بهشت میروند به چه دلیل؟ لطفا این 

دو سئوال را بی جواب نگذارید.  بارک الله فیکم

 خدایا چنان کن سر انجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار

این نظر و دیدگاه شخصی اینجانب محمد آرمیان معروف به عبدالواحد در مورد این فرقه جدید در بلوچستان است  و هر اعتراضی در این رابطه را بنده شخصا  جوابگو خواهم بود و خدا کند که این کوشش نا چیز که فقط به منظور کسب رضای الله مقتدر است  منجر به حل این تفرقه جدید در ملت ما بشود. یا حق!     


۱ نظر:

  1. با سلام وخسته نباشی
    برادر آرمیان بسیار عالی نوشتید
    الله تعالی توفیقات بیشتر عنایت فرماید

    پاسخحذف