بنام الله مقتدر
مقایسه ای بین سرداران بلوچستان غربی و بلوچستان شرقی
تا قبل از جنگ جهانی
دوم نظامی سیاسی و حکومتی اکثر مناطق جهان و بخصوص خاورمیانه بصورت ملوک الطوایفی
بود. سرداارانی بر طوایف خود بر طبق روایات ملی و فرهنکی خود حکومت میکردند. این
کشورهای کوچک فعلی که می بینیم بعد از جنگ
جهانی دوم به شکل این حکومت های مدرن امروزی در آمدند و سیستم ملوک الطوایفی در آنها برچیده شد.
اما از بد حادثه یا از
بی تدبیری و بی وجدانی سران بلوچ،
بلوچستان موفق به حفظ استقلال خود نشد و نظام ملوک الطوایفی همچنان پا بر
جا ماند و هر قبیله و طایفه ای تحت
حکمرانی سرداران خود باقی ماند. با رفتار
همین سرداران خود کامه نه تنها که هیچ پیشرفت و تحولی در این نیم قرن
اخیر در بلوچستان صورت نگرفت بلکه پس رفت
و محرومیت شدیدی را تجربه کرد و این ستم ملی سرداران بلوچ بر کسی پوشیده نیست.
در کشور جدید التأسیس
پاکستان که بلوچستان شرقی در آن قرار دارد با وجود اینکه نظام فدرالی بر قرار شد و
ملیت های آن خودمختاری محلی داشتند ولی ملت بلوچ بهره ای از این خودمختاری نصیب
شان نشد چون این خودمختاری را سرداران و نوابان بلوچ در اختیار خود گرفتند و هرکدام در قبیله خود
تبدیل بیک پادشاه و فرعون شدند که با رفتار خود روی آن فرعون معروف تاریخ را سفید کردند. هر سردار و نوابی مردم قبیله خود را، زمین های این مردم را، حیوانات، چرندگان و پرنداگان آن محدوده را ملک شخصی خود می پنداشتند و مردم جز به دستور
و اجازه سردار از طرف خود به هیچ کار
مفیدی نمی توانستند دست بزنند. سرداران و نوچه های شان در پارلمان و کابینه حضور
فعال داشتند و آن را هم ملک شخصی خود میدانستند و امکاناتی را که از مرکز میرسید بین خود تقسیم
میکردند و یکهزارم آن هم در برنامه های عام المنفعه نصیب مردم نمی شد. این سرداران
نه خودشان در مناطق خود مدرسه و بیمارستان و جاده و تسهیلات دیگر می ساختند و نه به دولت مرکزی اجازه چنین کاری میدادند.
اینها تعدادی اوباش شلاق بدست تربیت کرده بودند که هر چند گاهی مردم را برای ادای
تعظیم و سجده خدمت نواب یا سردار بیاورند تا این پادشاهان بی تاج و تخت مردم را در
حال سجده کردن خود به بینند و از حقارت و ذلت شان لذت ببرند.
اینها عامل اصلی عقب ماندگی و ذلت بلوچ در بلوچستان شرقی بودند و هستند. در
باره اینها حرف فراوان است در آینده صحبت خواهیم کرد.
اگر بخواهیم بین
سرداران بلوچستان غربی با سرداران بلوچستان شرقی مقایسه ای بکنیم نتیجه ای که بدست
می آید اینست که سرداران بلوچستان غربی نسبت به سرداران بلوچستان شرقی موجوداتی در
حد فرشته خواهند بود. هرچند سرداران بلوچستان غربی بخاطر شرایط خاصی که بر آنها مستولی بوده نتوانسته اند خدمات برجسته
و چشم گیری برای مردم خود انجام دهند ولی هرگز بخود اجازه نداده اند که
خیانت و جنایت هائی این چنین ضد انسانی
در حق مردم خود انجام دهند. جرم شان فقط اینست که نتوانسته اند به مردم شان خدمت
کنند و اگر بی انصافی نکنیم خواهیم گفت که این بخاطر شرایط سختی بوده است که در آن قرار
داشته اند. ما وقتی که اعتراضی نسبت به
سرداران انجام میدهیم در حقیقت اعتراض مان متوجه سرداران ظالم و فرعون صفت
بلوچستان شرقی است و نه سرداران بلوچستان غربی. ما می بینیم که نسل جدید سرداران بلوچستان غربی در میان مردم
قرار دارند و هیچ اظهار برتری و تکبری از خود نشان نمی دهند و بهمین خاطر از
احترام بالائی برخوردارند و جزو مردم هستند. لذا مردم در بلوچستان غربی نسبت به سردار زادگان
خود باید نظری مثبت داشته باشند و خدا را شکر کنند که در یکی از قبایل بلوچستان
شرقی به دنیا نیامده اند.
با احترام بهمه دوستداران عدالت،
محمد آرمیان
دبیر کل: نهضت عدالت بلوچستان
بتاریخ: 10/مهرماه/ 1395 شمسی
مطابق با: 1/ اکتوبر/ 2016 میلادی